تربیت
Tarbiat.Org

حکومت جهانی مهدی(عج)
آیت الله ناصر مکارم شیرازی

-1 فراگیر شدن ظلم و فساد

نخستین نشانه اى كه با مشاهده آن مى توان نزدیك شدن هر انقلابى ـ از جمله این انقلاب بزرگ را ـ پیش بینى كرد گسترش ظلم و جور و فساد و تجاوز به حقوق دگران و انواع مفاسد اجتماعى و انحرافات اخلاقى است كه خود عامل توسعه فساد در جامعه است.
طبیعى است فشار كه از حد گذشت انفجار رخ مى دهد، زیرا انفجارهاى اجتماعى همانند انفجارهاى میكانیكى به دنبال فشارهاى شدید و زاید از حدّ است.
گسترش دامنه هاى ظلم و فساد وسیله ضحّاكان هر زمان بذرهاى انقلاب را آبیارى مى كند، و كاوه هاى آهنگر را در كنار كوره هاى آتش پرورش مى دهد; كم كم بحران اوج مى گیرد و لحظه انقلاب نزدیك مى گردد.
در مورد نزدیك شدن انقلاب بزرگ جهانى و ظهور مصلح بزرگ مهدى نیز مسأله همین گونه است.
منتها همان طور كه سابقاً هم اشاره شد هیچ لزومى ندارد كه مانند افرادى منفى باف به فكر توسعه فساد و ظلم بیشتر بیفتیم، بلكه با توجّه به وجود مفاسد در مقیاس وسیع و به حدّ كافى باید در ساختن خود و دیگران و یك گروه نیرومند شایسته و شجاع و آگاه كه پرچمدار انقلاب باشد كوشش كنیم.
به هر حال، این موضوع در بسیارى از روایات اسلامى تحت عنوان «كما ملئت ظلماً و جوراً; همانگونه كه جهان از ظلم و جور پر شده باشد» آمده است.
عین این تعبیر در بسیارى از احادیث كه در منابع شیعه و اهل سنّت آمده دیده مى شود.
و از مجموع آنها استفاده مى شود كه از روشنترین نشانه هاى این انقلاب همین موضوع است.
در این جا یك سؤال پیش مى آید كه آیا «ظلم» و «جور» با هم تفاوتى دارند كه مخصوصاً روى این دو عنوان كراراً تكیه شده است؟
از ریشه این لغات استفاده مى شود كه تجاوز به حقوق دگران دو گونه است كه در ادبیات عرب براى هر كدام نامى جداگانه است.
نخست آن است كه انسان، حقّ دیگرى را به خود اختصاص دهد و دسترنج دگران را غصب كند، این را «ظلم» مى گویند.
دیگر آن كه حقّ افرادى را از آنها گرفته، و به دگران دهد و براى محكم كردن پایه هاى قدرت خود، هوا خواهان خویش را بر مال یا جان یا نوامیس مردم مسلّط كند و با تبعیض هاى ناروا كسب قدرت كند، این را «جور» مى گویند.
نقطه مقابل «ظلم»، «قسط» و نقطه مقابل «جور»، «عدل» مى باشد.(25)
به هر حال، به هنگامى كه «تجاوز» به حقوق دگران از یك سو و «تبعیض ها» از سوى دیگر، جامعه انسانى را پر مى كند او ظاهر مى شود و همه اینها را از میان مى برد.
* * *
آنچه در بالا گفته شد كلّیاتى بود درباره فراگیر شدن فساد به عنوان یك عامل جهش و انقلاب كه در هر گونه انقلابى قابل پیش بینى است.
ولى قابل توجّه این كه:
در روایات اسلامى چنان انگشت روى جزئیّات این علائم و مفاسد گذارده شده كه گویى این پیشگوئیها مربوط به 14 یا 13 قرن پیش نیست بلكه مربوط به همین قرن است و یا چند سال قبل صورت گرفته; و امروز كه بسیارى از آنها را با چشم خود مى بینیم قبول مى كنیم كه راستى معجزه آساست!
از جمله، در روایتى از امام صادق(علیه السلام) اشاره به دهها نوع از این مفاسد كه قسمتى از آن جنبه اجتماعى و سیاسى و قسمتى جنبه اخلاقى دارد; شده است كه مطالعه آن انسان را عمیقاً در فكر فرو مى برد.
