تربیت
Tarbiat.Org

حکومت جهانی مهدی(عج)
آیت الله ناصر مکارم شیرازی

یك مدرك زنده

حدود دو سال قبل(15) شخصى بنام ابومحمّد از كنیا سؤالى درباره ظهور مهدى منتظر از «رابطة العالم الاسلامى» كه از متنفّذترین مراكز مذهبى حجاز و مكّه است كرده است.
دبیر كلّ رابطه، محمد صالح القزاز، در پاسخى كه براى او فرستاده است ضمن تصریح به این كه «ابن تیمیّه» مؤسّس مذهب وهّابیان نیز احادیث مربوط به ظهور مهدى را پذیرفته، متن رساله كوتاهى را كه پنج تن از علماى معروف فعلى حجاز در این زمینه تهیّه كرده اند براى او ارسال داشته است.
در این رساله پس از ذكر نام حضرت مهدى و محلّ ظهور او، یعنى مكّه، چنین مى خوانیم:
... به هنگام ظهور فساد در جهان و انتشار كفر و ستم، خداوند به وسیله او (مهدى) جهان را پر از عدل و داد مى كند همانگونه كه از ظلم و ستم پر شده است.
او آخرین خلفاى راشدین دوازده گانه است كه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)خبر از آنها در كتب صحاح داده است.
احادیث مربوط به مهدى را بسیارى از صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل كرده اند از جمله:
عثمان بن عفان; على بن ابى طالب; طلحة بن عبیداللّه; عبدالرّحمان بن عوف; عبداللّه بن عبّاس; عمّار یاسر; عبداللّه بن مسعود; ابوسعید خدرى; ثوبان; قرة بن اساس مزنى; عبداللّه بن حارث; ابوهریره; حذیفة بن یمان; جابر بن عبداللّه; ابوامامه; جابر بن ماجد; عبداللّه بن عمر; انس بن مالك; عمر بن حصین; و امّ سلمه.
اینها بیست نفر از كسانى هستند كه روایات مهدى را نقل كرده اند و غیر از آنها افراد زیاد دیگرى نیز وجود دارند.
سخنان فراوانى نیز از خود صحابه نقل شده كه در آن بحث از ظهور مهدى شده كه آنها را نیز مى توان در ردیف روایات پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) قرار داد; زیرا این مسأله، از مسائلى نیست كه با اجتهاد بتوان چیزى پیرامون آن گفت. (بنابراین، آنها نیز مطلب را از پیامبر شنیده اند.)
سپس اضافه مى كند.
هم احادیث بالا كه از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده و هم شهادت و گواهى صحابه كه در اینجا در حكم حدیث است، در بسیارى از كتب معروف اسلامى و متون اصلى حدیث پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) اعم از سنن و معاجم و مسانید آمده است; از جمله:
سنن ابوداوود; سنن ترمذى; ابن ماجه; ابن عمرو الدانى; مسند احمد و ابن یعلى و بزاز; و صحیح حاكم و معاجم طبرانى (كبیر و متوسّط) و رویانى و دار قطنى و ابونعیم در اخبار المهدى و خطیب در تاریخ بغداد و ابن عساكر در تاریخ دمشق و غیر اینها.
بعد اضافه مى كند:
بعضى از دانشمندان اسلامى در این زمینه كتابهاى مخصوصى تألیف كرده اند از جمله:
ابونعیم در «اخبار المهدى»; ابن حجر هیثمى در «القول المختصر فى علامات المهدى المنتظر»; شوكانى در «التّوضیح فى تواتر ماجاء فى المنتظر و الدّجال والمسیح»; ادریس عراقى مغربى در «المهدى»; ابوالعبّاس بن عبدالمؤمن المغربى در كتاب «الوهم المكنون فى الردّ على ابن خلدون».
و آخرین كسى كه در این زمینه بحث مشروحى نگاشته مدیر دانشگاه اسلامى مدینه است كه در چندین شماره مجله دانشگاه مزبور بحث كرده است.
عده اى از بزرگان و دانشمندان اسلام از قدیم و جدید نیز در نوشته هاى خود تصریح كرده اند كه احادیث در زمینه مهدى در سرحدّ تواتر است (و به هیچ وجه قابل انكار نیست) از جمله:
السّخاوى در كتاب «فتح المغیث»; محمّد بن احمد السّفاوینى در «شرح العقیده»; ابوالحسن الابرى در «مناقب الشّافعى»; ابن تیمیه در كتاب فتاوایش; سیوطى در «الحاوى»; ادریس عراقى در تألیفى كه در زمینه «مهدى» دارد; شوكانى در كتاب «التّوضیح فى تواتر ما جاء فى المنتظر...»; محمّد جعفر كنانى در «نظم المتناثر»; ابوالعبّاس بن عبدالمؤمن در «الوهم المكنون...».
