1 - مرحوم علامه میرزا ابوالفضل تهرانی در صفحه 209 از کتاب «شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشور» روایت را اینطور نقل میکند که؛ «المقتول فی یوم الجمعه او الاثنین».
2 - الكافی، ج 4، ص 147
3 - مقام معظم رهبری(حفظه الله تعالی) می فرمایند: «ایمان به مبادی خود و اصول و عقاید خود چیز بسیار خوب و پسندیده ای است، پافشاری بر آن هم خوب است، اما این نباید از مرز اثبات به مرز نفی و همراه با تعرض و دشمنی و عداوت، تجاوز کند .... مباحثه مذهبی عالمانه و در محفل علمی، با بد گویی به یکدیگر در علن در سطح افکار عمومی در مخاطبه با افکاری که قدرت تجزیه و تحلیل ندارند، فرق می کند.».25/12/1387
4 - مسعودی، مروج الذهب، ج 2، ص 11.
5 - سیدبن طاوس، اللهوف على قتلى الطفوف، ص 133.
6 - شیخ طوسی، چهار نفر اولی را که در زیارت عاشورا مورد لعن قرار میگیرند، به این صورت معرّفی کرده: نفر اول، قابیل یعنی اوّلین عامل برادرکُشی تاریخ که بنیاد قتل در دنیا را نهاد و نفر دوم، عاقرِ شتر حضرت صالح(ع) است یعنی اولین کسی که آیت بزرگ الهی را نادیده گرفت و او را کُشت، و نفر سوم، قاتل حضرت یحیی(ع) یعنی کسی که جسارت یافت پیامبر خدا را به قتل برساند، و نفر چهارم، ابن ملجم قاتل امیرالمؤمنین(ع) است،یعنی اولین کسی که در اسلام دست به ترور وَلِیالله زد. (قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ص 291).
7 - ابن اثیر، اُسْدُالغالب، ج 4، ص 434. در باره معاویه در کتب اهل سنت می توانید به ترجمه جلد 15 کتاب شریف الغدیر مراجعه فرمایید،از جمله در آن کتاب هست که: براءبنعازب میگوید: ابوسفیان همراه معاویه آمد. رسولخدا(ص) فرمود: خدایا آن جلوئی و دنبالهروش را لعنت كن. خدایا! آن چموشك را بگیر. پسر براء از پدرش- كه این حدیث را نقل میكرده- میپرسد: چموشك كیست؟ جواب میدهد: معاویه (كتاب صفین ص244 – ترجمه الغدیر، ج19، ص218.) احمد حنبل در مسندش از ابنعباس آورده؛ در سفری همراه رسولخدا(ص) بودیم، صدای دو نفر را شنید كه آواز میخواندند و به نوبت جواب هم را میدادند... پیامبر(ص) فرمود: نگاه كنید ببینید این دو كیستند؟ عرض كردند: معاویه است و عمروبنالعاص، در این هنگام رسولخدا(ص) دست به دعا برداشته فرمودند: خدایا ! آن دو را نگونسار گردان و در انداز به آتش دوزخ.( مسند احمد حنبل، ج4، ص421- ترجمه الغدیر، ج19 ، ص218.)
حال حساب كنید حدیثسازان برای چنین معاویهای ساختهاند كه پیامبر(ص) فرمود: «هركس در حال دوستی ابابكر و عمر و عثمان و علی بمیرد و اعتراف نماید كه آن ده نفر به بهشت میروند و بر معاویه درود و رحمت فرستد، بر خدا واجب خواهد آمد كه به حسابش رسیدگی ننماید.( تاریخ ابنكثیر، ج 8 ، ص 139).
