تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد2
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

سایر اوصاف مسیح

به دنبال صفات چهارگانه ای که در آیات قبل برای حضرت مسیح (علیه السلام ) بیان شد، (آبرومند در دنیا و آخرت بودن، از مقربان بودن، و سخن گفتن در گاهواره و از صالحان بودن ) به دو وصف دیگر از اوصاف آن پیامبر بزرگ که هر کدام نیز ترکیبی از مجموعه اوصاف مهمی است، اشاره می کند

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 554@@@

نخست می فرماید: خداوند به او کتاب و دانش و تورات و انجیل می آموزد (و یعلمه الکتاب و الحکمة و التوریة و الانجیل ).

نخست به تعلیم کتاب و حکمت و دانش به طور کلی اشاره می کند و بعد دو مصداق روشن این کتاب و حکمت یعنی تورات و انجیل را بیان می نماید.

بدیهی است افرادی که به عنوان رهبر جامعه بشریت از سوی خداوند تعیین می شوند، باید در درجه اول از علم و دانش کافی برخوردار باشند و آیین و قوانین زنده و سازنده ای با خود بیاورند و در درجه بعد دلایل و اسناد روشنی برای ارتباط خود با خدا ارائه دهند و با این دو وسیله ماموریت هدایت مردم را تکمیل و تثبیت کنند، در آیات فوق به این دو معنی اشاره شده است، در آیه اول سخن از علم و دانش و کتاب آسمانی حضرت مسیح (علیه السلام ) بود، و در آیه دوم اشاره به معجزات متعدد او است .

می فرماید: و (خداوند) او را رسول و فرستاده ای به سوی بنی اسرائیل قرار می دهد (و رسولا الی بنی اسرائیل ).**در این جمله فعلی در تقدیر است مانند (یجعله) احتمالات دیگری نیز در این تقدیر داده شده است***

ممکن است از این جمله در ابتدا چنین به نظر آید که ماموریت حضرت مسیح (علیه السلام ) تنها دعوت بنی اسرائیل بوده است، همانها که در آن زمان گرفتار انواع خرافات و آلودگی های اخلاقی و عقیدتی و اختلافات شدید شده بودند و این با اولوا العزم بودن حضرت مسیح (علیه السلام ) منافات ندارد، زیرا پیامبر اولوا العزم کسی است که دارای آیین جدید باشد خواه ماموریت او جهانی باشد یا نباشد (در تفسیر نور الثقلین نیز روایتی درباره منحصر بودن ماموریت حضرت مسیح (علیه السلام ) به بنی

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 555@@@

اسرائیل نقل شده است ).**نورالثقلین جلد 1 صفحه 343***

ولی بعضی از مفسران گفته اند که دعوت حضرت مسیح (علیه السلام ) جهانی بوده نه منحصر به بنی اسرائیل، هر چند بنی اسرائیل در صف اول کسانی که او ماموریت هدایت آنها را داشت، قرار گرفته بودند، مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار، اخباری در تفسیر اولوا العزم نقل می کند که مفهوم آنها جهانی بودن دعوت این پیامبران است .**بحارالانوار جلد 11 صفحه 32***

سپس می افزاید: او مامور بود به آنها بگوید: من نشانهای از سوی پروردگارتان برای شما آورده ام (انی قد جئتکم بایة من ربکم ).**در اینجا نیز جمله ای محذوف است و در تقدیر چنین می باشد (کلمهم بانی)***

نه یک نشانه بلکه نشانه های متعدد (بنابراین تنوین در اینجا برای بیان عظمت این نشانه است نه بیان وحدت ).

من از گل چیزی به شکل پرنده می سازم، سپس در آن می دمم و به فرمان خدا پرندهای می گردد (انی اخلق لکم من الطین کهیئة الطیر فانفخ فیه فیکون طیرا باذن الله ).

از آنجا که دعوت انبیاء در حقیقت به سوی حیات و زندگی حقیقی است در آیه فوق هنگام شرح معجزات حضرت مسیح (علیه السلام ) نخست اشاره به ایجاد حیات و زندگی در موجودات بی جان به فرمان خدا می کند.

مساله ایجاد حیات در موجودات جهان، هر گاه به صورت تدریجی باشد چیز عجیبی نیست، زیرا میدانیم همه موجودات زنده کنونی از همین آب و خاک به وجود آمده اند، معجزه آن است که خداوند همان عوامل را که طی هزاران یا میلیونها سال رخ داده یک جا جمع کند و به سرعت، مجسمه کوچکی به شکل

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 556@@@

پرنده، مبدل به موجود زندهای شود، و این می تواند نشانهای از صدق دعوی آورنده آن در مورد ارتباط با جهان ماوراء طبیعت و قدرت بی پایان پروردگار باشد.

سپس به بیان دومین معجزه یعنی درمان بیماریهای صعب العلاج یا غیر قابل علاج از طرق عادی پرداخته : می گوید: من کور مادرزاد و مبتلا به برص (پیسی ) را بهبودی می بخشم (و ابری الاکمه و الابرص ).**(اکمه) را بعضی به معنی نابینا تفسیر کرده اند و بعضی به معنی شخصی که در شب نمی بیند ولی بیشتر مفسران و اهل لغت آن را به معنی کور مادر زاد گفته اند و بعضی از این فراتر رفته به معنی کسی که اصلا محل چشم او صاف و خالی از هرگونه اثر چشم است دانسته اند***

شک نیست که این موضوعات مخصوصا برای پزشکان و دانشمندان آن زمان معجزات غیر قابل انکاری بوده است .

در سومین مرحله، اشاره به معجزه دیگری می کند و آن اینکه : من مردگان را به فرمان خدا زنده می کنم (و احی الموتی باذن الله ).

چیزی که در هر عصر و زمانی جزء معجزات و کارهای خارق العاده است . و در مرحله چهارم موضوع خبر دادن از اسرار نهانی مردم را مطرح می کند زیرا هر کس معمولا در زندگی فردی و شخصی خود، اسراری دارد که دیگران از آن آگاه نیستند، اگر کسی بدون هیچ سابقه ای مثلا از غذاهایی که اشخاص خورده اند یا آنچه را که ذخیره کرده اند دقیقا خبر دهد دلیل بر این است که از یک منبع غیبی الهام گرفته است مسیح می گوید: من شما را از آنچه می خورید و در خانه ها ذخیره می کنید خبر می دهم (و انبئکم بما تاکلون و ما تدخرون فی بیوتکم ).

و در پایان به تمام این چهار معجزه اشاره کرده، می گوید: مسلما در اینها نشانهای است برای شما اگر ایمان داشته باشید و در جستجوی حقیقت باشید (ان فی ذلک لایة لکم ان کنتم مومنین ).

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 557@@@