تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد2
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

2 - نامه برای قیصر روم :

بسم الله الرحمن الرحیم

من محمد بن عبد الله الی هرقل عظیم الروم سلام علی من اتبع الهدی اما بعد فانی ادعوک بدعایة الاسلام اسلم تسلم یؤتک الله اجرک مرتین فان تولیت فانما علیک اثم الاریسین ((یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون )): از محمد فرزند عبد الله به هرقل بزرگ و پادشاه روم درود بر آنها که پیروی از حق کنند، تو را به اسلام دعوت میکنم اسلام آور تا در امان و سلامت باشی خداوند به تو دو پاداش دهد.

(یکی پاداش ایمان خود و دیگر پاداش کسانی که به پیروی تو ایمان می آورند) اگر از آئین اسلام روی گردانی گناه اریسیان (نژاد رومی و جمعیت کارگران ) نیز بر تو خواهد بود. ((ای اهل کتاب ! ما شما را به یک اصل مشترک دعوت میکنیم که غیر از خدا را نپرستیم، کسی را شریک او قرار ندهیم، بعضی از ما بعضی دیگر را به خدائی نپذیرد، هر گاه آنان از آئین حق سر برتابند بگوئید: گواه باشید که ما مسلمانیم )).

ماءمور ابلاغ رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) به ((قیصر)) مردی به نام ((دحیه کلبی )) سفیر پیامبر عازم روم شد ولی پیش از آن که به قسطنطنیه به مرکز حکومت قیصر برسد اطلاع پیدا کرد که قیصر به قصد زیارت بیت المقدس قسطنطنیه را ترک گفته است لذا با استاندار ((بصری )) ((حارث بن ابی شمر)) تماس گرفت و ماموریت خود را برای او شرح داد.

ظاهرا پیامبر هم اجازه داده بود که دحیه نامه را به حاکم بصری بدهد تا او نامه را به قیصر برساند.

پس از آنکه سفیر پیامبر با حاکم تماس گرفت استاندار، ((عدی بن حاتم )) را خواست و او را ماءمور کرد تا همراه ((دحیه )) بسوی بیت المقدس برود و نامه را

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه :601@@@

به حضور قیصر برساند.

ملاقات سفیر با قیصر در شهر ((حمص )) صورت گرفت، اما قبل از اینکه ملاقات صورت گیرد کارپردازان دستگاه گفتند: باید در مقابل قیصر سجده کنی و در غیر این صورت به تو اعتنائی نخواهد کرد، ((دحیه )) آن مرد هوشیار گفت : من برای کوبیدن این سنتهای نابجا این همه راه آمدهام، من از طرف صاحب این نامه آمدهام تا به قیصر ابلاغ کنم که بشر پرستی باید از میان برود و جز خدای یگانه کسی پرستش ‍ نشود، با این عقیده چگونه ممکن است برای غیر خدا سجده کنم ؟!

منطق نیرومند فرستاده پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) مورد اعجاب آنها قرار گرفت، یک نفر از درباریان گفت : بنابراین میتوانی نامه را روی میز مخصوص سلطان بگذاری و برگردی کسی جز قیصر دست به نامه های روی میز نمیزند، ((دحیه )) از او تشکر کرد و نامه را روی میز گذارد و بازگشت .

قیصر نامه را گشود ابتدای نامه که با بسم الله شروع شده بود توجه او را به خود جلب کرد و گفت : من غیر از نامه ((سلیمان )) تا کنون چنین نامهای ندیدهام ! بعد مترجم خود را خواست تا نامه را بخواند و ترجمه کند.

زمامدار روم احتمال داد نویسنده نامه همان پیامبر موعود انجیل و تورات باشد در صدد بر آمد تا از خصوصیات زندگی وی اطلاع بدست آورد دستور داد تا سراسر شام را گردش کنند شاید نزدیکان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم ) و یا کسی که از اوضاع وی اطلاع دارد بیابند، اتفاقا در همان ایام ابو سفیان و دستهای از قریش برای تجارت به شام که جزء روم شرقی بود آمده بودند، ماءمور قیصر با آنها تماس گرفت و آنها را به بیت المقدس برد، قیصر از آنها سؤال کرد آیا در میان شما کسی هست که با محمد (صلی الله علیه و آله و سلم ) پیوند خویشاوندی داشته باشد.

ابو سفیان گفت : من با محمد (صلی الله علیه و آله و سلم ) از یک طایفه هستیم و در جد چهارم به هم میرسیم، سپس قیصر از او سؤالاتی کرد و او به ترتیب پاسخ گفت :

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 602@@@

1 - حسب و نسب محمد چگونه است ؟ ابو سفیان گفت : از خانوادهای اصیل و شریف است .

2 - در نیاکان او کسی هست که بر مردم سلطنت کرده باشد؟ - نه .

3 - آیا پیش از آنکه ادعای نبوت کند از دروغ پرهیز داشت ؟ - بلی محمد مرد راستگو بود.

4 - چه طبقهای با او مخالفاند و چه جمعیتی از او طرفداری می کنند؟ - طبقه اشراف با او مخالفاند افراد عادی و متوسط خواهان وی هستند.

5 - از پیروان او کسی مرتد شده و از آئین او بازگشته است ؟ - نه .

6 - آیا پیروان او رو به فزونی هستند؟ - آری .

سپس قیصر به ابو سفیان و همراهان او گفت : اگر این گزارشها صحیح باشد حتما او پیامبر موعود است . من اطلاع داشتم که چنین پیامبری ظهور خواهد کرد ولی نمیدانستم که از قریش خواهد بود، من حاضرم در برابر او خضوع کنم و به عنوان احترام پای او را شستشو دهم (یکی از احترامات که در آن زمان معمول بوده است ).

من پیشبینی میکنم آئین و حکومت او سرزمین روم را خواهد گرفت .

((قیصر))، ((دحیه )) را خواست، او را احترام کرد و پاسخ نامه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) را نوشت و هدیهای نیز همراه آن، برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) فرستاد و علاقه خود را نسبت به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم ) در آن نامه منعکس نمود.

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 603@@@