تربیت
Tarbiat.Org

راز شادی امام حسین(ع) در قتلگاه
اصغر طاهرزاده

غفلت از مقام امام(ع)

امام‌شناسی سرمایه‌ی بزرگی است تا انسان‌ها بفهمند به کجا باید نظر داشت. توجّه به نمونه‌ی كامل حیاتِ زمینی، یعنی انسان معصوم، ما را از افراط و تفریط باز می‌دارد و از ورطه‌های مهیبِ زندگی‌سوز نجات می‌بخشد. البته باید بعد از معرفت به مقام امام، قلب را آماده كرد تا همین امروز امامان از طریق هدایتِ قلبی، ما را از هدایت ‌خاص خودشان سیراب كنند. قلبی كه همه‌ی قبله‌اش دنیاست نمی‌تواند از امام مدد بگیرد، دیگر عشق به معصوم و كامل شدن از طریق امام معصوم در او می‌میرد، هر چند تا دیروز اهل مبارزه با طاغوت بوده باشد. باید كربلا را فهمید و و از آن عبرت گرفت و سخن زینب(س) را فراموش نکرد که منشاء فاجعه کربلا را در سقیفه نشان می‌دهد. چون عقل بی‌امام و عقلی که معتقد به وجود حجت خدا در همه زمان ها نیست، برای خود و نظراتش ارزش قائل می‌شود، حتی در مقابل نظر پیامبر خدا(ص) و شریعت الهی. امامان را به عنوان نمونه‌ نمی‌پذیرد كه حرکات و افکار خود را با آن‌ها مقایسه كند و نقص‌های خود را بفهمد. قرآن می‌گوید: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدین»؛(55) ما فرزندان ابراهیم(ع) را امام قرار دادیم كه به «امْرِ» ما هدایت كنند و به آن‌ها فعل خیر و اقامه‌ی صلاة و ایتای زکات را وَحی کردیم و آن‌ها برای ما عبادت می‌کردند. «امر» جنبه‌ی غیبی هرکاری است. یك «امر» داریم و یك «خلق». قرآن می‌فرماید: «لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ»؛(56) برای خدا خلق و امر هست. نظام این دنیا را که با تدریج و زمان همراه است، نظام خلق می‌گویند و نظام ملائكه را که فوق زمان و حرکت است، امر می‌گویند. قرآن می‌فرماید: «یُنَزِّلُ الْمَلآئِكَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ»؛(57) خداوند ملائكه را به كمك روح كه از امر خداست، نازل كرد، یعنی «امر» مقام غیبی عالَم است و قاعده‌اش هم «كُنْ فَیَكُوُنَ»؛ است چون می‌فرماید: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ»؛(58) امر خدا آن چنان است كه اگر خواست چیزی را خلق كند، مثل این است كه بگوید بشو! بدون تأمّل می‌شود، یعنی مقام «امر» مقام ایجاد بی‌زمان و مجرّد است. آیه می‌گوید: امامان را آوردیم كه «یَهْدُونَ بِاَمْرِنَا» به امر ما هدایت كنند یعنی از طریق ارتباط غیبی با جان شما، با یك اراده، شما را هدایت می‌نمایند. از طریق قلبِ آماده می‌توان به کمک امام به عالَمِ «امر» راه پیدا كرد و امام با هدایت «امریِِ» خود، همین امروز هم قلب‌ها را هدایت می‌كند.
ملاحظه می‌فرمایید که؛ خداوند در قرآن ما را متوجه وجود افرادی کرده که هدایت به امر می‌کنند و در جان ما - فوق زمان و تدریج- تصرف می‌نمایند، کسانی که به آن‌ها «فعل خیر» وَحی شده است، به طوری که فعلشان وحی الهی است و حرکاتشان تماماً نمایش وَحی پروردگار است.
