تربیت
Tarbiat.Org

راز شادی امام حسین(ع) در قتلگاه
اصغر طاهرزاده

وقتی امور فرعیِ زندگی عمده شود

اباعبدالله(ع)‌ فكر و فرهنگ دنیاپرستی را رسوا كردند. وقتی پس از رحلت رسول خدا(ص) عده‌ای به اسم دین بر رأس جامعه قرار گرفتند ولی از اسلام صرفاً اداره‌ی امور دنیایی‌شان را می‌فهمیدند، در نهایت کار به حاکمیت یزیدِ میمون‌بازِ غرب‌زده می‌کشد و اباعبدالله(ع)‌ را به عنوان کسی که بر امیرالمؤمنین جهان اسلام - یعنی یزید- خروج کرده به قتل می‌رسانند و شهر را چراغانی می‌کنند، چون در بینشی که سقیفه به آن دامن زد، یزید خودی قلمداد می‌شود و پسر پیامبر(ص) خارجی و غیر خودی قلمداد می‌گردد.
همچنان که قبلاً عرض کردم حضرت اباعبدالله‌(ع) در بدو خروج از مدینه نامه‌ای که به محمد حنفیه می‌نویسند و می‌گویند: «أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی(ص) أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی‏عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع)»؛(39) من براى سركشى و عداوت و فساد كردن و ظلم نمودن خروج نکردم، بلكه؛ جز این نیست كه من به منظور اصلاح در دین جدّم قیام نمودم، من در نظر دارم امر به معروف و نهى از منكر نمایم. من می‌خواهم مطابق سیره‌ی جدّم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب(ع) رفتار نمایم.
حضرت با این که فلسفه‌ی قیام خود را امر ‌به ‌معروف و نهی ‌از منكر اعلام می‌کنند و می‌فرمایند می‌خواهم سُنّتِ جدّم را إحیاء كنم، باز عدّه‌ای از مذهبی‌های آن زمان به او نصیحت می‌كنند كه از این كار منصرف شو.(40) چون در آن شرایط حساسیت جامعه بر روی اصل دیانت کم شده و امور فرعی بیشتر در زندگی‌ها عمده گشته بود.
علامه ‌طباطبائی(ره) در کتاب «معنویت تشیع» می‌فرمایند: در ده سال که امام حسین(ع) بعد از شهادت امام حسن(ع) در مدینه بودند آنقدر شرایط سخت شده بود که کسی به ایشان رجوع نمی‌کرد تا مسائل فقهی خود را بپرسد و لذا از امام حسین(ع) حدیث فقهی باقی نمانده است. این بدین‌معنی است که امویان شرایط فرهنگی جامعه را طوری قبضه کرده بودند كه همه، همه ‌كاره‌اند و امام هیچ‌كاره، و مؤمنین واقعی و در رأس آن‌ها امام حسین(ع) هیچ نقشِ فرهنگی در جامعه نداشته‌اند و در انزوای کامل بودند، هر بی‌سر و پایی به عنوان كارشناس و متخصّصِ اسلام حق نظر داشت مگر فرزند رسول خدا(ص) با آن همه تأکیدی که رسول خدا(ص) نسبت به آن‌ها کردند.
با توجه به نکته‌ی فوق؛ حال ببینید نهضت اباعبدالله(ع) چگونه جهت کلی جامعه اسلامی را تغییر داد، به طوری که چیزی نمی‌گذرد، چهار هزار دانشمند از سراسر جهان اسلام پای درس امام صادق(ع) حاضر می‌شوند. چون با شهادت امام حسین(ع) جهان اسلام متوجه شد با حذف اهل البیت(ع) کارش به کجا کشید، در اثر همین رجوع همگانی بود که بنی‌عباس توانستند با شعار برگشت به اهل البیت پیامبر(ص) بنی امیه را از صحنه بیرون کنند. به همین جهت باید گفت: اسلام را كربلا نگه داشته است چون كربلا حامل یک فكر و بینش بود، كربلا یك خاطره نبود بلكه نمایش عمق فاجعه‌ای بود که جامعه مسلمین بدان گرفتار شده بود و به همین جهت اولین اعتراض‌ها از دربار عبیدالله و یزید شروع شد.(41)
امروز هم باید پیام كربلا را بگیریم و با آن زندگی كنیم، و متوجه شویم اگر اصالت را به چیزی جز ایمان دادیم دیر یا زود بهترین چهره‌های معنوی خود را به مسلخ می‌کشانیم. از خداوند عاجزانه تقاضامندم به حقیقت حسین(ع) و یاران او ما را متوجه عبرت‌هایی بگرداند که باید از کربلا برای زندگی امروز خود به دست آوریم.