از آن طرف از عبداللهبنعمر هست كه «پیامبرخدا(ص) از راهی که پایین بود بالا آمد و ابوسفیان را كه سواره بود و معاویه و برادرش همراه او بودند، یكی دهانهكش بود و دیگر ستورران، چون به آنها نظر افكند فرمود: «خدایا! دهانهكش و ستورران و سوار را لعنت كن». از عبدالله بن عمر میپرسند: تو خودت از پیامبرخدا(ص) شنیدی؟ گفت: «آری، اگر دروغ بگویم گوشم كر باد چنانكه دیدگانم كور».(- كتاب صفین چاپ مصر، ص247- ترجمه الغدیر، ج19، ص217.)
نصربنمزاحم در كتاب «صفین» از قول پیامبر(ص) ثبت كرده «هرگاه معاویه را بر فراز منبر دیدید او را بكشید». ابوسعید خُدری میگوید: این كار را نكردیم و رستگار نشدیم. (تهذیبالتهدیت، ج5 ، ص110- ترجمه الغدیر، ج19، ص225.)
8 - سورهی بقره، آیهی 201.
9 - سورهی بقره، آیهی 200.
10 - در صفحات بعد متذکر نمونه هایی از این نوع اعمال خواهیم شد.
11 - على رضا كهنسال، نهج الحق و كشف الصدق، ص 281، تفسیر کبیر فخر رازی، ضمن تفسیر آیه «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُن..»
12 - در رابطه با نقشههایی که معاویه جهت هدم اسلام کشیده بود و شواهد تاریخی مربوط به این امر در بحث بعدی این کتاب مواردی خدمت عزیزان ارائه خواهد شد.
13 - قوشجی در شرح تجرید میگوید: عمر بالای منبر گفت: «ایّهاالنّاس! ثلاث كنّ علی عهد رسولالله(ص) و انا انهی عَنْهُنَّ وَ اُحَرِّمُهُنَّ و اُعاقِبُ عَلیهِنَّ، مُتْعَةُالنِّساء وَ مُتْعَةُالحجّ وَ حیِّعلیخیرالعمل»؛ ای مردم سه چیز در زمان رسولالله بود كه من آنها را نهی كرده و حرانم مینمایم و هركس به انجام آنها مبادرت نماید را عقوبت میكنم كه عبارتند از «متعهی نساء» و «متعهی حج» و «گفتن حیِّ علی خیرالعمل» در اذان، (ترجمهی الغدیر، ج 12، ص79).
14 - سورهی حشر، آیهی 7
15 - آیا وقت آن نرسیده است که اندیشمندان اهل سنت این حادثه را تحلیل کنند و به تبعات آن بیندیشند و از خود بپرسند این که معاویه و یزید به خود این اندازه حق می دهند که در مقابل احکام الهی نظر دهند، ریشه اش در کجاست؟
16 - الریاضالنضره، ج 1، ص 100- ترجمه الغدیر، ج 13، ص 309.
17 - صحیح بخاری، ج 4، ص 325.
18 - تاریخ الخمیس، ج2، ص 233- ترجمه الغدیر، ج 13، ص 230.
19 - صحیح بخاری، ج 10، ص 63.
20 - الغدیر، ج 13، ص 316.
21 - صحیح مسلم، ج 5، ص 75.
22 - سورهی نجم، آیهی 3.
23 - سورهی نساء، آیهی 59.
24- سورهی نحل، آیهی 44.
25 - الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص 97.
26 - علامه طباطبایی(ره)، معنویت تشیع، ص 54، انتشارات تشیع، سال 1385.
27 - بحار الأنوار، ج 44، ص 329.
28 - سوره احزاب، آیه 33.
29 - سوره واقعه، آیات 79- 77.
30 - جریان صحیفه در بحار ج 8 ص 33 وشرح نهج البلاغه ابنابیالحدید ج 4 ص 454 آمده ،که پس از ماجرای غدیر خم گروهی به این نتیجه رسیدند پس از رحلت رسولخدا(ص) با تمام قدرت بر ضد حکومت علی(ع) مبارزه کنند و پیمان نامهای با امضاء 34 نفر تهیه و آنرا به ابوعبیدهجرّاح دادند مبنی بر این که محمد(ص)رسالت خود را انجام داد و کسی را جانشین قرار نداد و اختیار حکومت را به عهده ملت گذارد تا رهبری ملت موروثی نشود...
