تربیت
Tarbiat.Org

حکومت جهانی مهدی(عج)
آیت الله ناصر مکارم شیرازی

-1 تشكیل مجامع جهانى و تنظیم اعلامیّه حقوق بشر

مى دانیم جنگ جهانى اوّل و دوم كه بى شباهت به حالت جنون ادوارى در عالم بشریّت نبود، در برابر اثرات مرگبارش، آثار بیدار كننده اى از خود به یادگار گذاشت.
به دنبال جنگ جهانى اوّل، «جامعه ملل» تشكیل شد; اما چیزى نگذشت كه با غرّش توپهاى جنگ جهانى دوم، بقایاى آن در هم فرو ریخت.
ولى همان تجربه كوتاه مدّت سبب شد كه پس از پایان جنگ جهانى دوم، اساس نسبتاً محكمتر براى یك مركز و مرجع جهانى، به نام «سازمان ملل متّحد» چیده شود، و منشور جالبى به عنوان «اعلامیّه حقوق بشر» تنظیم گردد.
انكار نمى كنیم كه بسیارى از موادّ آن شبیه همان ضرب المثل معروف خودمان درباره «زنگ» و «گربه» است و كسى را نمى توان پیدا كرد كه در شرایط كنونى این زنگ به گردن آن گربه بیاویزد; ولى این را نیز نمى توان انكار كرد كه این گام با تمام نقایصش گام مهمّى است كه برداشته شده، و حدّاقل همه مردم جهان به درستى این طرز فكر ایمان دارند، هرچند در عمل پایشان لنگ است!
خوب ملاحظه كنید آیا موادّ زیر را كه از «اعلامیّه جهانى حقوق بشر» نقل كرده ایم همانها نیست كه در بحثهاى گذشته دنبال آن مى گشتیم؟!
مادّه اول : تمام افراد بشر آزاد به دنیا مى آیند، و از لحاظ حیثیّت و حقوق با هم برادرند ـ همه داراى عقل و وجدان مى باشند; و باید نسبت به یكدیگر با روح برادرى رفتار كنند...
مادّه سوم : هر كس حق زندگى و آزادى و امنیّت شخصى دارد...
مادّه پنجم : احدى را نمى توان تحت شكنجه، و یا مورد مجازات و رفتارى موهن و ظالمانه، یا برخلاف شؤون انسانیّت، قرار داد.
مادّه ششم : هر كس حق دارد كه در همه جا، به عنوان یك انسان، در برابر قانون شناخته شود.
مادّه هفتم: همه در برابر قانون مساوى هستند، و حق دارند بدون تبعیض و با رعایت تساوى حقوق، از حمایت قانون برخوردار شوند...
مادّه بیست و ششم: هر كس حق دارد از آموزش و پرورش بهره مند شود،... آموزش و پرورش باید طورى هدایت شود كه شخصیّت انسانى هر كس را به حدّ اكمل رشد آن برساند و احترام حقوق و آزادیهاى بشر را تقویت كند...
مادّه بیست و نهم: هر كس در مقابل آن جامعه اى «وظیفه» دارد، كه رشد آزاد و كامل شخصیّت او را میسّر سازد.
و بالاخره آخرین مادّه این اعلامیّه جهانى راه را براى تمام سوءاستفاده جویان مى بندد:
مادّه سى ام: هیچیك از مقرّرات اعلامیّه حاضر نباید طورى تفسیر شود كه متضمّن حقّى براى دولتى، یا جمعیّتى، یا فردى، باشد كه به موجب آن بتواند هر یك از حقوق و آزادیهاى مندرج در این اعلامیّه را از بین ببرند، و یا در راه آن فعّالیّتى نمایند.
مجدّداً یادآور مى شویم كه آنقدر خوش باور نیستیم كه این شعارهاى زیبا و دل انگیز را كه در شرایط نابسامان دنیاى كنونى، شبیه «رؤیاى شیرین و دلپذیرى» است كه تا مرحله تحقّق خارجى فاصله بسیار دارد، امورى انجام یافته تصوّر كنیم، و یا ضعف و ناتوانى این مجامع بزرگ جهانى را از حلّ بسیارى از مشكلات نادیده بگیریم.
ولى نباید همانند افراد منفى باف، وجود آن را كه دلیل بر وارد شدن بشریّت در یك مرحله جدید تاریخى است نادیده بنگاریم.
مى دانیم «سازمان ملل متّحد» در واقع حكم یك «سازمان مادر» را دارد، و از آن شعبى منشعب مى گردد كه یكى از آنها «شوراى امنیّت» است.
تفاوت این «فرزند» با آن «مادر» در آن است كه «آن» قدرت اجرایى ندارد و مصوّباتش یك سلسله توصیه هاى رسمى، به كشورهاى جهان است.
به همین دلیل، گاهى افراد بدبین، از این مجمع جهانى، به عنوان «میز خطابه» یا «تالار سخنرانى جهانى» یا «پارلمان بى دولت» و مانند آن تعبیر مى كنند; ولى هر چه هست این فایده را دارد كه همه كشورهاى جهان در رأى گیرى بر اساس «مساوات و برابرى» در آن شركت دارند، و مصوّباتش تأثیر روانى و معنوى قابل ملاحظه اى در افكار عمومى مردم جهان دارد.
امّا فرزندش «شوراى امنیت» توانایى كافى و قدرت اجرایى دارد! و اگر بخواهد مى تواند مصوّبات خود را پیاده كند، ولى متأسّفانه قدرت كافى براى رأى گیرى ندارد; زیرا قدرتهاى پنجگانه (آمریكا و شوروى و چین و فرانسه و انگلیس) كه عضو دائمى و ابدى! شورا هستند; هر یك به تنهایى مى تواند با رأى منفى خود همه تصمیمها را خنثى كند; و این حقّ «وتو» كه علامت یادگارى از عهد استعمار بر پیشانى این مركز مهمّ جهانى است، آن را غالباً در تصمیمهاى مهم فلج مى سازد!
بنابراین، یكى قدرت اجرا دارد و تصویب نمى كند، و دیگرى تصویب مى كند و توانایى بر اجرا ندارد!
امّا با تمام این اشكالات همین «مركز نیم بند» سازمان ملل و دستاوردهایش، همین كانون پر سر و صداى كم اثر، اگر از انصاف نگذریم تا كنون توانسته است كارهایى ـ هر چند كوچك ـ انجام دهد; و قطع نظر از كارش، همین صورت ظاهرش، دلیل بر این است كه طرز فكر جدیدى در دنیا در حال تكوین است كه از مراحل «نیمه جدّى» و یا حتّى شبیه به شوخى آغاز شده، و به سوى مراحل جدّى تر در حال حركت است; به دلیل اینكه تمام كشورهاى جهان با تمام اختلافهایى كه در مكتب و روش دارند احساس نیاز به وجودش مى كنند; و كنار رفتن از آن را بسیار بد مى دانند.