راز کربلا را باید در دو چیز دانست، یکی این که میدانند چرا باید شهید شوند و از آن مهمتر میدانند چگونه باید شهید شوند. موضوع دوم به عبادات شب عاشورا برمیگردد.
عصر تاسوعا وقتی دشمن میخواست حمله کند و جنگ را شروع نماید امام حسین(ع) به حضرت ابوالفضل(ع) فرمودند: «ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلَى الْغُدْوَةِ وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّة»؛ به طرف آنها برو و اگر میتوانی جنگ را تا فردا به تأخیر بینداز و آنها را امشب از ما دور نگهدار. حضرت كه میدانند شهید میشوند ولی میخواستند آن شب شهید نشوند و علت آن را خودشان اینچنین میفرمایند: «لَعَلَّنَا نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی قَدْ أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ كِتَابِهِ وَ الدُّعَاءَ وَ الِاسْتِغْفَارَ»؛(67) به این منظور كه ما بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار بهسر بریم زیرا خدا میداند من دوست میدارم نماز بخوانم و قرآن تلاوت نمایم و همواره به دعا و استغفار بپردازم.
حضرت از خدا میخواستند در این كار بزرگی كه بنا است انجام دهند نهایت مدد را بفرماید تا آنکار به بهترین شکل انجام گیرد و معلوم است نجات از شهادتِ خود و یارانشان را از خدا نمیخواستند، چون باز همان شب تأکید کردند فردا همه شهید میشوند و هرکس میخواهد شهید نشود از سیاهی شب استفاده کند و برود. پس چه چیزی نیاز داشتند كه آن شب از خدا میخواستند به حضرت مرحمت کند؟ از خوشحالی و خندهی در قتلگاه معلوم است كه آن چیز را به دست آوردند و از امیدواری حضرت در عصر عاشورا معلوم است کارها آن طور که میخواستهاند جلو می رود و از موفقیتی كه خدا به ایشان عطا كرده است راضی و خوشحالاند.
حضرت از خدا میخواستند صحنهی شهادت خود را به همان شکل که انجام شد، خودشان مدیریت کنند تا بتوانند آن برنامهای كه به عهده دارند را به زیباترین شكل انجام بدهند، خداوند از طریق پیامبرش خبر داد ای حسین: «اِنَّ اللهَ قَدْ شاءَ اَنْ یرَاکَ قَتیلاً»؛(68) خدا میخواهد تو را شهید ببیند و حضرت هم قبول كردند، منتها میدانستند این شهیدشدن شهیدشدنی است در راستای آنچه حضرت در پی آن بودند که عبارت باشد از برگرداندن جامعه به سیرهی جدّشان رسول خدا(ص) . به ایشان خبر دادند راهکار تو چنین است و اگر میخواهی موفق شوی شهادت را جزء برنامهات بگذار، همانطور که رسول خدا(ص) از طرف خدا به همه انسانها خبر دادند «قُولُوا لَا اِلهَ اِلاّ اللّه تُفْلِحُوا»؛ اگر میخواهید رستگار شوید باید منطق شما توحید شود. حال در مورد هدف خاص حضرت سیدالشهداء(ع) که برگرداندن جامعه به سیرهی جدّشان است، رسول خدا(ص) راهکار اصلی را به حضرت خبر دادند و امام حسین(ع) هم همهی تلاششان آن بود که شهادت را آن طور که خدا میخواهد انجام دهند تا به آن نتیجهی اصلی برسند.
امام حسین(ع) میخواهند اسلامی را كه توسط حزب اموی از دست رفته است به مسیر اصلی خود برگردانند و باید شهادتِ خود را طوری مدیریت کنند که هدف اصلی محقق شود و این با یک شهادت ساده محقق نمیشود. در شب عاشورا حضرت برای اینكه اسلامِ از دسترفته به مسیر اصلی خود برگردد از خدا تقاضاهایی دارند. همینطور که پیامبر(ص) برای شما خبر آوردهاند كه خدا دوست دارد نماز بخوانی، آن وقت شما از خدا تقاضا میكنی خدایا كمكم كن به بهترین شكل نماز بخوانم. حضرت سیدالشهداء(ع) میدانند باید برای نجات اسلام از دست فرهنگ اموی شهید بشوند اما تمام تلاششان این است كه آن وظیفه به بهترین شكلی كه ممکن است عملی شود. اینجا است كه به حضرت اباالفضل(ع) میفرمایند برو ببین میشود امشب را وقت بگیری تا ما با خدا تقاضاهای خودمان را در میان بگذاریم و عالیترین نتیجه را بگیریم.
برای حضرت سیدالشهداء(ع) مسلّم شده بود آنچه به ایشان وعده داده شده خیلی نزدیک است. در روایت داریم در عصر تاسوعا امام در بیرون خیمه به شمشیرشان تکیه داده بودند و خواب خفیفی بر چشمانشان مستولی شد، درست در زمانی كه شمر از عبیدالله دستور گرفته كه كار را یكسره كند، حضرت جلوی خیمهشان سرشان را گذاشتهاند بر روی شمشیرشان و خوابشان برده كه حضرت زینب(س) میآیند تكانشان میدهند و میگویند: صدای سمّ اسبها را نمیشنوی، حضرت میفرمایند: «إِنِّی رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) فِی الْمَنَامِ فَقَالَ لِی إِنَّكَ تَرُوحُ إِلَیْنَا»؛(69) رسول الله(ص) را در خواب دیدم که فرمود تو به زودی نزد ما خواهی بود. این یك پیام است از طرف رسول خدا(ص) به حضرت سیدالشهداء(ع) و لذا خودشان میدانند این پیام خیلی زود عملی میشود. با توجه به این امر حضرت و یارانشان که مطمئن شدند فردا روز شهید شدن است و باید با آن شهادت غوغایی بهپا کنند تا بهترین مُردن را رقم بزنند، سراسر شب عاشورا را به راز و نیاز پرداختند، بهطوریکه راوی میگوید: «وَ بَاتَ الْحُسَیْنُ(ع) وَ أَصْحَابُهُ تِلْكَ اللَّیْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِیٌّ كَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاكِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِد». امام حسین(ع) و اصحابشان آن شب را در حالی صبح کردند که مانند صدای زنبوران عسل كه موقع شب تا صبح در کندو و در حال ساختن عسلاند، در حال نیایش بودند، عدهای در حال سجده و عدهای به قیام و عدهای به قعود. تا مدد الهی را به صورت کامل برای خود رقم بزنند و صحنهی کربلا به آن صورتی که حضرت میخواستند شکل بگیرد.