31 - «ینابیع الموده»، قُنْدُوزی شافعی، ص 90.
32 - خطبهی حضرت فاطمه زهرا(س) در مسجد مدینه.
33- به پاورقیهای صفحات 26 تا 30 از کتاب «کربلا مبارزه با پوچیها» از همین مؤلف رجوع فرمائید.
34- امام حسین (ع) فرمودند: «عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِید» وقتی امت اسلام به حاکمی چون یزید دچار شود باید با اسلام وداع نمود.( اللهوف على قتلى الطفوف، ص 24.)
35 - سورهی طه، آیهی 16.
36 - این غیر از آن است که ما نیز معتقدیم متأسفانه دروس معارف اسلامی از نظر موضوع و محتوا آنطور که باید و شاید ارائه نمیشود.
37 - بحار الأنوار، ج1، ص 217.
38 - رویات مربوط به حضرت امام رضا(ع) در موضوع سقیفه و عاشورا، در ابتدای بحث مطرح شد.
39 - بحار الأنوار، ج 44، ص 329.
40 - به نوشتار «کربلا در سطوح مختلف تحلیل» از همین مؤلف رجوع شود.
41 - عثمانبرادرعبیدالله بن زیاد گفت: دوست داشتم همه فرزندان زیاد تا قیامت ذلیل باشند و حسینبنعلی كشته نشود. (طبری، ج4 ، ص375 و حماسه حسینی، ج3 ، ص216)
مرجانه، مادر ابنزیاد به پسرش گفت: «یا خَبیث! قَتَلْتَ اِبْنَرَسُولِالله، وَالله لا تَرَی الْجَنَةَ اَبَداً»؛(تذكرة سبط، ص 259) ای خبیث؛ فرزند رسول خدا را کشتی؟ به خدا سوگند هرگز بهشت را نخواهی دید.
پس از شهادت حسین(ع) ابنزیاد در مسجد كوفه منبر رفت و گفت: «اَلْحَمْدُلله اَظْهَرَ الْحَقَّ وَ اَهْلَهُ وَ نَصَرَ اَمِیرَالْمُؤْمِنین یَزِیدَ وَ حِزْبَهُ، وَ قَتَلَ الْكَذّابَإبْنَ الْكذّاب اَلحُسَیْنَ وَ شِیعَتَهُ»؛ حمد خدا را که حق را و اهل حق را پشتیبانی کرد و امیرالمؤمنین یزید و گروه او را یاری رساند، و دروغگوی، پسر دروغگو یعنی حسین و یارانش را به قتل رساند. كه در اینجا «عبداللهبنعفیفاَزدیغامدی» با چشمهای نابینا، به پا میخیزد و میگوید: «پسر مرجانه! دروغگوی پسر دروغگو، تویی و پدرت و كسی كه تو را به حكومت عراق فرستاده است.» ، عاقبت هم به دستور عبیدالله كشته میشود ولی اجازه نداد عبیدالله جوّ جامعه را به نفع امویان تغییر دهد.( الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص 117 )
یحییبنالحكم، برادر مروان، در دربار یزید گفت: بین شما و پیامبر خدا در روز قیامت جدایی افتاد، من دیگر در هیچ كاری با شما شركت نمیكنم. (طبری، ج5 ، ص359 و حماسه حسینی، ج3 ، ص352)
هند زن یزید وقتی خبر شهادت امام حسین (ع)را شنید، خود را در لباس مخصوص مستور كرد و از اندورن به مجلس مردان آمد و گفت: آیا این سر حسین فرزند فاطمه است؟! یزید به او گفت: تو برای او گریه و عزاداری كن، خدا بكشد ابنزیاد را كه در كشتن او تعجیل كرد. (طبری، ج3 ، ص354 )
پسر یزید خود را از خلافت خلع كرد و بر یزید و معاویه لعنت فرستاد و حق را به جانب حسین و علی(ع) داد
و از همه مهمتر؛ نتیجه كربلا این بود كه پردهی نفاق حاكمان دریده شد و حساب سلطنت از دین جدا گشت.
