تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد5
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

تهمتی بزرگ بر ابوطالب مؤمن قریش

از آنچه در تفسیر آیه فوق گفته شد به خوبی روشن می شود که این آیه بحثهای مربوط به مشرکان لجوج و دشمنان سرسخت پیامبر را تعقیب می کند و ضمیر هم طبق قواعد ادبی به کسانی بر می گردد که در آیه مورد بحث قرار گرفته اند، یعنی کافران متعصبی که از هیچگونه آزار به پیامبر و ایجاد مانع در راه دعوت او مضایقه نداشتند.

ولی با نهایت تاسف دیده می شود که بعضی از مفسران اهل تسنن بر خلاف

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 192@@@
تمام قواعد ادبی آیه دوم را از آیه قبل بریده و آن را در باره ابوطالب پدر امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) دانسته اند!

آنها آیه را چنین معنی می کنند جمعی هستند، از پیامبر اسلام دفاع می کنند ولی در عین حال از او فاصله می گیرند! (و هم ینهون عنه و ینؤن عنه ).

پاره دیگری از آیات قرآن را که در جای خود به آن اشاره خواهد شد. مانند آیه 114 توبه و 56 قصص نیز گواه بر مدعای خود قرار می دهند.

ولی تمام علمای شیعه و بعضی از بزرگان اهل تسنن مانند ابن ابی الحدید شارح نهج البلاغه و قسطلانی در ارشاد الساری وزینی دحلان در حاشیه سیره حلبی ابوطالب را از مؤمنان اسلام می دانند، در منابع اصیل اسلام نیز شواهد فراوانی برای این موضوع می یابیم که با بررسی آنها در تعجب و حیرت عمیق فرو میرویم که چرا ابوطالب از طرف جمعی این چنین مورد بی مهری و اتهام قرار گرفته است ؟!

کسی که با تمام وجود خود از پیامبر اسلام دفاع می کرد، و بارها خود و فرزند خویش را در مواقع خطر همچون سپر در برابر وجود پیامبر اسلام قرار داد چگونه ممکن است مورد چنین اتهامی واقع شود؟!

این جا است که محققان باریک بین چنین حدس زده اند که موج مخالفت بر ضد ابوطالب یک موج سیاسی است که از مخالفت شجره خبیثه بنی امیه با موقعیت علی (علیه السلام ) سرچشمه گرفته است .

زیرا: این تنها ابوطالب نیست که بخاطر نزدیکیش با علی (علیه السلام ) اینچنین مورد تهاجم قرار گرفته، بلکه می بینیم هر کس در تاریخ اسلام بنحوی از انحاء ارتباط نزدیک با امیر مومنان علی (علیه السلام ) داشته از این حملات ناجوانمردانه بر کنار نمانده است، در حقیقت ابوطالب گناهی نداشت جز اینکه پدر علی بن ابی طالب پیشوای بزرگ اسلام بود!

در اینجا فشرده ای از دلائل گوناگونی که بروشنی، گواهی بر ایمان ابوطالب

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 193@@@
می دهد فهرست وار می آوریم و شرح بیشتر را به کتابهائی که در این زمینه نوشته شده موکول می کنیم :

1 - ابوطالب قبل از بعثت پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بخوبی می دانست که فرزند برادرش بمقام نبوت خواهد رسید زیرا مورخان نوشته اند در سفری که ابوطالب با کاروان قریش به شام رفت برادرزاده دوازده ساله خود محمد را نیز با خویش همراه برد، در این سفر علاوه بر کرامات گوناگونی که از او دید، همینکه کاروان با راهبی بنام بحیرا که سالیان درازی در صومعه مشغول عبادت بود و آگاهی از کتب عهدین داشت و کاروانهای تجارتی در مسیر خود بزیارت او می رفتند برخورد کردند، در بین کاروانیان، محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) که آن روز دوازده سال بیش نداشت نظر راهب را بخود جلب کرد.

