تربیت
Tarbiat.Org

آذرخشی دیگر در آسمان کربلا
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

اهمیت امر به معروف و نهی از منکر

جامعه اسلامی ما، از جمله اولین مسائلی که در خانواده و مدرسه به کودکان آموزش داده می‏شود اصول و فروغ دین است، و در شمار فروغ دین فرع هفتم و هشتم را امر به معروف و نهی از منکر ذکر می‏کنند. یعنی امر به معروف و نهی از منکر هم مثل نماز و روزه واجب است. بنابراین وجوب امر به معروف و نهی از منکر برای همه مردم روشن است، و همه می‏دانند که از ضروریات دین است، و جای این شبهه نیست که کسی بگوید قرائت من در مورد این دو عنوان این است که در اسلام امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست. این دو امر از ضروریات اسلام است، و حتی کسی که در مکتب درس خوانده می‏داند که در اسلام امر به معروف و نهی از منکر از ضروریات دین است.
آیات فراوان و متنوعی درباره امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد که جای هیچگونه شبهه و ابهامی باقی نمی‏گذارد. همچنین روایات هم در این باره بسیار است.
من از بین روایات چند روایت را به عنوان نمونه و برای تبرک و تیمن نقل می‏کنم تا ذهن شما با کیفت گفتگو و گفتمان اهل بیت (علیه السلام) و فرهنگی که در این مورد بر ذهنیت مسلمان‏ها و متدینان حاکم بوده است، آشنا شود.
مرحوم شیخ طوسی (قدس السره الشریف) در کتاب تهذیب الاصول و همچنین مرحوم کلینی در اصول کافی چنین روایت می‏کنند که: ...عن جابر عن ابی جعفر (علیه السلام) قال، ظاهرا جابر همان جابر ابن یزید جعفی است، گرچه ابتدائا ممکن است احتمال داده شود که جابر ابن عبدالله مورد نظر باشد، اما به احتمال قوی جابر ابن یزید جعفی است، چون وی یکی از اصحاب سر امام باقر (علیه السلام) بوده است. جابر از حضرت باقر (علیه السلام) نقل می‏کند: یکون فی آخر الزمان قوما یتبع فیه قوم مراؤون، یتقرؤون و یتنسکون، حدثاء سفهاء، لا یوجبون امرا بمعروف و لا نهیا عن منکر، الا اذا امنوا الضرر، بطلبون لا نفسهم الرخص و المعاذیر...(104) حضرت باقر (علیه السلام) به جابر می‏فرمایند در آخر الزمان مردمی خواهند بود که از گروه خاصی پیروی می‏کنند، و در رفتار و گفتارشان به آن گروه خاص اعتماد می‏کنند. آن گروه خاص که مورد اعتماد مردم قرار می‏گیرند، تبعا از کسانی هستند که مردم آن‏ها را عالم و اشخاص موجهی دانسته، و مورد اعتماد می‏شمارند و حرف آن‏ها را گوش می‏کنند.
این اشخاص دارای این صفات می‏باشند: یتقرؤن و یتنسکون؛ یتقرؤن از ماده قرائت است. در صدر اسلام، بالاترین علما کسانی بودند که قرآن و علوم قرآنی را خوب می‏دانستند و به دیگران تعلیم می‏دادند. به این افراد می‏گفتند: قراء؛ مثلا هنگامی که می‏خواستند برای شهری، کشوری، یا گروهی که تازه مسلمان شده بودند مبلغ بفرستند، یکی از این قراء را می‏فرستادند و آن‏ها قرآن را برای مردم می‏خواندند، تفسیر می‏کردند و تعلیم می‏دادند، و به این وسیله آنان را هدایت می‏کردند. به همین جهت قراء به عنوان علمای برتر در صدر اسلام مشهور بودند. اما افرادی بودند که خود را با لباس قراء در می‏آوردند. یعنی افرادی بودند که صلاحیت این کار را نداشتند، اما به این کار تظاهر می‏کردند. عبارت روحانی نما در اصطلاحات امروزی معادل مناسبی برای آن است.
امام باقر (علیه السلام) می‏فرمایند مردم آخر الزمان از روحانی نمایانی تبعیت می‏کنند، که تظاهر به قاری بودن و عالم بودن می‏کنند. همچنین تظاهر به عبادت می‏کنند. یتنسکون، از ماده نسک است و ناسک یعنی کسی که عبادت می‏کند. تنسک یعنی تظاهر به عبادت کردن. خیلی اهل عبادت نیستند، ولی در حضور مردم به گونه‏ای قیافه می‏گیرند، که مردم تصور می‏کنند آن‏ها اهل عبادت هستند.
