تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد20
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

مودت اهل بیت (علیه السلام ) پاداش رسالت است

از آنجا که در آیه 13 همین سوره سخن از تشریع دین از ناحیه پروردگار به وسیله پیامبران اولوالعزم بود در ادامه آن در نخستین آیه مورد بحث برای نفی تشریع دیگران، و اینکه هیچ قانونی در برابر قانون الهی رسمیت ندارد، و اصولا حق قانونگذاری مخصوص خدا است می فرماید: ((آیا آنها معبودانی دارند که دین و آئینی بی اذن خداوند برای آنان تشریع کرده اند )) (ام لهم شرکاء شرعوا لهم من الدین ما لم یاذن به الله ).

در حالیکه خالق و مالک و مدبر عالم هستی تنها او است، و به همین دلیل حق قانونگذاری نیز مخصوص ذات پاک او است، و هیچکس ‍ بدون اذن او نمی تواند در قلمرو تشریع او دخالت کند، بنابراین در برابر تشریع او هر چه باشد باطل است.

به دنبال آن با لحنی تهدیدآمیز به تشریع کنندگان باطل هشدار داده می گوید: ((هر گاه فرمان حتمی خداوند دائر به مهلت دادن به اینگونه اشخاص

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 404@@@

نبود در میان آنها داوری می شد )) دستور عذابشان صادر می گشت و مجالی به آنها نمی داد (و لو لا کلمة الفصل لقضی بینهم ).

در عین حال آنها نباید این حقیقت را فراموش کنند که ((برای ظالمان عذاب دردناکی است )) (و ان الظالمین لهم عذاب الیم ).

منظور از ((کلمة الفصل )) مهلت مقرری است که خداوند به اینگونه افراد داده تا آزادی عمل داشته باشند و اتمام حجت بر آنها بشود.

تعبیر به ((ظالمین )) درباره مشرکانی که عقیده به تشریعهائی در برابر قوانین الهی داشتند به خاطر وسعتی است که در مفهوم ((ظلم )) وجود دارد، و به هر کاری که در غیر موردش صورت گیرد اطلاق می گردد ظاهر این است که منظور از ((عذاب الیم )) عذاب روز قیامت است، چون این تعبیر در قرآن مجید معمولا در این معنی به کار می رود، آیه بعد نیز گواه بر این حقیقت است، و اینکه بعضی از مفسران آن را اعم از عذاب دنیا و آخرت گرفته اند (مانند قرطبی ) بعید به نظر می رسد.

سپس به توضیح کوتاهی درباره ((عذاب ظالمین )) و توضیح بیشتری درباره ((پاداش مؤمنان )) در مقابل آنها، پرداخته، می گوید: ((در آن روز ستمگران را می بینی که از اعمالی که انجام داده اند سخت بیمناکند، اما چه فایده که مجازات اعمالشان آنها را فرو می گیرد )) (تری الظالمین مشفقین مما کسبوا و هو واقع بهم ).

((اما کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند در بهترین و سرسبزترین باغهای بهشت جای دارند )) (و الذین آمنوا و عملوا الصالحات فی روضات الجنات ).

((روضات )) جمع ((روضة )) به معنی محلی است که آب و درخت فراوان

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 405@@@

دارد لذا به باغهای خرم و سرسبز ((روضة )) اطلاق می شود، از این تعبیر به خوبی استفاده می شود که باغهای بهشت متفاوت است، و مؤمنان صالح العمل در بهترین باغهای بهشت جایشان است، و مفهوم این سخن این است که مؤمنان گنهکار هنگامی که مشمول عفو خدا شوند به بهشت راه می یابند هر چند جای آنها در ((روضات )) نیست.

اما فضل الهی درباره مؤمنان صالح العمل به همین جا ختم نمی شود، آنها چنان مشمول الطاف او هستند که ((هر چه بخواهند نزد پروردگارشان برای آنها فراهم است )) (لهم ما یشاءون عند ربهم ).

و به این ترتیب هیچ موازنه ای بین ((عمل )) و ((پاداش آنها )) وجود ندارد، بلکه پاداششان از هر نظر نامحدود است، چرا که جمله ((لهم ما یشاءون )) گویای همین حقیقت است.

و از آن جالبتر تعبیر ((عند ربهم )) (نزد پروردگارشان ) می باشد که بیانگر لطف بی حساب خداوند درباره آنها است، چه موهبتی از این بالاتر که به مقام قرب خدا راه یابند؟ همانگونه که درباره شهداء می گوید: بل احیاء عند ربهم یرزقون درباره مؤمنان صالح العمل نیز می فرماید: لهم ما یشاءون عند ربهم.

بی جهت نیست که در پایان آیه می گوید ((این است فضل بزرگ )) (ذلک هو الفضل الکبیر ).

