تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد2
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

چگونگی ادای مهر

باز در ادامه احکام طلاق در این دو آیه احکام دیگری بیان شد

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 199@@@

نخست می فرماید: ((گناهی بر شما نیست اگر زنان را قبل از اینکه با آنها تماس پیدا کنید (و آمیزش جنسی انجام دهید) و تعیین مهر نمائید، طلاق دهید)) (لا جناح علیکم ان طلقتم النساء ما لم تمسوهن او تفرضوا لهن فریضة ).**(مس) در لغت به معنی تماس پیدا کردن و در اینجا کنایه از عمل زناشوئی است و (فریضه) به معنی واجب است و در اینجا منظور مهر است ***

البته این در صورتی است که مرد یا زن و مرد بعد از عقد ازدواج و پیش از عمل زناشویی، متوجه شوند که به جهاتی نمیتوانند با هم زندگی کنند، چه بهتر که در این موقع با طلاق از هم جدا شوند، زیرا در مراحل بعد کار مشکلتر می شود. و به هر حال این تعبیر، پاسخی است برای آنها که تصور می کردند طلاق قبل از عمل زناشویی یا قبل از تعیین مهر، صحیح نیست، قرآن می گوید: چنین طلاقی گناهی ندارد و صحیح است (و ای بسا جلو مفاسد بیشتری را بگیرد).

بعضی نیز ((جناح )) را در اینجا به معنی ((مهر)) گرفتهاند که بر دوش شوهر سنگینی می کند یعنی به هنگام طلاق قبل از عمل زناشویی و تعیین مهر هیچ گونه مهری بر عهده شما نیست . گر چه بعضی از مفسران**تفسیر کبیر جلد 6 صفحه 137 *** شرح زیادی درباره این تفسیر گفته اند، ولی به کار بردن کلمه جناح، به معنی مهر مانوس نیست .

بعضی نیز احتمال داده اند که معنی جمله بالا این است : که طلاق زنها قبل از آمیزش در همه حال جایز است (خواه در حال عادت ماهیانه باشند یا نه ) در حالی که بعد از آمیزش حتما باید در حال پاکی خالی از آمیزش ‍ باشد**همان مدرک*** این تفسیر بسیار بعید به نظر می رسد، زیرا با جمله ((او تفرضوا لهن فریضة )) سازگار نیست .

سپس به بیان حکم دیگری در این رابطه میپردازد و می فرماید: در چنین حالی باید آنها را (با هدیه مناسبی ) بهرهمند سازید)) (و متعوهن ).

بنابراین اگر نه مهری تعیین شده و نه آمیزشی حاصل گشته، شوهر باید

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 200@@@

هدیه ای که مناسب با شئون زن باشد، بعد از طلاق به او بپردازد ولی در پرداخت این هدیه، قدرت توانائی شوهر نیز باید در نظر گرفته شود، و لذا در دنباله آیه می گوید: بر آن کس که توانائی دارد به اندازه توانائیش، و بر آن کس که تنگدست است به اندازه خودش هدیه شایسته ای لازم است، و این حقی است بر نیکوکاران (علی الموسع قدره و علی المقتر قدره متاعا بالمعروف حقا علی المحسنین ).

((موسع )) به معنی توانگر، و ((مقتر)) به معنی تنگدست است (از ماده قتر به معنی بخل و تنگ نظری نیز آمده است ) مانند: (و کان الانسان قتورا).**سوره اسراء آیه 100***

بنابراین توانگران باید به اندازه خود و تنگدستان نیز درخور تواناییشان این هدیه را بپردازند، و شئون زن نیز در این جهت در نظر گرفته شده است .

جمله ((متاعا بالمعروف )) میتواند اشارهای به همه اینها باشد یعنی هدیه ای به طور شایسته و دور از اسراف و بخل، و مناسب حال دهنده و گیرنده .