در پایان بحث مى گوید:
(تنها) ابن خلدون است كه خواسته احادیث مربوط به مهدى را با حدیث بى اساس و مجعولى كه مى گوید «لا مهدى الاّ عیسى; مهدى جز عیسى نیست!» مورد ایراد قرار دهد; ولى بزرگان پیشوایان و دانشمندان اسلام گفتار او را رد كرده اند; بخصوص «ابن عبدالمؤمن» كه در ردّ گفتار او كتاب ویژه اى نوشته است كه از 30 سال قبل در شرق و غرب انتشار یافته.
حفّاظ احادیث و بزرگان دانشمندان حدیث نیز تصریح كرده اند كه احادیث مهدى مشتمل بر احادیث «صحیح» و «حسن» است و مجموع آن متواتر مى باشد.
بنابراین، اعتقاد به ظهور مهدى (بر هر مسلمانى) واجب است و این جزء عقاید اهل سنّت و جماعت محسوب مى شود و جز افراد نادان و بى خبر یا بدعتگذار آن را انكار نمى كنند.
* * *
به عقیده ما بحث فوق چنان روشن است كه نیاز به هیچ گونه توضیح اضافى ندارد; با این حال آیا آنها كه مى گویند عقیده به ظهور مهدى یك فكر وارداتى است در اشتباه بزرگى نیستند!
اینك متن اصلى نامه
در اینجا متن عربى نامه اى را كه آقائى از «كنیا» به «رابطة العالم الاسلامى» كه یك مركز رسمى اسلامى در «مكّه» است درباره «مهدى منتظر» فرستاده و متن پاسخى را كه رئیس رابطه، زیر نظر جمعى از علماى معروف حجاز تهیّه و ارسال داشته است از نظر خوانندگان محترم مى گذرانیم.
و این همان است كه ترجمه قسمت حسّاس آن را قبلا بدون كم و كاست از نظر گذراندیم.
تنها نكته اى كه یاد آورى آن در اینجا لازم است این مى باشد كه «تفاوت مهمّى» كه این نوشته با عقاید پیروان مكتب اهل بیت(علیه السلام) دارد این است كه آنها نام پدر حضرت مهدى(علیه السلام) را «عبداللّه» ذكر كرده اند در حالى كه در كتب شیعه نام پدر بزگوارش بطور مسلّم «الامام الحسن العسكرى» است و سرچشمه این اختلاف آن است كه در بعضى از روایات اهل سنّت جمله «اسم ابیه اسم ابى» (اسم پدرش اسم پدر من است) آمده در حالى كه قرائن نشان مى دهد كه این جمله در اصل «اسم ابیه اسم ابنى» (اسم پدرش اسم فرزند من است) بوده، و بر اثر اشتباه در نقطه گذارى به این صورت در آمده است. (این احتمال را كنجى شافعى نیز در كتاب «البیان فى اخبار صاحب الزّمان» تأیید كرده است.) و در هر حال، آن جمله قابل اعتماد نیست زیرا:
اولا، در اكثر روایات اهل سنّت این جمله وجود ندارد.
ثانیاً، در روایت معروف ابن ابى لیلى مى خوانیم «اسمه اسمى و اسم ابیه اسم ابنى»
ثالثاً، روایات متواتر از طرق اهل بیت(علیهم السلام) گواهى مى دهد كه نام پدرش «حسن» است.
رابعاً، در بعضى از روایات اهل سنّت نیز تصریح شده كه او فرزند امام حسن عسكرى است.
(براى توضیح بیشتر در این زمینه به كتاب «منتخب الاثر» صفحات 231 تا 236، باب 11، و كتاب نورالابصار، مراجعه فرمائید.)
* * *
الكرم ابومحمّد ـ المحترم (كنیا)
السلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته ـ اشارة الى خطابكم (المورخ فى 21 یوما 1976م) المتضمن عن موعد ظهور المهدى و فى اى مكان یقیم؟
نفیدكم باننا نوفرلكم مع خطابنا الیكم ما جاء من الفتوى فى مسأله المهدى المنتظر و قد قام بكتابته فضیلة الشیخ محمد المنتصر الكنانى واقرته اللجنه المكنونه من اصحاب الفضیله الشیخ صالح بن عثیین و فضیلة الشیخ احمد محمد جمال و فضیلة الشیخ احمد على و فضیلة الشیخ عبداللّه خیاط.
مدیر اداره مجمع فقهى اسلامى: محمد منتصر كنانى
و قد دعم الفتوى بما ورد من احادیث المهدى عن الرسول(صلى الله علیه وآله وسلم) و ما ذكره ابن تیمیه فى المنهاج بصحه الاعتقاد و ابن القیم فى المنار و ان شاء اللّه تعالى ستجدون فى الكتابه مطلبكم و ما یغنیكم عن مسأله المهدى انتم و من كان على نهجكم آملین لكم التوفیق والسداد.