بارها گفته ایم شرح نعمتهای بهشتی در بیان نمی گنجد، برای ما زندانیان جهان ماده قابل تصور نیست که بدانیم در جمله لهم ما یشاءون عند ربهم چه مفاهیمی گنجانیده شده؟ مؤمنان چه چیزها می خواهند؟ و در جوار قرب خداوند چه الطافی یافت می شود.

اصولا هنگامی که خداوند بزرگ چیزی را به عنوان فضل کبیر توصیف

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 406@@@

کند پیداست به قدری عظمت دارد که هر چه فکر کنیم از آن بالاتر است.

و به تعبیر دیگر این بندگان خالص کارشان بجائی می رسد که هر چه اراده کنند فراهم می شود، یعنی پرتوی از قدرت بی پایان پروردگار که انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون (یس - 82 ) در وجودشان پیدا می شود،چه فضیلت و موهبتی از این بالاتر؟

در آیه بعد برای بیان عظمت این پاداش بزرگ می افزاید: ((این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند به آن نوید می دهد )) (ذلک الذی یبشر الله عباده الذین آمنوا و عملوا الصالحات ).

بشارت می دهد تا رنجهای طاعت و بندگی و مبارزه با هوای نفس و جهاد در برابر دشمنان بر آنها سخت نیاید، و به آن پاداشهای عظیم توان و نیروی بیشتری در راههای پر فراز و نشیب زندگی برای رسیدن به رضای پروردگار پیدا کنند.

و از آنجا که ابلاغ این رسالت از سوی پیامبر بزرگوار اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) گاه این توهم را ایجاد می کرد که او چه اجر و پاداشی در برابر رسالت خود از مردم می طلبد به دنبال این سخن به پیامبر دستور می دهد: ((بگو: من هیچ اجر و پاداشی بر این موضوع از شما درخواست نمی کنم، جز اینکه ذوی القربای مرا دوست دارید )) (قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی ).

دوستی ذوی القربی چنانکه مشروحا بیان خواهد شد بازگشت به مسأله ولایت و قبول رهبری ائمه معصومین (علیه السلام ) از دودمان پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می کند که در حقیقت تداوم خط رهبری پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و ادامه مسأله ولایت الهیه است، و پر واضح است که قبول این ولایت و رهبری همانند نبوت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) سبب سعادت خود انسانها

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 407@@@

است و نتیجه اش به خود آنها بازگشت می کند.

توضیح اینکه:

مفسران در تفسیر این جمله بحثهای فراوانی دارند و تفسیرهای مختلفی، که هرگاه با ذهن خالی از پیشداوریها به آنها نگاه کنیم می بینیم بر اثر انگیزه های مختلفی از مفهوم اصلی آیه دور شده اند، و احتمالاتی را برگزیده اند که نه با محتوای آیه سازگار است و نه با شأن نزول و سایر قرائن تاریخی و روائی.

رویهمرفته چهار تفسیر معروف برای آیه وجود دارد.

1 - همان که در بالا اشاره شد که منظور از ذوی القربی نزدیکان پیغمبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) است و محبت آنها وسیله ای است برای قبول امامت و رهبری ائمه معصومین (علیه السلام ) از دودمان آنحضرت، و پشتوانه ای بر ادای رسالت.

جمعی از مفسران نخستین، و تمام مفسران شیعه این معنا را برگزیده اند، و روایات فراوانی از طرف شیعه و اهل سنت در این زمینه نقل شده که بعدا به آن اشاره خواهیم کرد.

2 - منظور این است که اجر و پاداش رسالت دوست داشتن اموری است که شما را به ((قرب الهی )) دعوت می کند.

این تفسیر را که جمعی از مفسران اهل سنت انتخاب کرده اند به هیچوجه با ظاهر آیه سازگار نیست، زیرا در این صورت معنی آیه چنین می شود که از شما می خواهم که اطاعت الهی را دوست بدارید، و مودت آن را به دل بسپارید، در حالی که باید گفته شود من از شما اطاعت الهی را می خواهم (نه مودت اطاعت الهی ).

بعلاوه در میان مخاطبین آیه کسی وجود نداشت که دوست ندارد به خدا نزدیک شود حتی مشرکان نیز علاقه داشتند که به خدا نزدیک شوند و اصولا عبادت

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 408@@@

بتها را وسیله ای برای این کار می پنداشتند.

3 - منظور این است که شما بستگان خودتان را به عنوان پاداش رسالت دارید و صله رحم بجا آورید.

با این تفسیر هیچ تناسبی در میان رسالت و پاداش آن وجود ندارد، زیرا دوست داشتن بستگان خود چه خدمتی می تواند به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بوده باشد؟ و چگونه ممکن است اجر رسالت قرارداده شود؟!

