تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد5
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 4 - 5

آیه و ترجمه

وَ مَا تَأْتِیهِم مِّنْ ءَایَةٍ مِّنْ ءَایَتِ رَبهِمْ إِلا کانُوا عَنهَا مُعْرِضِینَ(4)

فَقَدْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَسوْف یَأْتِیهِمْ أَنبَؤُا مَا کانُوا بِهِ یَستهْزِءُونَ(5)

ترجمه :

4 - هیچ نشانه و آیهای از آیات پروردگارشان به آنها نمیرسد مگر اینکه از آن روی میگردانند !.

5 - آنان حق را هنگامی که سراغشان آمد، انکار کردند ولی به زودی خبر آنچه را به باد مسخره گرفتند به آنان میرسد (و از نتائج کار خود آگاه می شوند).

تفسیر:

گفتیم در سوره انعام روی سخن بیشتر با مشرکان است، و قرآن به انواع

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 153@@@
وسائل برای بیداری و آگاهی آنها متوسل میشود، این آیه و آیات فراوانی که بعد از آن می آید در تعقیب همین موضوع است . در این آیه به روح لجاجت و بیاعتنائی و تکبر مشرکان در برابر حق و نشانه های خدا اشاره کرده، می گوید: آنها چنان لجوج و بی اعتنا هستند که هر نشانهای از نشانه های پروردگار را میبینند، فورا از آن روی برمی گردانند. (و ما تاتیهم من آیة من آیات ربهم الا کانوا عنها معرضین )**باید توجه داشت که (آیه) نکره است و در سیاق نفی آمده بنا بر این عمومیت دارد یعنی آنها در برابر هیچ آیه و نشانه ای تمکین نمی کنند و حاضر به مطالعه ای نیستند***

یعنی ابتدائی ترین شرط هدایت و راهیابی که تحقیق و جستجوگری است در آنها وجود ندارد، نه تنها شور و عشق یافتن حق در وجود آنان نیست که همانند تشنگانی که به دنبال آب میدوند در جستجوی حق باشند، بلکه اگر چشمه آبی زلال بر در خانه آنها بجوشد صورت از آن برگردانده و اصلا به آن نگاه نمی کنند، حتی اگر این آیات از طرف پروردگار آنها باشد (ربهم ) و به منظور تربیت و و تکامل خود آنها نازل گردد!

این روحیه منحصر به دوران جاهلیت و مشرکان عرب نبوده، الان هم بسیاری را میبینیم که در یک عمر شصت ساله حتی، زحمت یکساعت تحقیق و جستجو در باره خدا و مذهب به خود نمی دهند، سهل است اگر کتاب و نوشتهای در این زمینه به دست آنها بیفتد به آن نگاه نمیکنند، و اگر کسی با آنها در این باره سخن گوید، گوش فرا نمیدهند، اینها جاهلان لجوج و بیخبری هستند که ممکن است گاهی در کسوت دانشمند ظاهر شوند!

سپس به نتیجه این عمل آنها اشاره کرده و می گوید: نتیجه این شد که آنها حق را به هنگامی که به سراغشان آمد تکذیب کردند در حالی که اگر در آیات و نشانه های پروردگار دقت می نمودند، حق را بخوبی میدیدند و می شناختند

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 154@@@
و باور می کردند (فقد کذبوا بالحق لما جائهم ).

((و نتیجه این تکذیب را بزودی دریافت خواهند داشت، و خبر آنچه را بباد مسخره گرفتند به آنها می رسد)) (فسوف یاتیهم انباء ما کانوا به یستهزئون )

در دو آیه فوق در حقیقت اشاره به سه مرحله از کفر شده که مرحله به مرحله تشدید میگردد، نخست مرحله اعراض و روی گردانیدن، سپس مرحله تکذیب و بعدا مرحله استهزاء و مسخره کردن حقایق و آیات خدا.

این امر نشان که انسان در طریق کفر در یک مرحله متوقف نمیشود بلکه هر چه پیش میرود بر شدت انکار و عداوت و دشمنی با حق و بیگانگی از خدا می افزاید.

منظور از تهدید که در آخر آیه ذکر شده، این است که در آینده دور یا نزدیک عواقب شوم بی ایمانی دامن آنها را در دنیا و آخرت خواهد گرفت، آیات بعد نیز شاهد این تفسیر است .