تربیت
Tarbiat.Org

راز شادی امام حسین(ع) در قتلگاه
اصغر طاهرزاده

شکست بن‌بست

آنچه ماوراء روز عاشورا از طریق کربلا واقع شد آن بود که حضرت سیدالشهداء(ع) روحِ زمانه را که جریان نفاق اموی با غفلت خلفاء عوض کرده بود، به خود برگرداند و بن‌بستی را که امویان برای حرکت اسلام به سوی اهداف الهی‌اش پدید آورده بودند، شکافت، بن‌بستی که در آن، آن‌قدر ارزش‌ها ضد ارزش شد که تا سَبّ و توهین به علی(ع) و شهادت فرزند پیامبر(ص) پیش رفت.
معاویه فضا را طوری تغییر داده بود که طرف به عنوان امام جمعه بالای منبر می‌رفت و به امیرالمؤمنین(ع) رسماً توهین می‌كرد و امام حسن(ع) باید پای منبر می‌نشستند و اگر بلند می‌شدند و می‌رفتند حاکمان اموی طبق فتوای جدّشان حكمشان را قتل می‌دانستند. چرا که اگر کسی متعمداً نماز جمعه را ترك كند و این کار سه بار تكرار بشود از اسلام خارج است. حالا امام جمعه‌ی اموی بالای منبر باید خطبه بخواند و امام حسن(ع) هم باید پای منبر بنشینند. این عمل آن‌قدر نهادینه شده بود كه یكی از این امام جمعه‌ها در خطبه‌ها فراموش کرد به امیرالمؤمنین(ع) سَبّ بكند، قبل از آن‌که نماز را شروع کند گفت خطبه كامل انجام نشد و رفت بالای منبر و سَبّ كرد و خطبه را تمام كرد.
معاویه رسماً طی بخشنامه‌ای همه‌ی کارگزاران شهرها را موظف نمود که در خطبه‌های جمعه و عیدین، صریحاً علی(ع) را مورد لعن قرار دهند(103) و این بدعت شوم حدود شصت سال ادامه داشت تا این‌که از طرف عمربن‌عبدالعزیز تعطیل شد. انگیزه‌ی معاویه این بود که زمینه‌ی رجوع مردم به اهل البیت(ع) را از بین ببرد تا دیگر کسی نماند که قدرت رویارویی با نظام حاکم امویان را پیدا ‌کند. و هدف اصلی معاویه را در این کار باید در مبارزه با اسلام دانست، زیرا حقیقتاً علی(ع) نمونه‌ی کامل اسلامیت بود، اگر شخصیت آن حضرت زیر سؤال می‌رفت خود به خود آن ارزش‌ها زیر سؤال می‌رفت. به همین جهت وقتی امّ سلمه به معاویه نامه نوشت که: «شما خدا و رسول را بر فراز منابر مورد لعن قرار می‌دهید، زیرا علی و آن کسی که او را دوست دارد دشنام می‌دهید و من گواهی می‌دهم که خدا و رسولش علی را دوست داشتند.» معاویه به او اعتنایی نکرد.(104) حالا این فضا را داشته باشید، همین فضا كه سَبّ امیرالمؤمنین(ع) جزء شعارهای نظام است، بعد از شهادت حضرت سیدالشهداء(ع) به‌کلی عوض شد، به همان اندازه طول می‌کشد كه سواری سوار بر اسب شود و پیاده گردد، ورق برگشت. وقتی عرض می‌کنم ورق برگشت به همان معنایی است که دیگر بنی امیه نتوانستند به اهدافی که دنبال می‌کردند اصرار کنند و جهت جامعه به سوی دیگری سوق پیدا کرد.