تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد5
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

شان نزول :

گرچه متاسفانه پیشداوریها و تعصبهای مذهبی مانع از آن شده است که

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 5@@@
حقایق مربوط به این آیه بدون پردهپوشی در اختیار همه مسلمین قرار گیرد، ولی در عین حال در کتابهای مختلفی که دانشمندان اهل تسنن، اعم از تفسیر و حدیث و تاریخ نوشته اند، روایات زیادی دیده که با صراحت می گوید: آیه فوق درباره علی (علیه السلام ) نازل شده است .

این روایات را جمع زیادی از صحابه از جمله زید بن ارقم و ابو سعید خدری و ابن عباس و جابر بن عبد الله انصاری و ابو هریره و براء بن عازب و حذیفه و عامر بن لیلی بن ضمره و ابن مسعود نقل کرده اند و گفته اند که آیه فوق درباره علی (علیه السلام ) و داستان روز غدیر نازل گردید.

بعضی از احادیث فوق مانند حدیث زید بن ارقم به یک طریق .

و بعضی از احادیث مانند حدیث ابو سعید خدری به یازده طریق !

و بعضی از این احادیث مانند حدیث ابن عباس نیز به یازده طریق !

و بعضی دیگر مانند حدیث براء بن عازب به سه طریق نقل شده است .

دانشمندانی که به این احادیث در کتب خود تصریح کرده اند، عده کثیری هستند که به عنوان نمونه از جمعی از آنها نام می بریم :

حافظ ابو نعیم اصفهانی در کتاب ما نزل من القرآن فی علی (بنقل از خصائص صفحه 29).

و ابو الحسن واحدی نیشابوری در اسباب النزول صفحه 150.

و حافظ ابو سعید سجستانی در کتاب الولایه (بنقل از کتاب طرائف ).

و ابن عساکر شافعی (بنا بنقل در المنثور جلد 2 صفحه 298)

و فخر رازی در تفسیر کبیر خود جلد 3 صفحه 636.

و ابو اسحاق حموینی در فرائد المسطین .

و ابن صباغ مالکی در فصول المهمة صفحه 27.

و جلال الدین سیوطی در در المنثور جلد 2 صفحه 298.

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 6@@@
و قاضی شوکانی در فتح القدیر جلد سوم صفحه 57.

و شهاب الدین آلوسی شافعی در روح المعانی جلد 6 صفحه 172.

و شیخ سلیمان قندوزی حنفی در ینابیع المودة صفحه 120.

و بدر الدین حنفی در عمدة القاری فی شرح صحیح البخاری جلد 8 صفحه 584.

و شیخ محمد عبده مصری در تفسیر المنار جلد 6 صفحه 463.

و حافظ ابن مردویه (متوفای 416) (بنا به نقل سیوطی در در المنثور)

و جمع کثیری دیگر این شاءن نزول را برای آیه فوق نقل کرده اند.

اشتباه نشود منظور این نیست که دانشمندان و مفسران فوق نزول این آیه را درباره علی (علیه السلام ) پذیرفته اند بلکه منظور این است که روایات مربوط به این مطلب را در کتب خود نقل کرده اند، اگر چه پس از نقل این روایت معروف آنها به خاطر ترس از شرائط خاص محیط خود، و یا به خاطر پیشداوریهای نادرستی که جلو قضاوت صحیح را در اینگونه مباحث میگیرد، از پذیرفتن آن خودداری کرده اند، بلکه گاهی کوشیده اند تا آنجا که ممکن است آن را کم رنگ و کم اهمیت جلوه دهند، مثلا فخر رازی که تعصب او در مسائل خاص مذهبی معروف و مشهور است برای کم اهمیت دادن این شان نزول آن را دهمین احتمال آیه قرار داده و 9 احتمال دیگر که غالبا بسیار سست و واهی و بی ارزش است قبل از آن آورده است !.

از فخر رازی زیاد تعجب نمیکنیم، زیرا روش او در همه جا چنین است، تعجب از نویسندگان روشنفکری همچون سید قطب در تفسیر فی ظلال و محمد رشید رضا در تفسیر المنار داریم که یا اصلا سخنی از این شان نزول که انواع کتابها را پرکرده است به میان نیاورده اند، یا بسیار کم اهمیت جلوه داده اند به طوری که بهیچوجه جلب توجه نکند، آیا محیط آنها اجازه بیان حقیقت را نمیداده و یا پوششهای فکری تعصب آمیز بیش از آن بوده است که برق روشنفکری در اعماق آن نفوذ کند و پردهها را کنار زند؟! نمیدانیم .

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 7@@@
ولی جمعی دیگر نزول آیه را در مورد علی (علیه السلام ) مسلم دانسته اند، اما در اینکه دلالت بر مساءله ولایت و خلافت دارد تردید نموده اند که اشکال و پاسخ آنها را بزودی بخواست خدا خواهیم شنید.

به هر حال همانطور که در بالا گفتیم روایاتی که در این زمینه در کتب معروف اهل تسنن - تا چه رسد به کتب شیعه - نقل شده، بیش از آن است که بتوان آنها را انکار کرد، و یا به سادگی از آن گذشت نمی دانیم چرا درباره شان نزول سایر آیات قرآن به یک یا دو حدیث قناعت می شود اما درباره شان نزول این آیه اینهمه روایت کافی نیست، آیا این آیه خصوصیتی دارد که در سایر آیات نیست ؟ و آیا برای اینهمه سختگیری در مورد این آیه دلیل منطقی میتوان یافت ؟

موضوع دیگری که در اینجا یادآوری آن ضرورت دارد این است که روایاتی که در بالا ذکر کردیم تنها روایاتی بود که در زمینه نزول آیه درباره علی (علیه السلام ) وارد شده است (یعنی روایاتی مربوط به شاءن نزول آیه بود) و گرنه روایاتی که درباره جریان غدیر خم و خطبه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و معرفی علی به عنوان وصی و ولی نقل شده به مراتب بیش از آن است، تا آنجا که نویسنده محقق علامه امینی در الغدیر حدیث غدیر را از 110 نفر از صحابه و یاران پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و با اسناد و مدارک و از 84 نفر از تابعین و از 360 دانشمند و کتاب معروف اسلامی نقل کرده است که نشان می دهد حدیث مزبور یکی از قطعیترین روایات متواتر است و اگر کسی در تواتر این روایت شک و تردید کند.

باید گفت که او هیچ روایت متواتری را نمیتواند بپذیرد.

چون بحث درباره همه روایاتی که در شان نزول آیه وارد شده و همچنین درباره تمام روایاتی که در مورد حدیث غدیر نقل شده نیاز به نوشتن کتاب قطوری دارد و ما را از طرز نوشتن تفسیر خارج میسازد بهمین اندازه قناعت کرده، و کسانی را که میخواهند مطالعه بیشتری در این زمینه کنند به کتابهای ((الدر المنثور))

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 8@@@
سیوطی و ((الغدیر)) علامه امینی و ((احقاق الحق )) قاضی نور الله شوشتری و ((المراجعات )) شرف الدین و ((دلائل الصدق )) محمد حسن مظفر ارجاع میدهیم .