4 - منظور این است که پاداش من این است که خویشاوندی مرا نسبت به خود محفوظ دارید، و بخاطر اینکه با اکثر قبایل شما رابطه خویشاوندی دارم مرا آزار ندهید (زیرا پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) از طریق نسبی با قبایل قریش ارتباط داشت و از طریق سببی (ازدواج ) با بسیاری از قبایل دیگر، و از طریق مادر با جمعی از مردم مدینه از قبیله بنی النجار، و از طرف مادر رضاعی به قبیله بنی سعد ).

این تعبیر بدترین معنائی است که برای آیه شده است چرا که درخواست اجر رسالت از کسانی است که رسالت او را پذیرا شده اند، و هر گاه کسانی رسالت را پذیرا شوند دیگر نیازی به این بحثها نیست، آنها پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را به عنوان فرستاده الهی احترام می گذارند، احتیاجی ندارد که به خاطر قرابت و خویشاوندیش او را محترم بشمرند، چرا که احترام ناشی از قبول رسالت ما فوق همه اینها است، در واقع این تفسیر را باید از اشتباهات بزرگی شمرد که دامان بعضی از مفسران را گرفته و مفهوم آیه را به کلی مسخ کرده است.

در اینجا برای اینکه به حقیقت محتوای آیه آشناتر شویم بهترین راه آن است که از آیات دیگر قرآن کمک گیریم:

در بسیاری از آیات قرآن مجید می خوانیم: پیامبران می گفتند پاداشی از شما در برابر دعوت رسالت نمی خواهیم، و پاداش ما تنها بر پروردگار عالمیان است ((ما اسئلکم علیه من اجر ان اجری الا علی رب العالمین )).**سوره شعرا آیه 109 _ 127 _ 145 _ 164 _ 180.***

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 409@@@

و در مورد شخص پیامبر اسلام نیز تعبیرات مختلفی دیده می شود: در یکجا می گوید قل ما سئلتکم من اجر فهو لکم ان اجری الا علی الله: ((بگو پاداشی را که از شما خواستم تنها به سود شما است اجر و پاداش من فقط بر خداوند است )) (سبا - 47 ).

و در جای دیگر می خوانیم: قل ما اسئلکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا: بگو من در برابر ابلاغ رسالت هیچگونه پاداشی از شما مطالبه نمی کنم، مگر کسانی که بخواهند راهی به سوی پروردگارشان برگزینند. و بالاخره در مورد دیگری می گوید: قل ما اسئلکم علیه من اجر و ما انا من المتکلفین: ((من از شما پاداشی نمی طلبم و چیزی بر شما تحمیل نمی کنم )) (ص - 86 ).

هرگاه این آیات سهگانه را با آیه مورد بحث در کنار هم بگذاریم نتیجه گیری کردن از آن آسان است: در یکجا به کلی نفی اجر و مزد می کند. در جای دیگر می گوید: من تنها پاداش از کسی می خواهم که راهی به سوی خدا می جوید.

و در مورد سوم می گوید پاداشی را که از شما خواسته ام برای خود شما است.

و بالاخره در آیه مورد بحث می افزاید: مودت در قربی پاداش رسالت من است، یعنی:

من پاداشی از شما خواسته ام که این ویژگیها را دارد: مطلقا چیزی نیست که نفعش عائد من شود، صددرصد به سود خود شما است، و چیزی است که راه شما را به سوی خدا هموار می سازد.

به این ترتیب آیا جز مساله ادامه خط مکتب پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) به وسیله رهبران الهی و جانشینان معصومش که همگی از خاندان او بوده اند امر دیگری می تواند

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 410@@@

باشد؟ منتها چون مساله مودت پایه این ارتباط بوده در این آیه با صراحت آمده است.

جالب اینکه غیر از آیه مورد بحث در قرآن مجید در پانزده مورد دیگر کلمه ((القربی )) به کار رفته که در تمام آنها به معنی خویشاوندان و نزدیکان است با اینحال معلوم نیست چرا بعضی اصرار دارند که ((قربی )) منحصرا در اینجا به معنی ((تقرب الی الله )) بوده باشد، و معنی ظاهر و واضح آن را که در همه جا در قرآن در آن به کار رفته است کنار بگذارند؟

این نکته نیز قابل توجه است که در پایان همین آیه مورد بحث می افزاید: ((آن کس که عمل نیکی انجام دهد بر نیکی عملش می افزاییم، چرا که خداوند آمرزنده و شکرگزار است و به اعمال بندگان جزای مناسب می دهد )) (و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور ).

چه حسنه ای از این برتر که انسان خود را همیشه در زیر پرچم رهبران الهی قرار دهد، حب آنها را در دل گیرد، و خط آنها را ادامه دهد، در فهم کلام الهی آنجا که مسائل برای او ابهام پیدا کند از آنها توضیح بخواهد، عمل آنها را معیار قرار دهد، و آنها را الگو و اسوه خود سازد.