امام(ع) در روز عاشورا فرمود: «ایْمُ اللَّهِ إِنِّی لَأَرْجُو أَنْ یُكْرِمَنِی رَبِّی بِالشَّهَادَةِ بِهَوَانِكُمْ ثُمَّ یَنْتَقِمُ لِی مِنْكُمْ مِنْ حَیْثُ لَا تَشْعُرُونَ. » (مقتل خوارزمی، ج2 ، ص32. بحار الأنوار ، ج45، ص 52 ) به خدا قسم من امیدوارم كه پروردگارم مرا به وسیلهی شهادت گرامى بدارد و انتقام مرا از شما از طریقى كه ندانید بگیرد.
پس از شهادت امام حسین(ع)، تا دوازده سال - دیگر بنیامیه به جای حمله در حالت دفاع قرار گرفتند، و این اوّلِ سقوط یك حكومت است- نهضتها و خونریزیها ادامه یافت و پس از آن همان خانهای كه در زمان حسین(ع) كسی درِ آن را نمیزد، با مختصر آرامشی كه در زمان امام پنجم(ع) بهوجود آمد، مسلمانان از اطراف و اكناف مانند سیل به همان خانه رجوع کردند و پس از آن؛ روز به روز به آمار شیعیان اهلالبیت(ع) افزوده و حقّانیت و نورانیتشان در هر گوشه از جهان اسلام نمایان شد، حقّانیتی توأم با مظلومیت، و این واقعبینی امام حسین(ع) را روشن میكند.
42 - «كشف المحجة لثمرة المهجة»، سید ابن طاووس، ص 223.
43 - سورهی صاد، آیهی 26.
44 - علامه طباطبائی(ره)، معنویت تشیع، ص 34.
45- همان، ص 36.
46 - همان ، ص 38.
47 - تاریخ طبری، ج 4 ، ص 52- الغدیر، ج 14، ص 2.
48 - سورهی احزاب، آیهی 33.
49 - تحف العقول عن آل الرسول ص 245.
50 - سیدبن طاوس، اللهوف على قتلى الطفوف، ص 61.
51 - تاریخ الامم و الملوك، ج5 ، ص 411 ـ ارشاد، ج 2، ص 84 .
52 - برای بررسی بیشتر این موضوع در نهضت عاشورا به كتاب «كربلا مبارزه با پوچیها» از همین مؤلّف مراجعه فرمایید.
53 - در مورد توجه به جایگاه قلب ایمانی به روش اهل البیت(ع) می توانید به کتاب «مبانی نظری وعملی حب اهل بیت(ع)» از همین مولف رجوع کنید.
54 - پدر عمر سعد در بیرون از مدینه کاخی به نام کاخ عقیق ساخته بود و به خوشگذرانی مشغول بود.
55 - سورهی انبیاء، آیهی 73.
56 - سورهی اعراف، آیهی 54.
57 - سورهی نحل، آیهی 2.
58 - سورهی یس، آیهی 82.
59 - نقل از کتاب حماسه حسینی، ج1، ص309.
60 - مقام معظم رهبری «حفظهاللهتعالی» میفرمایند: غربیها در تبلیغات خود اینگونه القاء کردهاند که توسعه و پیشرفت مساوی غربی شدن است و متاسفانه برخی از کارگزاران و نخبگان کشور مدل پیشرفت را صرفا یک مدل غربی میدانند که این مسالهای غلط و خطرناک است... به طور قاطع میگویم الگوی غربی برای توسعه، یک الگوی ناموفق است. 25/2/1386.