بحیرا پس از اندکی خیره شدن و نگاههای عمیقانه و پر معنی به او گفت این کودک به کدام یک از شما تعلق دارد؟ جمعیت به ابوطالب اشاره کردند او اظهار داشت برادرزاده من است .

((بحیرا)) گفت این طفل آینده درخشانی دارد این همان پیامبری است که کتابهای آسمانی از رسالت و نبوتش خبر داده اند و من تمام خصوصیات او را در کتب خوانده ام !**تلخیص از سیره ابن هاشم جلد 1 صفحه 191 و سیره حلبی جلد اول صفحه 131 و کتب دیگر***

ابوطالب پیش از این برخورد و برخوردهای دیگر از قرائن دیگر نیز به نبوت پیامبر اکرم و معنویت او پی برده بود.

طبق نقل دانشمند اهل تسنن شهرستانی (صاحب ملل و نحل ) و دیگران در یکی از سالها آسمان مکه برکتش ‍ را از اهلش باز داشت و خشکسالی سختی به مردم روی آورد، ابوطالب دستور داد تا برادرزاده اش محمد را که کودکی شیر خوار

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 194@@@
بود حاضر ساختند پس از آنکه کودک را در حالی که در قنداقهای پیچیده شده بود به او دادند در برابر کعبه ایستاد و با تضرع خاصی سه مرتبه طفل شیر خوار را بطرف بالا انداخت و هر مرتبه می گفت : ((پروردگارا! بحق این کودک باران پر برکتی بر ما نازل فرما)) چیزی نگذشت که توده ای ابر از کنار افق پدیدار گشت و آسمان مکه را فرا گرفت، سیلاب آنچنان جاری شد که بیم آن می رفت مسجد الحرام ویران شود. سپس ‍ شهرستانی می نویسد همین جریان که دلالت بر آگاهی ابوطالب از رسالت و نبوت برادرزداه اش از آغاز کودکی دارد ایمان وی را به پیامبر می رساند و اشعار ذیل را بعدها ابوطالب به همین مناسبت سروده است :

و ابیض یستسقی الغمام بوجهه ثمال الیتامی عصمة للارامل

((او روشن چهره ای است که ابرها به خاطر او می بارند، او پناهگاه یتیمان و حافظ بیوه زنان است )).

یلوذ به الهلاک من آل هاشم فهم عنده فی نعمة و فواضل

هلاک شوندگان از بنی هاشم به او پناه می برند، و بوسیله او از نعمتها و احسانها بهره می گیرند.

و میزان عدل لا یخیس شعیرة و وزان صدق وزنه غیر هائل

او میزان عدالتی است که یک جو تخلف نمی کند، و وزن کننده درستکاری است که توزین او بیم اشتباه ندارد.

جریان توجه قریش را در هنگام خشکسالی به ابوطالب و سوگند دادن ابوطالب خدا را بحق او علاوه بر شهرستانی بسیاری از مورخان بزرگ نقل کرده اند، علامه امینی در الغدیر آنرا از کتاب شرح بخاری و المواهب اللدنیه و الخصائص الکبری و شرح بهجة المحافل و سیره حلبی و سیره نبوی و طلبة الطالب نقل کرده است .**جلد هفتم الغدیر صفحه 346***

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 195@@@
2 - به علاوه در کتب معروف اسلامی اشعاری از ابوطالب در اختیار ما است که مجموعه آنها در دیوانی بنام دیوان ابوطالب گردآوری شده است که تعدادی از آنها را در ذیل می آوریم :

و الله لن یصلوا الیک بجمعهم حتی اوسد فی التراب دفینا

((ای برادرزاده تا ابوطالب در میان خاک نخوابیده و لحد را بستر نساخته هرگز دشمنان به تو دست نخواهند یافت ))

فاصدع بامرک ما علیک غضاضة و ابشر بذاک و قرمنک عیونا

((بنابراین از هیچ چیز مترس و ماموریت خود را ابلاغ کن بشارت ده و چشمها را روشن ساز!))

