تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد5
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

سرانجام زندگی اندرزناپذیران

در این آیات نیز گفتگو با گمراهان و مشرکان ادامه می یابد و قرآن از راه دیگر برای بیدار ساختن آنها موضوع را تعقیب می کند یعنی دست آنها را گرفته و به قرون و زمانهای گذشته می برد و چگونگی حالات امتهای گمراه و ستمگر و مشرک را شرح می دهد که چگونه تمام عوامل تربیت و بیداری در مورد آنها به کار گرفته شد اما جمعی از آنها به هیچیک از اینها توجه نکردند و سرانجام چنان عاقبت شومی دامانشان را گرفت که عبرتی برای آیندگان شدند. نخست میگوید ما پیامبرانی به سوی امم پیشین فرستادیم و چون اعتنا نکردند آنها را به منظور بیداری و تربیت با مشکلات و حوادث سخت : با فقر و خشکسالی و قحطی با بیماری و درد و رنج و باساء و ضراء**(باساء) در اصل به معنی شدت و رنج است و به معنی جنگ نیز به کار می رود همچنین در قحطی و خشکسالی و فقر و مانند اینها ولی (ضراء) به معنی ناراحتی روحی است مانند غم و اندوه و جهل و نادانی و یا ناراحتیهائی که از بیماری و از دست دادن مقام و مال و ثروت پیدا می شود. شاید تفاوت میان این دو در حقیقت از اینجا باشد که (باساء) بیشتر جنبه خارجی دارد و (ضراء) جنبه روحی یعنی ناراحتیهای روحی را ضراء و بنابراین باساء یکی از عوامل ایجاد ضراء خواهد بود (دقت کنید)*** مواجه ساختیم شاید متوجه شوند و به سوی خدا باز گردند (و لقد ارسلنا الی امم من قبلک فاخذناهم بالباساء و الضراء لعلهم یتضرعون ).

در آیه بعد میگوید چرا آنها از این عوامل دردناک و بیدار کننده پند و

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 236@@@
اندرز نگرفتند و بیدار نشدند و به سوی خدا باز نگشتند (فلو لا اذ جائهم باسنا تضرعوا).

در حقیقت علت عدم بیداری آنها دو چیز بود نخست اینکه بر اثر زیادی گناه و لجاجت در شرک، قلبهای آنها تیره و سخت و روح آنها انعطاف ناپذیر شده بود (و لکن قست قلوبهم ).

دیگر اینکه شیطان (با استفاده از روح هوا پرستی آنها) اعمالشان را در نظرشان زینت داده بود، و هر عمل زشتی را انجام می دادند زیبا و هر کار خلافی را صواب می پنداشتند (وزین لهم الشیطان ما کانوا یعملون ).

در آیه بعد اضافه می کند هنگامی که سختگیریها و گوشمالیها در آنها مؤثر نیفتاد از راه لطف و محبت وارد شدیم و به هنگامی که درسهای نخست را فراموش کردند درس دوم را برای آنها آغاز کردیم و درهای انواع نعمتها را بر آنها گشودیم، شاید بیدار شوند و به آفریننده و بخشنده آن نعمتها توجه کنند، و راه راست را باز یابند (فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم ابواب کل شی ء).

ولی این همه نعمت در واقع خاصیت دو جانبه داشت هم ابراز محبتی برای بیداری بود و هم مقدمهای برای عذاب دردناک در صورتی که بیدار نشوند، زیرا میدانیم هنگامی که انسان در ناز و نعمت فرو رود، و ناگهان آنهمه نعمت از او گرفته شود سخت بر او دردناک خواهد بود، بخلاف اینکه تدریجا از او گرفته شود که زیاد در او مؤثر نخواهد گشت .

لذا می گوید آنقدر به آنها نعمت دادیم تا کاملا خوشحال شدند اما بیدار نشدند، لذا ناگاه آنها را گرفتیم و مجازات کردیم، و تمام درهای امید به روی

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 237@@@
آنها بسته شد (حتی اذا فرحوا بما اوتوا اخذناهم بغتة فاذا هم مبلسون ).**(مبلسون) در اصل از ماده (ابلاس) به معنی غم و اندوهی است که بخاطر شدت حوادث ناگوار به انسان دست می دهد و نام (ابلیس) نیز از همین جا گرفته شده است و تعبیر فوق نشان دهنده شدت غم و اندوهی است که گناهکاران را فرا می گیرد***

و به این ترتیب جمعیت ستمکاران ریشه کن شدند و نسل دیگری از آنها به پانخاست (فقطع دابر القوم الذین ظلموا).

دابر در اصل به معنی دنباله و آخر چیزی است .

و از آنجا که خداوند در به کار گرفتن عوامل تربیت در مورد آنها هیچگونه کوتاهی نکرده در پایان آیه می فرماید: ستایش و حمد مخصوص خداوندی است که پروردگار و مربی همه جهانیان است (و الحمد لله رب العالمین ).

نکته ها