تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد5
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آنها که دین حق را به بازی گرفته اند

این آیه در حقیقت بحث آیه قبل را تکمیل می کند و به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور می دهد از کسانی که دین و آئین خود را به شوخی گرفته اند و یک مشت بازی و سرگرمی را به حساب دین می گذارند و زندگی دنیا و امکانات مادی آنها را مغرور ساخته، اعراض کند و آنها را به حال خود واگذارد (و ذر الذین اتخذوا دینهم لعبا و لهوا و غرتهم الحیاة الدنیا)

بدیهی است دستور به ترک کردن این گونه اشخاص هیچگونه منافاتی با

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 293@@@
مساله جهاد ندارد زیرا جهاد دارای شرائطی است، و بی اعتنائی به کفار دارای شرائط و ظروف دیگر، و هر کدام از این دو در جای خود باید انجام گیرد، گاهی لازم است با بی اعتنائی مخالفان را کوبید و گاهی با مبارزه و جهاد و کشیدن اسلحه، و اینکه بعضی تصور کرده اند آیات جهاد، آیه فوق را نسخ کرده کاملا بی اساس ‍ است .

در حقیقت آیه فوق اشاره به این است که آئین آنها از نظر محتوا پوچ و واهی است و نام دین را بر یک مشت اعمالی که به کارهای کودکان و سرگرمیهای بزرگسالان شبیه تر است گذارده اند این چنین افراد قابل بحث و گفتگو نیستند و لذا دستور می دهد از آنها روی بگردان و به آنها و مذهب توخالیشان اعتنا مکن . از آنچه گفتیم معلوم شد که منظور از دینهم همان آئین شرک و بت پرستی است که آنها داشتند و این احتمال که منظور از آن دین حق باشد، و اضافه دین به آنها به خاطر فطری بودن دین بوده باشد بسیار بعید بنظر می رسد.

احتمال دیگری در تفسیر آیه وجود دارد و آن اینکه قرآن اشاره به جمعی از کفار می کند که حتی نسبت به آئین خود به عنوان یک بازی و سرگرمی می نگریستند و هرگز به عنوان یک مطلب جدی روی آن فکر نمی کردند، یعنی در بیایمانی نیز بیایمان بودند و به مبانی مذهب بی اساسشان نیز وفادار نبودند. و در هر حال آیه اختصاصی به کفار ندارد و شامل حال همه کسانی می شود که مقدسات و احکام الهی را بازیچه نیل به هدفهای مادی و شخصی قرار می دهند دین را آلت دنیا و حکم خدا را بازیچه اغراض شخصی می سازند.

سپس به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور می دهد که به آنها در برابر این اعمال هشدار دهد که روزی فرا میرسد که هر کس تسلیم اعمال خویش است و راهی برای فرار از چنگال آن ندارد (و ذکر به ان تبسل نفس ‍ بما کسبت ).**(تبسل)در اصل از ماده (بسل)(بر وزن نسل) به معنی نگاهداری و منع کردن از چیزی با قهر و غلبه است و به همین جهت وادار کردن کسی به تسلیم (ابسال) گفته می شود و نیز به همین مناسبت به مجازات و یا گروگان گرفتن نیز اطلاق می گردد و جیش باسل به معنی (لشکر شجاع) نیز به همین تناسب است زیرا دیگران را با قهر و غلبه وادار به تسلیم می کند در آیه فوق نیز به معنی تسلیم شخص و گرفتاری او در چنگال اعمال بد خویش آمده است***

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 294@@@
و در آن روز جز خدا نه حامی و یاوری دارد و نه شفاعت کنندهای (لیس لها من دون الله ولی و لا شفیع ).

کار آنها در آن روز به قدری سخت و دردناک است و چنان در زنجیر اعمال خود گرفتارند که هر گونه غرامت و جریمه آن را (فرضا داشته باشند و) بپردازند که خود را از مجازات نجات دهند از آنها پذیرفته نخواهد شد (و ان تعدل کل عدل لا یؤخذمنها).**عدل در اینجا به معنی معادل و چیزی است که به عنوان جبران کار خلاف داده می شود تا طرف دیگر آزاد گردد در حقیقت معنی آن شبیه (غرامت و جریمه و فدیه) است***

چرا که آنها گرفتار اعمال خویش شده اند نه راه جبران در آن روز باز است و نه زمان، زمان توبه است به همین دلیل راه نجاتی برای آنها تصور نمیشود (اولئک الذین ابسلوا بما کسبوا).

سپس به گوشهای از مجازاتهای دردناک آنها اشاره کرده ،نوشابهای دارند از آب داغ و سوزان به همراه عذاب دردناک در برابر پشت پا زدنشان به حق و حقیقت (لهم شراب من حمیم و عذاب الیم بما کانوا یکفرون ).

آنها از درون به وسیله آب سوزان می سوزند و از برون بوسیله آتش !

نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که جمله اولئک الذین ابسلوا بما کسبوا (آنها گرفتار اعمال خویش ‍ هستند) در حقیقت به منزله دلیل و علت عدم قبول غرامت و عدم وجود ولی و شفیع برای آنها است، یعنی مجازات

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 295@@@
آنها بر اثر یک عامل خارجی نیست که بتوان آن را به نوعی دفع کرد بلکه از درون ذات و صفات و اعمال خود آنها سرچشمه می گیرد، آنها اسیر کارهای زشت خویشند، به همین دلیل رهائی برای آنها ممکن نیست، زیرا جدائی از اعمال و آثار اعمال همچون جدائی از خویشتن است .

اما باید توجه داشت که این شدت و سختی و عدم وجود راه بازگشت و شفاعت مخصوص کسانی است که اصرار بر کفر داشته اند و به آن ادامه می دادند همانطور که از جمله بما کانوا یکفرون استفاده می شود (زیرا فعل مضارع برای بیان استمرار چیزی است ).