و دعوتنی و علمت انک ناصحی و لقد دعوت و کنت ثم امینا

((مرا بمکتب خود دعوت کردی و خوب می دانم که هدفت تنها پند دادن و بیدار ساختن من بوده است، تو در دعوت خود امین و درستکاری ))

و لقد علمت ان دین محمد(ص ) من خیر ادیان البریة دینا**خزانة الادب-تاریخ ابن کثیر-شرح ابن ابی الحدید-فتح باری-بلوغ الارب-تاریخ ابی الفدا-سیره نبوی و...بنقل الغدیر جلد 8***

((من هم این را دریافتم که مکتب و دین محمد بهترین دین و مکتبها است ! و نیز گفته است ،))

الم تعلموا انا وجدنا محمدا رسولا کموسی خط فی اول الکتب

((ای قریش آیا نمی دانید که ما محمد را همانند موسی پیامبر و رسول خدا می دانیم و نام و نشان او در کتب آسمانی قید گردیده است (و ما آنرا یافته ایم ).))

و ان علیه فی العباد محبة و لا حیف فی من خصه الله فی الحب**همان***

((بندگان خدا علاقه ویژه ای بوی دارند و نسبت به کسی که خدا او را بمحبت خود اختصاص داده است این علاقه بی مورد نیست .))

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 196@@@
ابن ابی الحدید پس از نقل قسمت زیادی از اشعار ابوطالب (که ابن شهر آشوب در متشابهات القرآن آنها را سه هزار بیت می داند) می گوید:

از مطالعه مجموع این اشعار برای ما هیچگونه تردیدی نخواهد ماند که ابوطالب بمکتب برادرزاده اش ایمان داشته است .

3 - احادیثی از پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نیز نقل شده که گواهی آن حضرت را به ایمان عموی فداکارش ابوطالب روشن می سازد از جمله طبق نقل نویسنده کتاب ابوطالب مؤمن قریش : چون ابوطالب در گذشت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) پس از تشیع جنازه او ضمن سوگواری که در مصیبت از دست دادن عمویش می کرد، می گفت :

وا ابتاه ! وا ابا طالباه ! وا حزناه علیک ! کیف اسلو علیک یا من ربیتنی صغیرا، واجبتنی کبیرا، و کنت عندک بمنزلة العین من الحدقه و الروح من الجسد.**(شیخ الاباطح) بنقل از ابوطالب مومن قریش***

((وای پدرم ! وای ابوطالب ! چقدر از مرگ تو غمگینم ؟ چگونه مصیبت تو را فراموش کنم ای کسی که در کودکی مرا پرورش دادی، و در بزرگی دعوت مرا اجابت نمودی، و من در نزد تو همچون چشم در حدقه و روح در بدن بودم )).

و نیز پیوسته اظهار می داشت : ما نالت منی قریش شیئا اکرهه حتی مات ابوطالب .**طبری نقل از ابوطالب مومن قریش***

((قریش هیچگاه نتوانست مکروهی بر من وارد کند مگر زمانی که ابوطالب از جهان رفت .))

4 - از طرفی مسلم است که سالها قبل از مرگ ابوطالب پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) مامور شد هیچگونه رابطه دوستانه با مشرکان نداشته باشد، با این حال اینهمه اظهار علاقه و مهر به ابوطالب نشان می دهد که پیامبر او را معتقد به مکتب توحید می دانسته است و گر نه چگونه ممکن بود دیگران را از دوستی با مشرکان نهی کند و خود با ابوطالب

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 197@@@
تا سر حد عشق، مهر ورزد؟!

