یكی از تحقیقاتی که بسیار نتیجهبخش است تحقیق در رابطه با حادثههای بعد از رحلت نبی الله(ص) است، حزب اموی به سرکردگی ابوسفیان و به کارگردانی معاویه، در عین آن كه یك روز هم ایمان نیاوردند طوری در اسلام نفوذ کردند و خود را به خلیفهی اول و دوم و سوم نزدیک نمودند که عملاً کارها به دست آنها افتاد تا آنجا که وقتی حضرت علی(ع) خواستند با عزل معاویه از حکومت شام کار را یکسره کنند، امویان حاضر شدند به قیمت نابودی اسلام با علی(ع) به مقابله بپردازند و جنگ جمل و صفین و نهروان را بر جهان اسلام تحمیل کردند. لذا تا روحیهی امویان را در تاریخ درست نشناسیم نمیتوانیم نقش ائمه(ع)، بهخصوص نقش حضرت سیدالشهداء(ع) را در نجات اسلام از دست این سلسلهی خبیث بشناسیم.
موضوع تقابل بین بنیهاشم و بنیامیه به قبل از اسلام برمیگردد. اُمیّه بر سیادت و آقایی برادرش هاشم در بین مردم مکه حسادت میورزید، زیرا امیه مردی بخیل و بیعفت و حرامخوار بود(79) فضائل هاشم به فرزندش عبدالمطلب منتقل شد به طوری که نجابت و سخاوت و حکمت او ذهنها را متوجه خود کرده بود و حَرْب فرزند هاشم نتوانست موقعیت برجستهی عبدالمطلب را تحمل کند و در برابر عبدالمطلب عَلَم دشمنی برافراشت.
اصل دشمنی بنیامیه با اسلام را باید در تعلق روحی آنها به ارزشهای جاهلی دانست که اگر اسلام در بین مردم رواج مییافت شخصیتی برای آنها نمیماند. بر مبنای همین روحیه است که یزید وقتی سر مبارک حضرت سیدالشهداء(ع) را در جلو خود میبیند شعر مشهور خود را میخواند که:
لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْك فَلا
خَبَرٌ جاءَ وَ لا وَحْی نَزَلَ
یعنی؛ بنیهاشم (پیامبر(ص) و خانوادهاش) با مُلك و حاكمیت بازی میكردند، در حالیکه نه خبری از طرف خدا آمده بود و نه وَحیای نازل شده.
وقتی میتوان به عمق فاجعهی نفوذ امویان در اسلام پی برد که نظری گذرا به شخصیت ابوسفیان فرزند حرب و نوهی امیه بیندازیم، ابوسفیان و تمام خانوادهاش مانند خواهرش «امّ جمیل» که قرآن به «حمّالة الحطب» از آن یاد کرده و همسر ابوسفیان یعنی هند جگرخوار و فرزندانش معاویه و عُتْبه و حنظله و یزید و عَنْبسه، تا آنجا که میتوانستند در خصومت با پیامبر(ص) کوتاهی نکردند. محوریت هر سه جنگ با پیامبر(ص) یعنی جنگ بدر و اُحد و احزاب با ابوسفیان است، او با فتح مکه مجبور به تسلیم شد و رسول خدا(ص) به عنوان «طُلقاء» او را آزاد کردند و حضرت علی(ع) در نامهی خود به معاویه میفرمایند: «هنگامی که خداوند عرب را فوج فوج به دین خود داخل ساخت شما از کسانی بودید که یا به جهت رغبت به دنیا و یا از ترس، داخل در اسلام شدید».(80)