الامین العام محمد صالح القزاز
بعد التحیه
جوابا عما یسأل عنه المسلم الكینى فى شأن المهدى المنتظر عن موعد ظهوره عن المكان الذى یظهر منه و عن ما یطمئنه عن المهدى(علیه السلام)
هو محمد بن عبداللّه الحسنى العلوى الفاطمى المهدى الموعود المنتظر موعد خروجه فى آخر الزمان و هو من علامات الساعة الكبرى یخرج من الغرب و یبایع له فى الحجاز فى مكة المكرمه بین الركن والمقام ـ بین باب الكعبه المشرفه والحجر الاسود عند الملتزم و یظهر عند فساد الزمان و انتشار الكفر و ظلم الناس یملا الارض عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما یحكم العالم كله و تخضع له الرقاب بالاقناع تارة و الحرب اخرى وسیملك الارض سبع سنین و ینزل عیسى(علیه السلام) من بعده فیقتل الدجال او ینزل معه فیساعده على قتله بباب «اللّد» بارض فلسطین.
هو آخر الخلفاء الراشدین، الاثنى عشر الذین اخبر عنهم النبى صلوات اللّه و سلامه علیه فى الصحاح، و احادیث المهدى واردة عن الكثیر من الصحابه یرفعونها الى رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم) و منهم عثمان بن عفان; و على بن ابى طالب، وطلحة بن عبیداللّه، و عبدالرحمن بن عوف، و عبداللّه بن عباس; و عمار بن یاسر، و عبداللّه بن مسعود، و ابوسعید الخدرى، و ثوبان، وقرة بن ایاس المزنى، و عبداللّه بن الحارث بن جز، وابوهریره، و حذیفة بن الیمانى، جابر بن عبداللّه; و ابوامامه، و جابربن ماجد الصدفى; و عبداللّه بن عمر و انس بن مالك، و عمران بن حصینى، و ام سلمه.
هولاء عشرون منهم، ممن وقفت علیهم، و غیرهم، كثیر، و هناك آثار عن الصحابه، مصرحة بالمهدى، من اقوالهم، كثیره جدا، لها حكم الرفع، اذ لامجال للاجتهاد فیها.
احادیث هؤلاء الصحابة التى رفعوها الى النبى(صلى الله علیه وآله وسلم); والتى قالوها من اقوالهم اعتماد على ما قاله رسول اللّه و سلامه علیه ورواها الكثیر من دواوین الاسلام; و امهات الحدیث النبوى; من السنن، و المعاجم، والمسانید منها.
سنن ابى داود، والترمذى، و ابن ماجه، و ابن عمروالدانى; ومسانید احمد، و ابن یعلى; و البزاز، و صحیح الحاكم; و معاجم الطبرانى الكبیر والالوسى والرویانى والدار قطنى فى الافراد، و ابونعیم فى اخبار المهدى، والخطیب فى تاریخ بغداد، و ابن عساكر فى تاریخ دمشق و غیرها.
و قد خص المهدى بالتالیف ابونعیم فى «اخبار المهدى» و ابن حجر الهیثمى فى القول المختصر فى علامات المهدى المنتظر والشوكانى فى التوضیح فى تواتر ما جاء فى المنتظر و الدجال والمسیح; وادریس العرقى المغربى فى تالیفه «المهدى» وابوالعباس بن عبدالمؤمن المغربى فى كتابه «الوهم المكنون فى الرد على ابن خلدون».
و آخر من قرات له عن المهدى، بحثاً مستفیضا، مدیر الجامعه الاسلامیه، فى المدینه المنوره فى مجلة الجامعه; اكثر من عدد.
و قد نص على ان احادیث المهدى، انها متواتره، جمع من الاعلام قدیما و حدیثا منهم السخاوى فى «فتح المغیث»، و محمد بن احمد السفاوینى فى شرح العقیده و ابوالحسین الابرى فى «مناقب الشافعى» و ابن تیمیه فى فتاواه والسیوطى فى الحاوى; و ادریس العراقى المغربى فى تألیف له عن المهدى، والشوكانى فى «التوضیح فى تواتر ما جاء فى المنتظر; و الدجال، والمسیح» و محمد بن جعفر الكنانى فى «نظم المتناثر فى الحدیث المتواتر»، و ابوالعباس بن عبدالمؤمن المغربى فى «الوهم المكنون من كلام ابن خلدون» رحمهم اللّه و حاول ابن خلدون فى مقدمته ان یطعن فى احادیث المهدى، محتجا بحدیث موضوع لا اصل له عند ابن ماجه لا مهدى الا عیسى. ولكن رد علیه الائمه والعلماء; و خصه بالرد شیخنا ابن عبدالمؤمن، بكتاب مطبوع متناول فى المشرق والمغرب منذ اكثر من ثلاثین سنه.