5 - در احادیثی که از طرق اهل بیت رسیده است نیز مدارک فراوانی بر ایمان و اخلاص ابوطالب دیده می شود که نقل آنها در اینجا بطول می انجامد این احادیث آمیخته با استدلالات منطقی و عقلی است مانند روایتی که از امام چهارم (علیه السلام ) نقل گردیده است که حضرتش پس از این که در پاسخ سؤالی اظهار می دارد ابوطالب مؤمن بود می فرماید: ان هنا قوما یزعمون انه کافر سپس فرمود ((وا عجبا کل العجب ایطعنون علی ابی طالب او علی رسول الله (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و قد نهاه الله ان تقر مؤمنة مع کافر غیر آیة من القرآن و لا یشک احد ان فاطمة بنت اسد رضی الله تعالی عنها من المؤمنات السابقات فانها لم تزل تحت ابی طالب حتی مات ابوطالب رضی الله عنه )).

یعنی راستی در شگفتم که چرا برخی می پندارند که ابوطالب کافر بوده است ! آیا نمی دانند که با این عقیده بر پیامبر و ابوطالب طعنه می زنند؟ مگر نه این است که در چندین آیه از آیات قرآن از این موضوع منع شده است که زن بعد از اسلام آوردن در قید زوجیت کافر خود نماند و این مسلم است که فاطمه بنت اسد از پیشگامان در اسلام است و تا پایان عمر ابوطالب همسرش بود.**کتاب الحجه-درجات الرفیعه بنقل از الغدیر جلد 8***

6 - از همه اینها گذشته اگر در هر چیز تردید کنیم در این حقیقت هیچکس نمی تواند تردید کند که ابوطالب از حامیان درجه اول اسلام و پیامبر بود حمایت او از پیامبر و اسلام بحدی بود که هرگز نمی توان آنرا با علایق و پیوندهای خویشاوندی و تعصبات قبیله ای تفسیر کرد.

نمونه زنده آن داستان شعب ابوطالب است همه مورخان نوشته اند هنگامی که قریش پیامبر و مسلمانها را در یک محاصره اقتصادی و اجتماعی و سیاسی شدید قرار دادند و روابط خود را با آنها قطع کردند ابوطالب یگانه حامی و مدافع حضرت سه سال از همه کارهای خود دست کشید و بنی هاشم را به دره ای که در میان

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 198@@@
کوههای مکه قرار داشت و به شعب ابوطالب معروف بود برد و آنجا سکنی گزید. فداکاری را بجائی رسانید که اضافه بر ساختن برجهای مخصوصی بخاطر جلوگیری از حمله قریش هر شب پیامبر را از خوابگاه خود بلند می کرد و جایگاه دیگری برای استراحت او تهیه می نمود و فرزند دلبندش علی (علیه السلام ) را بجای او می خوابانید و هنگامی که علی (علیه السلام ) می گفت پدر جان من با این وضع بالاخره کشته خواهم شد پاسخ می دهد عزیزم بردباری را از دست مده هر زنده بسوی مرگ رهسپار است من ترا فدای فرزند عبدالله نمودم جالب توجه اینکه علی (علیه السلام ) در جواب پدر می گوید پدر جان این کلام من نه بخاطر این بود که از کشته شدن در راه محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) هراسی دارم بلکه بخاطر این بود که می خواستم بدانی چگونه در برابر تو مطیع و آماده برای یاری احمدم**الغذیر جلد 8*** ما معتقدیم هر کس تعصب را کنار گذاشته و بیطرفانه سطور طلائی تاریخ را درباره ابوطالب مطالعه کند با ابن ابی الحدید شارح نهج البلاغه هم صدا شده و می گوید:

و لو لا ابوطالب و ابنه

لما مثل الدین شخصا و قاما

فذاک بمکة آوی و حامی

و هذا بیثرب جس الحماما**همان***

هر گاه ابوطالب و فرزند برومندش نبود هرگز دین و مکتب اسلام بجای نمی ماند و قد راست نمی کرد ابوطالب در مکه بیاری پیامبر شتافت و علی (علیه السلام ) در یثرب (مدینه ) در راه حمایت از اسلام در گرداب مرگ فرو رفت !

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 199@@@