ما ذیلا قسمتى از متن روایات مزبور را با تلخیص، و سپس ترجمه آن را براى آنها كه به ادبیّات عرب آشنائى كامل ندارند مى آوریم:

قال الصّادق(علیه السلام) لبعض اصحابه:
1. اذا رایـت الجور قد شمل البلاد
2. القرآن قدخلق و احدث ما لیس فیه و وجه على الاهواء
3. الذین قد انكفى كما ینكفى الاناء
4. اهل الباطل قد استعلوا على الحق
5. الرجال قد اكتفى بالرجال والنساء بالنساء!
6. المؤمن صامتاً!
7. الصغیر یستحقر بالكبیر
8. الاحارم قد تقطعت
9. الثناء قد كثر
10. الخمور تشرب علانیة
11. سبیل الخیر منقطعا و سبیل الشرمسلوكا
12. الحلال یحرم و الحرام یحلل
13. الدین بالرأى
14. المؤمن لایستطیع ان ینكر الا بقلبه
15. و رأیـت العظیم من المال ینفق فى سخط اللّه
16. الولات یرتشون فى الحكم!
17. الولایة قبالة لمن زاد!
18. الرجل یاكل من كسب امرأته من الفجور!
19. القمار قد ظهر
20. الملاهى قد ظهرت یمربها لایمنع احد احداً، ولایجترء احد على منعها.
21. و رأیـت القران قد ثقل على الناس استماعه و خف على الناس استماع الباطل.
22. الجاریكرم الجار خوفاً من لسانه!
23. المساجد قد زخرفت!
24. طلب الحج لغیر اللّه
25. قلوب الناس قد قست!
26. الناس مع من غلب!
27. طالب الحلال یذم وطالب الحرام یمدح!
28. المعازف ظاهرة فى الحرمین
29. الرجل یأمر بالمعروف و ینهى عن المنكر، فیقوم الیه من ینصحه فیقول هذا عنك موضوع!
30. المساجد محتشیة ممن لایخاف اللّه!
31. الناس همهم فى بطونهم و فروجهم!
32. الدنیا مقبلة الیهم
33. النساء یبذلن انفسهن لاهل الكفر
34. اعلام الحق قد درست
35. الحرب قد ادیل من العمران!
36. الرجل معیشة من بخس المكیال و المیزان
37. الرجل عنده المال الكثیر لم یزكه منذ ملكه
38. الرجل یمسى نشوان و یصبح سكران
39. الناس ینظر بعضهم الى بعض، و یقتدون باهل الشرور!
40. كل عام یحدث فیه من الشرو البدعة اكثر مما كان!
41. و رأیـت الخلق والمجالس لایتابعون الا الاغنیاء
42. یتسافدون كما تتسافد البهائم!
43. الرجل ینفق الكثیر فى غیر طاعة اللّه و یمنع الیسیر فى طاعة اللّه.
44. الرجل اذا مر به یوم لم یكسب فیـه الذنـب العظیم...حزیناً!
45. النساء قد غلبن على الملك و غلبن على كل امر
46. ریاح المنافقین دائمة و ریاح اهل الحق لاتحرك
47. القضاة یقضون بخلاف ما امراللّه
48. المنابر یؤمر علیها بالتقوى، ولا یعمل القائل بما یأمر!
49. الصلوة قد استخف باوقاتها
50. و رأیـت الصدقة بالشفاعة لایراد بها وجه اللّه...