حدثاء سفهاء افرادی که مردم در آخر الزمان از آن‏ها پیروی می‏کنند، انسان‏های تازه کار و سطحی نگر هستند و عمقی ندارند. لا یوجبون امرا بمعروف و لا نهیا عن منکر الا اذا امنوا الضرر این افراد که مردم از آن‏ها تبعیت می‏کنند، تکلیفی برای امر به معروف و نهی از منکر قائل نیستند، آن‏ها به مردم می‏گویند امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست، مگر جایی که ضرری نداشته باشد، امر به معروف و نهی از منکر جایی واجب است که گفتن و نگفتن آن برای شما مشکلی ایجاد نکند، والا اگر امر به معروف و نهی از منکر مشکلی ایجاد کند واجب نیست، و نباید نسبت به آن اقدام کرد. یطلبون لانفسهم الرخص و المغاذیر، این افراد که تظاهر به عمل و تقوا می‏کنند، به دنبال بهانه‏ای هستند که از زیر بار تکلیف شانه خالی کنند. چون بالاخره امر به معروف و نهی از منکر خواه ناخواه، مشکلات و تبعاتی دارد. افرادی که مورد نهی از منکر قرار می‏گیرند، این مساله برایشان ناخوشایند است و دیگر مرید انسان نمی‏شوند، ممکن است به دنبال این نهی از منکر مثلا کمک‏های مادی و احترامی که برای انسان داشتند دیگر انجام ندهند و از اطراف انسان پراکنده شوند. اگر انسان بگوید چرا این منکر را انجام می‏دهی، یا این که فلان معامله‏ات درست نیست، چرا مراسم ازدواج را این گونه بر پا کردی، چرا در فلان مجلس مطرب بردی، چرا در آن مجالس رقص به راه انداختی، چرا مرتکب گناه شدی، و مواردی از این قبیل، کسانی نهی شدن از این منکرات را دوست ندارند، از اطراف انسان پراکنده می‏شوند. و برخی افراد نیز برای این که موقعیت خود را بین مردم از دست ندهند، سعی می‏کنند این گونه مطالب را مطرح نکنند، و به دنبال بهانه‏ای می‏گردند که از زیر بار تکلیف امر به معروف و نهی از منکر شانه خالی کنند، تا بتوانند با مردم بسازند و کنار بیایند.
خوب، این افراد عالم نما و روحانی نما هستند، در واقع این‏ها صلاحیت رهبری و راهنمایی مردم را ندارند. این‏ها عالمان حقیقی را از میدان بیرون کرده و خود را به جای آنان جا زده‏اند. افرادی با این خصوصیات برای این که عالمان حقیقی را از صحنه بیرون کنند، باید کاری انجام دهند که آن‏ها را از چشم مردم بیندازند. لذا سعی می‏کنند برای آن عالم حقیقی، برچسب هایی درست کنند، نقطه ضعف هایی پیدا کنند. ساده‏ترین کاری که می‏توانند انجام دهند این است که اشتباهی در کلام یا رفتار آن عالم حقیقی پیدا کنند و آن را زیر ذره بین قرار داده و بزرگ کنند. بالاخره علمای حقیقی هم که معصوم نیستند، ممکن است گاهی اشتباهی مرتکب شوند، فرض کنید در بین صد سخنرانی یک جمله را اشتباه بگویند، آماری را اشتباه نقل کنند، در خواندن آیه‏ای از قرآن دچار خطا شوند، دیگران که پای منبر نشسته‏اند، وقتی اشتباه او را بفهمند، می‏گویند این آقا اشتباه کرد، بلد نیست قرآن بخواند، یا این که در نقل فلان آمار اشتباه کرد. ولی اگر بنا باشد خود این آقایان ده دقیقه سخنرانی کنند، آن گاه می‏فهمند صحبت کردن چه مشکلاتی دارد.
به هر حال، افراد عالم نما به دنبال این هستند که نقطه ضعفی از کسی پیدا کنند، و آن را زیر ذره بین قرار دهند که فلان کلمه را اشتباه گفت، فلان مطلب را اشتباه نقل کرد.
