تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد20
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

اسرار همه چیز نزد او است

در آخرین آیه بحث گذشته سخن از بازگشت اعمال نیک و بد به صاحبان آنها بود که اشاره ضمنی به مسأله ثواب و جزای روز قیامت داشت.

در اینجا این سؤال برای مشرکان مطرح می شد که این قیامت که می گوئی کی خواهد آمد؟!

قرآن در آیات مورد بحث نخست در پاسخ این سؤال می گوید: آگاهی بر زمان قیامت مخصوص خدا است ((و علم آن تنها به خدا باز می گردد )) (الیه یرد علم الساعة ).

هیچ پیامبر مرسل و فرشته مقربی نیز از آن آگاه نیست، و باید هم آگاه نباشند، تا هر لحظه همگان وقوع آن را احتمال دهند و اثر تربیتی خاص ‍ این انتظار در همه مکلفین محفوظ باشد.

سپس می افزاید: نه تنها آگاهی بر زمان قیام قیامت مخصوص خدا است، علم به اسرار این عالم و موجودات پنهان و آشکارش نیز از آن او است ((هیچ میوه ای از غلاف خود خارج نمی شود، و هیچ زن یا حیوان ماده ای باردار نمی گردد، و حمل خود را بر زمین نمی نهد مگر به علم و آگاهی پروردگار )) (و ما تخرج من ثمرات من اکمامها و ما تحمل من انثی و لا تضع الا بعلمه ).**(من ) در (من ثمرات ) و (من انثی ) و همچنین در (من شهید ) که در ذیل آیه می آید زائده است که برای تأکید آمده.***

نه در عالم گیاهان و نه در عالم حیوان و انسان نطفه ای منعقد نمی شود و بارور نمی گردد و تولد نمی یابد مگر به فرمان خداوند بزرگ و به مقتضای علم و حکمت او.

((اکمام )) جمع ((کم )) (بر وزن جن ) به معنی غلافی است که روی

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 316@@@

میوه را می پوشاند، و ((کم )) (بر وزن قم ) به معنی آستینی است که دست را می پوشاند و ((کمة )) (بر وزن قبه ) به معنی عرقچین است که بر سر می گذارند.**راغب در مفردات.***

طبرسی در مجمع البیان می گوید ((تکمم الرجل فی ثوبه )) هنگامی گفته می شود که شخصی خود را در لباس بپوشاند.

فخر رازی در تفسیر خود ((اکمام )) را به پوستهای تفسیر می کند که میوه در آن قرار دارد.

بعضی از مفسران نیز آن را به عنوان وعاء الثمرة (ظرف میوه ) تفسیر کرده اند.**(تفسیر المیزان ) و (تفسیر مراغی ).***

ظاهر این است که همه این تفسیرها به یک معنی باز می گردد، از آنجا که یکی از ظریفترین و دقیقترین مسائل در جهان موجودات زنده مسأله بارور شدن در رحم و تولد آنها است قرآن مخصوصا روی آن تکیه کرده است، چه در عالم جانداران و چه در گیاهان.

آری او است که می داند کدامین نطفه در کدامین رحم و در چه زمانی منعقد می شود، و کی متولد می گردد، کدام میوه بارور می گردد و کی غلاف و پوسته خود را می شکافد و سر بیرون می زند.

سپس می افزاید: این گروه که قیامت را انکار می کنند، یا به باد استهزا می گیرند، در آن روز که قیامت برپا می شود آنها را ندا می دهد: کجا هستند شرکائی که برای من می پنداشتید؟ آنها می گویند: پروردگارا! ما به تو عرض کردیم که هیچ گواهی بر گفته های خود نداریم (و یوم ینادیهم این شرکائی قالوا آذناک ما منا من شهید ).**(آذناک ) از ماده (ایذان ) به معنی اعلام است، و جمله (و یوم ینادیهم ) متعلق محذوفی دارد، و در تقدیر اذکر یوم ینادیهم... می باشد.*****در تفسیر این جمله احتمال دیگری نیز داده اند و آن اینکه در میان ما هیچکس امروز گواهی بر وجود شریک برای تو نمی دهد، و همه این مطلب را انکار می کنند.***

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 317@@@

آنچه می گفتیم سخنان بی اساس و بی پایه بود، سخنانی که از جهل و بیخبری یا تقلید کورکورانه سرچشمه می گرفت، امروز بهتر از هر زمان می فهمیم که چه اندازه این ادعاها باطل و بی اساس بوده است.

و در اینحال می بینند اثری از معبودانی که قبلا می خواندند پیدا نیست ((و همه محو و نابود شدند )) (و ضل عنهم ما کانوا یدعون من قبل ).

اصلا صحنه قیامت آنچنان برای آنها وحشتناک است که خاطره بتها نیز از نظرشان محو و نابود می شود، همان معبودانی که یکروز سر بر آستانشان می نهادند برای آنها قربانی می کردند، حتی گاه در راه آنها جان می دادند، و پناهگاه روز بیچارگی و حلال مشکلات خود می پنداشتند همه همچون سرابهائی محو می شوند.

آری ((در آن روز می دانند که هیچ پناهگاهی و راه فراری برای آنها وجود ندارد )) (و ظنوا ما لهم من محیص ).

((محیص )) از ماده ((حیص )) (بر وزن حیف ) به معنی بازگشت و عدول و کناره گیری کردن از چیزی است، و از آنجا که محیص اسم مکان است این کلمه به معنی فرارگاه یا پناهگاه می آید.**در جلد دهم تفسیر نمونه صفحه 325 این کلمه از ماده (محص ) ذکر شده که باید اصلاح شود.***

((ظنوا )) از ماده ((ظن )) در لغت معنی وسیعی دارد: گاه به معنی یقین، و گاه به معنی گمان می آید، و در آیه مورد بحث به معنی یقین است، چه اینکه آنها در آن روز یقین پیدا می کنند که راه فرار و نجاتی از عذاب الهی ندارند.

((راغب )) در ((مفردات )) می گوید: ((ظن )) به معنی اعتقادی است که از دلیل و قرینه حاصل می شود، این اعتقاد گاه قوی می شود و به مرحله یقین می رسد و گاه ضعیف است و از حد گمان تجاوز نمی کند.

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 318@@@