فكن على حذر و اطلب الى اللّه النجاة(26)
ترجمه:
امام صادق(علیه السلام) به یكى از یاران خود گفت:
.1 هنگامى كه ببینى ظلم و ستم، همه جا فراگیر شده;
.2 قرآن فرسوده و بدعتهایى از روى هوا و هوس در مفاهیم آن آمده;
.3 آئین خدا(عملا) بى محتوا شده هماننـد ظرفى كـه آن را واژگون سازند;
.4 هنگامى كه ببینى اهل باطل بر اهل حق پیشى گرفته اند;
.5 مردان به مردان و زنان به زنان قناعت كنند;
.6 افراد با ایمان سكوت اختیار كرده اند;
.7 كوچكترها احترام بزرگترها را رعایت نمى كنند;
.8 پیوند خویشاوندى بریده شده;
.9 مداحى و چاپلوسى فراوان شده;
10. آشكارا شراب نوشیده شود;
11. راههاى خیر منقطع و راههاى شر مورد توجّه قرار گرفته;
12. حلال تحریم شود; و حرام مجاز شمرده شود;
13. قوانین و فرمانهاى دینى طبق تمایلات اشخاص تفسیر گردد;
14. از افـراد بـا ایمان چنـان سلب آزادى شـود كه جـز با دل نتوانند ابراز تنفّر كنند;
15. سرمایه هاى عظیم در راه خشم خـدا (و فساد و ابتـذال و ویرانى) صرف گردد;
16. رشوه خوارى در میان كاركنان دولت رایج گردد;
17. پستهاى حسّاس به مزایده گذارده شود;
18. (بعضى از) مردان از خودفروشى زنان خود، ارتزاق كنند;
19.قمار آشكار گردد (حتّى در پناه قانون);
20. سرگرمیهاى ناسالـم چنان رواج پیـدا كند كـه هیچكـس جرات جلوگیرى از آن نداشته باشد;
21. شنیدن حقایق قرآن بر مردم گران آید امّا شنیدن باطل سهل و آسان;
22. هنگامى كه ببینى همسایه، همسایه خود را از ترس زبانش احترام مى كند;
23. مساجد را به زیورها بیارایند;
24. براى غیر خدا به حجّ خانه خدا بشتابند;
25. مردم سنگدل شوند (و عواطف بمیرد);
26. مردم طرفـدار كسى باشند كـه پیروز است (خـواه بـر حق باشد یا باطل);
27. آنها كه به دنبال حلال هستند نكوهش شوند و آنها كه به دنبال حرامند مدح;
28. آلات لهو و لعب (حتّى) در مكّه و مدینه آشكار گردد;
29. اگر كسى اقدام به امر به معروف و نهى از منكر كند به او توصیه مى كنند كه این كار وظیفه تو نیست;
30. مساجد پر از كسانى است كه از خدا نمى ترسد;
31. تمام همّت مردم شكم و فرجشان است;
32. امكانات مادّى و دنیـوى فراوان مى گردد و دنیـا به مـردم روى مى كند;
33. زنان خود را در اختیار افراد بى ایمان مى گذارند;
34. پرچمهاى حق پرستى فرسوده و كهنه مى گردد;
35. ویـرانگرى (بـه وسیله جنگها) بر عمران و آبـادى پیشى مى گیرد.
36. در آمد زندگى بعضى تنها از طریق كم فروشى مى شود;
37. كسانى هستند با سرمایه فراوان در حالى كه در عمرشان حتّى یك مرتبه هم زكات نپرداخته اند.
38. مردم عصرها در حال نشئه و صبحگاهان مستند;
39. هنگامى كه ببینى مردم همه به یكـدیگـر نگاه مى كنند و از فـاسدان شرور تقلید مى نمایند;
40. هر سال فساد و بدعتى نو، پیدا مى شود;
41. مردم و محافل همه پیرو ثروتمندان خود خواه مى شوند;
42. در حضـور جمع، همـانند بهائـم مرتكـب اعمال جنسـى مى شوند;
43. اموال زیاد در غیر راه خدا صرف مى كنند امّا در راه خـدا از كمى مضایقه دارند;
44. افرادى پیدا مى شوند كه اگر یك روز گناه كبیره اى انجام ندهند غمگینند;
45. حكومت به دست زنان مى افتد;
46. نسیمهـا به سود منافقـان می وزد و هیچ جریانى به سود افراد با ایمان نیست;
47. دادرسان بر خلاف فرمان خدا قضاوت مى كنند;
48. بر فـراز منابر دعوت به تقـوا مى شود ولى دعـوت كننـده خود به آن عمل نمى كند;
49. مردم نسبت به وقت نماز بى اعتنا مى شوند;
50. حتّى كمك به نیازمندان با توصیه و پارتى بـازى صورت مى گیرد، نه براى خدا;
... در چنین زمانى مراقب خویش باش و از خدا تقاضاى نجات و رهایى از این وضع ناهنجار كن! (كه فرج نزدیك است!)
* * *
همانطور كه گفتیم آنچه در بالا ذكر كردیم خلاصه اى از یك حدیث طولانى است كه انگشت روى مفاسدى كه در آستانه انقلاب بزرگ فراگیر مى شود گذارده.