بالاخره هر عالم با تقوایی ممکن است در موردی نقطه ضعف داشته باشد، و یا حداقل اشتباه کند. هر چه با تقوا باشد، حتی اگر نزدیک به عصمت نیز باشد، ولی معصوم از اشتباه نیست. انسان ممکن است اشتباها کار خلافی را انجام دهد، یا حتی ممکن است کاری را برای خود واجب بداند، بعد معلوم شود که اشتباه کرده است، این کار واجب نبوده است. پس به هر حال امکان دارد که از بهترین عالمان، از بهترین شخص‏ها هم نقطه ضعف هایی پیدا شود. این روحانی نماها، منتظر هستند تا از روحانیون حقیقی نقطه ضعفی پیدا کنند، و آن‏ها را چند برابر بزرگ کرده، از تار مویی پلاسی ببافند و از پر کاهی کوهی بسازند، و آن عالمان حقیقی را در چشم مردم تضعیف کنند. به زبان امروزی ترور شخصیت کنند، تا مردم از اطراف عالمان واقعی پراکنده شوند، و جذب عالم نماها شوند. این را من نمی‏گویم، به حسب این روایت که در تهذیب شیخ طوسی (قدس السره الشریف) و همچنین اصول کافی نقل شده، امام باقر (علیه السلام) به جابر، یکی از اصحاب سرشان می‏گوید: یتبعون زلات العلماء و فساد علمهم، این‏ها اشتباهات، لغزش‏ها و مواردی از عمل عالمان حقیقی را که اشتباه و غلط بوده دنبال می‏کنند. یقبلون علی الصلاه و الصیام و ما لا یکلمهم فی نفس و لا مال، این عالم نمایان، در انظار مردم به انجام نماز و روزه و اعمالی که برای مال و جانشان خطری ندارد رو می‏آورند. یقبلون، یعنی اقبال می‏کنند، به نماز و روزه رو می‏آورند، و ما لا یکلمهم فی نفس و لا مال، یعنی اعمالی را بر می‏گزینند که به مال و جان آسیبی وارد نمی‏سازد. و حال آن که امر به معروف و نهی از منکر به مال و جان انسان آسیب می‏رساند، اگر امر به معروف و نهی از منکر صورت بگیرد، حداقل کمک هایی را که دیگران به انسان می‏کردند، قطع می‏کنند. پولدارها، سرمایه دارها، زورمداران، و یا کسانی که قدرتی در اختیار دارند، چون دارای تمکین بیش‏تری هستند، امکان ارتکاب گناهان بزرگ را نیز دارند، بنابراین وقتی عالم نماها بخواهند امر به معروف و نهی از منکر کنند با اصحاب زور و زر مواجه می‏شوند، که برخورد با آن‏ها موجب کم شدن منافع می‏شود، لذا به دنبال عبادتی مروند که هیچ صدمه‏ای به مال و جانشان نمی‏زند می‏روند، لا یکلهم، زخمه به مال و جانشان نمی‏زند.
ولو اضرت الصلاه بسائر ما یعلمون باموالهم و ابدانهم لرفضوها کما رفضوا اتم الفرائض
اگر زمانی شرایطی پیش آید که نماز خواندن هم موجب بروز مشکلی برای مال و جانشان شود، نماز را نیز رها می‏کنند. چون ملاک ترک امر به معروف و نهی از منکر از ضرر بود. این‏ها می‏ترسند به مال و جانشان ضرر برسد، لذا امر به معروف و نهی از منکر را ترک می‏کنند. کما رفضوا اتم الفرائض و اشرفها(105) آن‏ها بالاترین، کامل‏ترین و شریف‏ترین فریضه‏ها، یعنی امر به معروف و نهی از منکر را به خاطر ضرر به مال و جان ترک کردند، از ترس این که مبادا به منافعشان خسارت وارد آید. لذا، اگر نماز هم این ضرر را به آن‏ها بزند، آن را نیز ترک می‏کنند.
حضرت (علیه السلام) می‏فرمایند: امر به معروف اتم الفرائض و اشرف الفرائض است، حتی از نماز هم بالاتر است، ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فریضه عظمیه، امر به معروف و نهی از منکر مساله ساده‏ای نیست، فریضه بسیار بزرگی است که بها تقام الفرائض، اگر امر به معروف و نهی از منکر نباشد، به سایر واجبات هم عمل نمی‏شود، و سایر واجبات در جامعه زنده نمی‏ماند. حیات و بقا دین و احکام آن، به امر به معروف و نهی از منکر است. اگر به این دو واجب عمل نشود، سایر واجبات نیز ترک می‏شود. روحانی نماها چنین انسان هایی هستند. مردمی پیدا می‏شوند جو فروش و گندم نما، در جامعه افرادی هستند که خود را اهل علم و عبادت معرفی می‏کنند و بارزترین ویژگی آن‏ها این است که به امر به معروف و نهی از منکر اهمیت نمی‏دهند، مگر در مواردی که هیچ ضرری برای آن‏ها نداشته باشد.