اگر انسان قلب‌ خود را كه وسیله‌ی كشف مقام ائمه(ع) است، آماده‌ی دریافت هدایت ائمه كند، از طریق آن بزرگواران و در كنار قرآن، هدایت لازم را به‌دست می‌آورد و در این حال، هم پیام كربلا را خواهد فهمید که چگونه جامعه‌ای با نفهمیدن مقام امام به قتل او دست زدند و هم با اقتدا به امام معصوم، خود و جامعه را از چنین هلاکت‌هایی می‌رهاند و آن‌وقت من و شما در عین زندگی دنیایی، با غلبه‌ی معنویات می‌توانیم قیامتی شویم و یا لااقل راه قیامت را در منظر خود مسدود نکنیم و از خطرات منحرف‌شدن از صراط مستقیم كه همواره در كمین ماست، در امان باشیم.
دولت ایده‌آل دولتی است که در عین سازندگی و اصلاحات، اصالت را به معنویات دهد و بستری فراهم نماید که مردم هر چه بیشتر به کمالات معنوی خود دست یابند و پیشرفت در امور دنیایی را در حدّ خود ارزش بنهند.
اهل‌البیت(ع) انسان‌هایی هستند با مقام معنویِ کامل و كربلا ظهور مقام امامت است به صورتی خاص در برهه‌ای از تاریخ. اگر در نگاه به كربلا متوجّه‌ی این مقام باشیم سخت به فکر می‌رویم که چه شد امام را شهید كردند و به خود نهیب می‌زنیم که مواظب باشیم لااقل ما بستر شهادت معنوی‌ترین انسان را فراهم نکنیم. امّا وقتی برای معنویّت ارزش قائل نباشیم و وقتی مقام امام و امامت را نشناسیم و متوجه نباشیم خداوند کسانی را در مدّ نظر ما قرار داده که باید از آن‌ها الگو‌گیری کرد و همه‌ی فكر و ذكرمان تفریح روز جمعه شد، در آن صورت باید منتظر فجایعی بود که می‌خواستیم از آن‌ها فرار کنیم و بدون آن‌که بخواهیم، مرعوب عبیدالله می‌شویم و به جنگ با امام حسین(ع) تن می‌دهیم و سپس گریه می‌کنیم چرا چنین کردیم.
ظهر عاشورا است، وقت نماز ظهر است. دو نفر از یاران امام خود را در مقابل تیرهای دشمن سپر کردند تا حضرت نماز بخوانند. دشمنِ بی‌غیرت هم در این حالت شروع به تیراندازی کرد. آن دونفر آن‌قدر مقاومت كردند تا نماز اباعبدالله(ع) تمام شد. همین كه نماز به پایان رسید به زمین افتادند. حضرت سر یكی از آن‌ها را برروی زانو‌ی‌شان گذاشتند، او چشمانش را باز كرد و یك جمله گفت که نشان می‌دهد تا کجاها امام خود را می‌شناسد، به طوری که آن حضرت را خودِ برترِ خود می‌داند، عرض کرد «اَوَفَّیْتُ یَا ابَاعَبْدِالله»؟ ای پدر واقعی بنده‌های خدا، ای اباعبدالله! آیا وفا كردم؟ و بعد شهید شد.(59)
این نوع عشق‌بازی و فداکاری در شرایطی ایجاد می‌شود كه انسان تماماً خود را بدهكار مقام امامت می‌داند و با محبّتِ به امام معصوم، از آن حضرت نور می‌گیرد و بالا می‌رود و از هرز رفتنِ در دنیا نجات می‌یابد. و این معرفت را خدا ارزانی همه بشریت کرد ولی سقیفه آن را در حجاب برد و نظام اسلامی دوباره متذکر آن گشت، و دولت‌ها باید بستری را فراهم کنند که این نوع نگاه و معرفت در زیر حجاب توسعه و سازندگی و اصلاحات، دفن نگردد وگرنه از کربلا عبرت نگرفته‌ایم. (60)
خدایا! به حقّ اصحاب كربلا ما را از رحمت شهادت محروم مدار و شعور عبرت‌گیری از کربلا نصیبمان بگردان
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»