و نص الحفاظ والمحدثون على ان احادیث المهدى فیها الصحیح والحسن و مجموعها متواتر مقطوع بتواتره و صحته.
و ان الاعتقاد بخروج المهدى، واجب و انه من عقائد اهل السنة و الجماعة ولاینكر الاجاهل بالسّنّة، و مبتدع فى العقیده.
واللّه یهدى الى الحق و یهدى السبیل.
مدیر ادارة المجع الفقهى الاسلامى
محمد المنتصر الكنانى
* * *
در اینجا لازم مى دانیم كه چند گفتار دیگر از چند نفر از علماى معروف اهل سنّت بر آنچه گذشت بیفزائیم:
1ـ دانشمند معروف شیخ منصور على ناصف نویسنده كتاب «التاج»(16) در كتاب خود چنین مى نویسد:

اشتهر بین العلماء ـ سلفاً و خلفاً ـ انه فى آخر الزمان لابد من ظهور رجل من اهل البیت یسمى «المهدى» یستولى على الممالك الاسلامیه و یتبعه المسلمون و یعدل بینهم و یؤید الدین.
تا آنجا كه مى گوید:
و قد روى احادیث المهدى جماعة من خیار الصحابة واخرجها اكابر المحدثین كابى داود; والترمذى و ابن ماجه والطبرانى، و ابى یعـلى، والبزاز، والامام احمد، والحاكم; رضى اللّه عنهم اجمعین و لقد اخطأ من ضعف احادیث المهدى كلها كابن خلدون و غیره.(17)
یعنى، در میان همه دانشمندان امروز و گذشته مشهور است كه سرانجام مردى از اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) ظاهر مى شود كه بر تمام كشورهاى اسلامى مسلّط مى گردد، و مسلمانان از او پیروى مى كنند; و در میان آنها عدالت را اجرا مى نماید، و دین را تقویت مى كند... احادیث مهدى را بسیارى از بزرگان صحابه و محدّثین نقل كرده اند... و كسى كه همچون ابن خلدون آنها را ضعیف شمرده خطا كرده است.
2ـ خود «ابن خلدون» كه معروف به مخالفت با احادیث مهدى است نیز شهرت احادیث مهدى را در میان همه دانشمندان اسلام نتوانسته است انكار كند آنجا كه مى گوید:
مشهور در میان تمام مسلمانان در تمام اعصار و قرون این بوده و هست كه در آخر زمان مردى از اهل بیت ظهور مى كند كه آئین اسلام را تأیید كرده و عدالت را آشكار مى سازد و مسلمانان از او پیروى مى كنند.(18)
3ـ محمد شبلنجى دانشمند معروف مصرى در كتاب «نورالابصار» مى نویسد:
تواترت الاخبار عن النّبى(صلى الله علیه وآله وسلم) على انّ المهدى من اهل بیته و انّه یملا الارض عدلا(19) ; اخبار متواترى از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) آمده كه مهدى از خاندان او است; او همه روى زمین را پر از عدل مى كند.
4ـ شیخ محمّد صبان(20) در كتاب «اسعاف الرّاغبین» چنین مى گوید:
اخبار متواترى كه از پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده گواهى مى دهد كه مهدى (سرانجام) قیام مى كند و او از خاندان پیامبر است و زمین را پر از عدل و داد خواهد كرد.
5ـ «ابن حجر» در كتاب «صواعق المحرقة» از ابوالحسن امرى چنین نقل مى كند:
اخبار متواتر و فراوانى از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده كه سرانجام مهدى ظهور مى كند و او از اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) است... و زمین را پر از عدل و داد خواهد كرد.(21)
6ـ نویسنده كتاب «التّاج» پس از اشاره به كتاب «شوكانى» عالم معروف اهل سنّت كه تمام آن پیرامون تواتر احادیث مربوط به مهدى و خروج دجّال و بازگشت مسیح است و بحث مشروحى در زمینه تواتر احادیث مربوط به مهدى(علیه السلام) مى گوید:
هذا یكفى لمن كان عنده ذرّة من الایمان و قلیل من انصاف!(22); آنچه گفته شد براى كسانى كه یك ذرّه ایمان و یك جو انصاف دارند كافى به نظر مى رسد!»
براى پى بردن به مشروح احادیثى كه از طرق اهل سنّت در زمینه قیام این انقلابى بزرگ جهان، رسیده به كتاب «المهدى» و كتاب «منتخب الاثر فى احوال الامام الثّانى عشر» مراجعه كنید.