61 - سیدبن طاوس، اللهوف على قتلى الطفوف، ص 128.
62 - مقتل الحسین(ع)، خوارزمی، ص 39 تا 42، نقل از کتاب «امام حسین(ع) از محمد جعفر طبسی، ترجمه عبدالحسین بینش، ص 381.
63 - معانیالاخبار، ص 288.
64 - بحارالأنوار، ج 44، ص 297.
65 - الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 111.
66 - بحار الأنوار ، ج 44، ص 366.
67 - الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 90.
68 - سیدبن طاوس، اللهوف على قتلى الطفوف، ص 65.
69 - شیخ طبرسی، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 237.
70 - سیدبن طاوس، اللهوف على قتلى الطفوف، ص 99.
71 - سیدبن طاوس، اللهوف على قتلى الطفوف، ص 65.
72 - مروج الذهب، ج 2، ص 341 به نقل از الغدیر، ج10، ص397.
73 - امالی صدوق، ص 152.
74- مختصر تاریخ دمشق، ابنمنظور، ج 7، ص 144.
75 - شرح نهج البلاغه، ج 3، ص263.
76 - مقتل مقرّم، ص 262.
77 - بحار الأنوار ، ج 44، ص 383.
78 - سوره محمد(ص) آیه 29.
79 - ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 464.
80 - نهج البلاغه، نامهی 17.
81 - محقق اردبیلی، حدیقة الشیعه، ص 355.
82 - ترجمهی الغدیر فى الكتاب و السنه و الأدب، ج19، ص 137.
83 - ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1 ص 51.
84 - به تفسیر کبیر، فخر رازی، ج 20، ص 237، یا الدّرالمنثور، سیوطی ذیل آیهی 60 سورهی إسراء رجوع شود.
85 - مستدرك الحاكم، 4/ 479 [4/ 526 ح 8476]، و أخرجه ابن عساكر كما فی كنز العمّال، 6/ 39.
86 - علامه حلى، نهج الحق و كشف الصدق، ص 310.
87 - ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 130.
88 - همان ج 2، ص 10.
89 - استفادهی حساب شدهی خلفاء از امویان بر همین اساس است.
90 - مروج الذهب، ج 1 ، ص440
91 - عبدالله علایلی، الامام الحسین(ع) ص 191.
92 - تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 164.
93 - تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 175.
94 - فیض الاسلام، نهج البلاغه نامهی 37.
95 - البته مورخین شیعه و سنی در نسبت معاویه به ابوسفیان تشکیک کردهاند که موضوع بحث این مقال نیست، به تاریخ سیاسی اسلام از رسول جعفریان، ج 2، ص 493 و کتاب حزب علوی و حزب اموی از دکتر محسن حیدری، ص 335 رجوع شود.
96 - مقام معظم رهبری(حفظه الله تعالی)2/6/1387.
97 - سورهی یونس ،آیهی 71.
98 - سیدبن طاوس، اللهوف على قتلى الطفوف، ص 100.
99 - الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 97.
100 - این افراد از اصحاب رسول خدا(ص) بودند که در جامعهی مسلمین حضور داشتند، نه اینکه در بین لشکر عمر سعد باشند.
101 - بحار الأنوار، ج 45، ص 9.
102 - سیدبنطاوس، اللهوف على قتلى الطفوف، ص 120
103 - علامهی امینی، الغدیر، ج 10، ص 257.
104 - علامهی امینی، الغدیر، ج 10، ص 260.
105 -الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص 42.
106 - مفاتیح الجنان، زیارت اربعین.
107 - «أمالی الصدوق»، ص 137، المجلس الثامن و العشرون.
108 - در بارهی جایگاه اشک بر امام حسین (ع)به کتاب «زیارت عاشورا» به بحث «جایگاه اشک برای امام حسین(ع)» رجوع فرمائید.