از آنجا که این هدیه اثر قابل ملاحظه ای در جلوگیری از حس انتقامجویی و رهایی زن از عقدههایی که ممکن است، بر اثر گسستن پیوند زناشویی حاصل شود، در آیه فوق آن را وابسته به روحیه نیکوکاری و احسان کرده و می گوید: حقا علی المحسنین**(حقا) می تواند صفت (متاعا) بوده باشد یا حال و یا مغعول مطلق برای فعل محذوفی (متاعا) نیز مفعول مطلق است برای جمله (و متعوهن)*** : ((این عمل بر نیکوکاران لازم است )) یعنی باید آمیخته با روح نیکوکاری و مسالمت باشد.

ناگفته پیدا است تعبیر به ((نیکوکاران )) نه به خاطر این است که حکم مزبور جنبه الزامی ندارد بلکه برای تحریک احساسات خیرخواهانه افراد در راه انجام این وظیفه است و گرنه همانطور که اشاره شد این حکم جنبه الزامی دارد.

نکته جالب دیگری که از آیه استفاده می شود این است که : قرآن از هدیهای

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 201@@@

که مرد باید به زن بپردازد تعبیر به ((متاع )) کرده است و متاع در لغت به معنای چیزهائی است که انسان از آنها بهرهمند و متمتع می شود و غالبا به غیر پول و وجه نقد اطلاق می گردد زیرا از پول بطور مستقیم نمیتوان استفاده کرد بلکه باید تبدیل به متاع شود روی همین جهت قرآن از هدیه تعبیر به متاع کرده است .

و این موضوع از نظر روانی اثر خاصی دارد زیرا بسیار می شود که هدیهای از اجناس قابل استفاده مانند خوراک و پوشاک و نظایر آن که برای اشخاص برده می شود هر چند کم قیمت باشد اثری در روح آنها میگذارد که اگر آن را تبدیل به پول کنند هرگز آن اثر را نخواهد داشت و لذا در روایاتی که در این زمینه به ما رسیده می بینیم غالبا ائمه اطهار نمونه های هدیه را امثال لباس و مواد غذائی و یا زمین زراعتی ذکر کرده اند.

ضمنا از آیه به خوبی استفاده می شود که در ازدواج دائم تعیین مهر از قبل لازم نیست و طرفین می توانند بعد از عقد روی آن توافق کنند**البته اگر در ازدواج دائم تعیین مهر نکنند مهر ساقط نمی شود بلکه مهر المثل (مهری معادل زنان شبیه او) تعلق می گیرد مگر اینکه قبل از آمیزش جنسی طلاق داده شود در این صورت تنها هدیه ای که در بالا اشاره شده واجب می گردد*** و نیز استفاده می شود که اگر قبل از تعیین مهر و آمیزش جنسی، طلاق صورت گیرد مهر واجب نخواهد بود و هدیه مزبور جانشین ((مهر)) می شود.

باید توجه کرد که زمان و مکان در مقدار ((هدیه مناسب )) مؤثر است .

در آیه بعد سخن از زنانی به میان آمده که برای آنها تعیین مهر شده است ولی قبل از آمیزش و عروسی، جدا می شوند، می فرماید: اگر آنها را طلاق دهید پیش از آنکه با آنان تماس پیدا کنید (و آمیزش انجام شود) در حالی که مهری برای آنها تعیین کردهاید، لازم است نصف آنچه را تعیین کردهاید به آنها بدهید

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 202@@@

(و ان طلقتموهن من قبل ان تمسوهن و قد فرضتم لهن فریضة فنصف ما فرضتم ).

این حکم قانونی مساله است، که به زن حق می دهد نصف تمام مهریه را بدون کم و کاست بگیرد هر چند آمیزشی حاصل نشده باشد.

ولی بعدا به سراغ جنبه های اخلاقی و عاطفی میرود و می فرماید: ((مگر اینکه آنها حق خود را ببخشند)) (و یا اگر صغیر و سفیه هستند، ولی آنان یعنی ) آن کس که گره ازدواج به دست او است آن را ببخشد)) (الا ان یعفون او یعفو الذی بیده عقدة النکاح ).

روشن است که ولی در صورتی میتواند از حق صغیر صرف نظر کند که مصلحت صغیر ایجاب نماید.