این مفاسد رنگارنگ را مى توان به سه گروه تقسیم كرد:
1ـ مفاسد مربوط به مسائل حقوقى و حكومتها مانند گسترش ستم; پیروزى حامیان باطل; عدم آزادى بیان و عمل; تا آنجا كه افراد با ایمان گاهى تنها در دل مى توانند از ظلم و ظالم ابراز تنفّر كنند; همچنین صرف سرمایه هاى عظیم در مصارف بیهوده یا زیانبار و ویرانگر; توسعه رشوه خوارى; به مزایده گذاردن پستها و منصبها; گرایش مردم ضعیف و فاقد فرهنگ سازنده به هر قدرتى كه پیروز گردد (هر كس كه باشد); همچنین صرف ثروتها در طریق جنگها و مسابقات تسلیحاتى ویرانگر و اهتمام به این مسائل حتّى بیشتر از عمران و آبادى (تا آنجا كه هزینه هاى جنگى بر هزینه هاى عمرانى پیشى خواهد گرفت).
و نیز هر سال راههاى تازه اى براى فساد و ظلم و استثمار و استعمار ابداع مى گردد; و كمتر كسى در برابر ناهنجاریهاى اجتماعى احساس مسؤولیّت مى كند و حتّى به یكدیگر توصیه مى كنند كه در برابر این مسائل بى تفاوت باشند.
2ـ بخشى دیگرى از این مفاسد مربوط به مسائل اخلاقى است; مانند: گسترش تملّق و چاپلوسى; چشم و هم چشمى ها; تن دادن مردان به كارهاى بسیار پست (همانند ارتزاق از طریق خود فروشى همسر!) همچنین گسترش شراب و قمار و انواع سرگرمیهاى ناسالم; گفتار بدون عمل; ریا كارى و ظاهر سازى و پارتى بازى حتّى در كمك به نیازمندان; ارزیابى شخصیّت افراد به حجم ثروتشان و مانند اینها.
3ـ قسمت دیگرى از این مفاسد به جنبه هاى صرفاً مذهبى ارتباط دارد مانند تحمیل خواسته هاى هوس آلود خویش بر قرآن و تفسیر به رأى; و جهت گیریهاى شخصى و مادّى در مسائل مذهبى; ازدحام افراد آلوده و گناهكار در مساجد; اهمّیّت فوق العاده به تزیین مساجد و خالى شدن آنها از محتوا، كوچك شمردن نماز و عدم توجّه به آن و مانند اینها.
* * *
اگر خوب دقّت كنیم مى بینیم بسیارى از این مفاسد بزرگ در مجتمعات كنونى جنبه عینى به خود گرفته است و انتظار بقیّه نیز مى رود; پس ما چه چیز براى فراهم ساختن زمینه آن انقلاب بزرگ كم داریم؟
پاسخ این سؤال همان است كه سابقاً هم به آن اشاره شد; ما آگاهى كم داریم; و به تعبیر دیگر، واكنشى سازنده و انقلابى در برابر این گونه مفاسد.
به هر حال، ظهور این نشانه ها به تنهایى شرط تحقّق یافتن آن انقلاب بزرگ نیست; بلكه مقدّمه اى است براى بیدار ساختن اندیشه ها; شلاّقهائى است براى بیدارى ارواح خفته و خواب آلود; وزمینه اى است براى فراهم شدن آمادگیهاى اجتماعى و روانى.
جهانیان خواه ناخواه مجبور به تجزیه و تحلیل ریشه هاى این ناهنجاریها و همچنین نتایج و عواقب آنها خواهند شد و این یك خودآگاهى عمومى را پایه گذارى مى كند و در پرتو آن یقین مى كنند كه ادامه وضع كنونى امكان پذیر نیست; بلكه انقلابى باید كرد.
انقلابى در تمام زمینه ها براى بنیانگذارى یك نظام عادلانه الهى و مردمى.
* * *
ذكر این نیز نكته كاملا ضرورى است كه لزومى ندارد كه این مفاسد در تمام نقاط جهان آشكار گردد; و اگر محیطهاى كوچكى پاك باشند این شرط حاصل نباشد; بلكه معیار چهره نوعى مردم جهان است خواه در شرق باشد یا غرب; و به تعبیر دیگر، این حكم مانند بسیارى از احكام بر اساس روش غالب است.