تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد5
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

پاسخ :

دلیل آن همان است که در بالا اشاره کردیم که گاهی اگر رهبر در مقابل

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 100@@@
سؤالات پی در پی و مصرانه سکوت کند، مفاسد دیگری ببار می آورد، سوظنهائی بر میانگیزد و باعث مشوب شدن اذهان مردم میشود، همانطور که اگر طبیب در برابر سؤالات پی در پی مریض، سکوت اختیار کند گاهی ممکن است بیمار را، در اصل تشخیص بیماری بوسیله طبیب، به تردید اندازد، و تصور کند که اصولا بیماری او ناشناخته مانده و دستورات او را به کار نبندد، در اینجا طبیب چارهای جز از افشای بیماری ندارد، اگر چه بیمار از این رهگذر دردسرهائی پیدا کند.

در آیه بعد برای تاکید این مطلب می گوید: بعضی از اقوام پیشین، این گونه سؤالات را داشتند و به دنبال پاسخ آنها به مخالفت و عصیان برخاستند

(قد سالها قوم من قبلکم ثم اصبحوا بها کافرین ).

در اینکه این اشاره کلی درباره اقوام پیشین مربوط به کدامیک از آنها است میان مفسران بحث است :

بعضی احتمال داده اند مربوط به درخواست مائده آسمانی از مسیح (علیه السلام ) وسیله شاگردان بوده که بعد از تحقق یافتن آن بعضی به مخالفت برخاستند، و بعضی احتمال داده اند مربوط به تقاضای معجزه از حضرت صالح (علیه السلام ) بوده است، ولی ظاهرا تمام این احتمالات اشتباه است، زیرا آیه درباره سؤال به معنی پرسش و کشف مجهول سخن میگوید، نه سؤال به معنی تقاضا و درخواست چیزی گویا استعمال کلمه سؤال در هر دو معنی باعث چنین اشتباهی شده است .

ولی ممکن است مراد، جمعیت بنی اسرائیل بوده باشد که چون مامور به ذبح گاوی برای تحقیق درباره جنایتی شدند (که شرح آن در جلد اول صفحه 209 گذشت ) موسی را سؤالپیچ کرده و از جزئیات گاو که هرگز دستور خاصی در مورد آن نداشتند پیدرپی پرسش کردند، به همین جهت کار را بر خود آن چنان سخت کردند که بدست آوردن چنان گاوی آنقدر مشکل و پر هزینه شد که نزدیک بود از آن صرفنظر کنند.

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 101@@@
در معنی جمله اصبحوا بها کافرین دو احتمال وجود دارد نخست اینکه مراد از کفر، عصیان و مخالفت بوده باشد همانطور که در بالا اشاره کردیم، و دیگر اینکه کفر به معنی معروف آن بوده باشد، زیرا گاهی شنیدن پاسخهای ناراحت کننده که بر ذهن شنونده سنگین آید، سبب میشود که به انکار اصل موضوع و صلاحیت گوینده بپاخیزد مثل اینکه گاهی شنیدن یک پاسخ ناراحت کننده از ناحیه طبیب، سبب می شود که بیمار عکس ‍ العمل از خود نشان دهد و صلاحیت او را انکار کند و این تشخیص را فی المثل ناشی از پیری و خرفت شدن پزشک معرفی کند در پایان این بحث تکرار نکتهای را که در آغاز گفتیم لازم میدانیم که آیه های فوق به هیچوجه راه سؤالات منطقی و آموزنده و سازنده را به روی مردم نمی بندد، بلکه منحصرا مربوط به سؤالات نابجا و جستجو از اموری است که نه تنها مورد نیاز نیست بلکه مکتوم ماندن آن بهتر و حتی گاهی لازم است .

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 102@@@