بنابراین حکم پرداخت نصف مهر، صرف نظر از مساله عفو و بخشش است .

از آنچه گفتیم روشن می شود که منظور از ((الذی بیده عقدة النکاح )) (کسی که گره ازدواج به دست او است ) ولی صغیر یا سفیه است، زیرا او است که حق دارد اجازه ازدواج بدهد، ولی بعضی از مفسران چنین پنداشتهاند که منظور شوهر است، یعنی هر گاه شوهر تمام مهر را قبلا پرداخته باشد (آن چنان که در میان بسیاری از اعراب معمول بوده ) حق دارد نصف آن را باز پس گیرد مگر اینکه ببخشد و صرف نظر کند.

اما دقت در آیه نشان می دهد که صحیح همان تفسیر اول است، زیرا روی سخن در آیه با شوهران است، به همین دلیل آنها را مخاطب قرار داده و می گوید: ((و ان طلقتموهن )) (اگر آنها را طلاق دادید) در حالی که جمله او ((یعفو الذی بیده عقدة النکاح )) به صورت فعل غائب ذکر شده و مناسب نیست که منظور از آن، شوهران باشند.

آری در جمله بعد می گوید: عفو و گذشت شما (و پرداختن تمام مهر) به پرهیزکاری نزدیک تر است و نیکوکاری و فضل را در میان خود فراموش نکنید که

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 203@@@

خداوند به آنچه انجام می دهید بینا است (و ان تعفوا اقرب للتقوی و لا تنسوا الفضل بینکم ان الله بما تعملون بصیر).

به طور مسلم مخاطب در این جمله شوهرانند و در نتیجه در جمله قبل سخن از گذشت اولیاء و در این جمله سخن از گذشت شوهران است .

و جمله ((و لا تنسوا الفضل بینکم )) خطابی است به عموم مسلمانان که روح گذشت و بزرگواری را در تمام این موارد فراموش نکنند.

روایاتی که از پیشوایان معصوم (علیهم السلام ) به ما رسیده است نیز آیه را به همین صورت تفسیر می کند، و مفسران شیعه با توجه به مضمون آیه و روایات اهل بیت (علیهمالسلام ) نیز همین نظر را انتخاب کرده اند و گفته اند منظور از این عبارت اولیاء زوجه هستند، البته مواردی پیش می آید که سر سختی کردن در گرفتن نصف مهر، آن هم قبل از عروسی ممکن است احساسات شوهر و اقوامش را جریحه دار کند و در صدد انتقامجویی بر آیند و ممکن است حیثیت و آبروی زن را در معرض خطر قرار دهد این جا است که گاه، پدر برای حفظ مصلحت دختر خود، لازم میبیند که از حق او گذشت نماید.

جمله ((و ان تعفوا اقرب للتقوی )) (عفو و گذشت شما به پرهیزکاری نزدیک تر است )، وظیفه مردان را در برابر زنان مطلقه خود بیان می کند، که اگر تمام مهر را پرداختهاند چیزی پس نگیرند و اگر نپرداختهاند همه آن را بپردازند و از نیمی که حق آنها است صرف نظر کنند، زیرا مسلم است دختر یا زنی که بعد از عقد یا پیش از عروسی از شوهر خود جدا می شود ضربه سختی می خورد و از نظر اجتماعی و روانی مواجه با مشکلاتی است و بی شک گذشت شوهر و پرداخت تمام مهر، تا حدی مرهم بر این جراحات میگذارد.

لحن مجموعه آیه، بر اصل اساسی ((معروف و احسان ،)) در این مسائل تاکید می کند، که حتی طلاق و جدائی آمیخته با نزاع و کشمکش و تحریک روح

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 204@@@

انتقامجویی نباشد، بلکه بر اساس بزرگواری و احسان و عفو و گذشت، قرار گیرد، زیرا اگر مرد و زنی نتوانند، با هم زندگی کنند و به دلائلی از هم جدا شوند دلیلی ندارد که میان آنها عداوت و دشمنی حاکم گردد.

@@تفسیر نمونه جلد 2 صفحه 205@@@