حضرت (علیه السلام) فرمودند در آخر الزمان چنین افرادی پیدا می‏شوند، بعد نتیجه‏گیری می‏کنند که هنالک یتم غضب الله علیهم زمانی که مردم این گونه شدند و دنباله رو چنین افرادی گشتند غضب خدا بر این مردم کامل می‏شود: فیعمهم بعقابه، همه مردم را مورد عقوبت قرار می‏دهد و یهلک الابرار فی دار الفجار عقاب عمومی خدا برای همه مردم نازل شده، بد و خوب، وتر و خشک را با هم می‏سوزاند، و الصغار فی دار الکبار، حتی اطفال نیز همراه با بزگترها مشمول عقوبت خواهند شد، آن گاه که چنین وضعیتی در جامعه به وجود آید که امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، چنین بلای همگانی خواهند آمد و کسی از آن استثنا نمی‏گردد.
باز امام (علیه السلام) مجددا نسبت به امر به معروف و نهی از منکر تذکر می‏دهد ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الانبیاء امر به معروف و نهی از منکر راه انبیاء است، کسانی که می‏خواهند راه انبیاء را بروند، باید اهل امر به معروف و نهی از منکر باشند و اگر این گونه نباشند راه دیگری را رفته‏اند و دنباله رو انبیا نیستند؛ و منهاج الصالحین، برنامه افراد صالح و شایسته همین امر به معروف و نهی از منکر است؛ فریضه عظیمه بها تقام الفرائض مجددا حضرت تکرار می‏فرمایند که اقامه سایر واجبات نیز در گرو امر به معروف و نهی از منکر است؛ و تامن المذاهب، امنیت راه‏ها در سایه امر به معروف و نهی از منکر حاصل می‏شود؛ و تحل المکاسب، حلیت کسب‏ها در سایه امر به معروف است. اگر مردم می‏خواهند کسب و تجارت آن‏ها حلال شود، باید در اقامه امر به معروف و نهی از منکر سعی داشته باشند. در غیر این صورت کم کم ربا در کسب آن‏ها سریان یافته و اگر کسی از آن نهی نکند مردم حلال و حرام را درست تشخیص نخواهند داد. زمانی که چنین شد کسب‏های حلال به حرام مبتلا می‏شود. و ترد المظالم، در سایه امر به معروف و نهی منکر مظلمه‏ها بر می‏گردد. اگر کسی حق دیگری را ضایع کرده باشد، رواج امر به معروف و نهی از منکر در جامعه باعث می‏شود حق به صاحب آن برگردد. و تعمر الارض آبادانی زمین در سایه امر به معروف و نهی از منکر آن قدر وسیع است که در مقابل سود جویانی که به خاطر قدرت یا سود بیش‏تر، محیط زیست را تخریب می‏کنند، نیز می‏ایستد. کارخانه دارانی که امور بهداشتی را رعایت نمی‏کنند، و محیط زیست را آلوده می‏کنند، برای چیست؟ آن‏ها سود بیش‏تر، می‏خواهند. با امر به معروف و نهی از منکر جلو این گونه اعمال نیز گرفته شده، محیط سالم می‏شود، و زمین آباد می‏گردد. و ینتصف من الاعداء زمانی که امر به معروف و نهی از منکر باشد دشمنان هم منصف می‏شوند، یعنی دشمنان هم به رعایت انصاف وادار می‏شوند. آن گاه که صاحبان قدرت اهل امر به معروف و نهی از منکر باشند، دیگر دشمنان جرات نمی‏کنند به ظلم اقدام کنند، به این شرط که امر به معروف و نهی از منکر در جامعه رواج داشته باشد. تنها این نیست که یک نفر در موردی به عنوان کاری فردی و مقدس و به قصد اتمام حجت انجام دهد و به آن اکتفا کند. اگر امر به معروف در جامعه رواج داشته باشد، دیگر دشمنان جرات پیدا نمی‏کنند مومنان را مورد هجوم خصمانه خود قرار دهند. و نهایتا حضرت (علیه السلام) می‏فرمایند و یستقیم الامر، کارها در سایه امر به معروف و نهی از منکر به سامان می‏رسد. این همان اصلاح است. مفاسد بر طرف می‏شود، و کارها به سامان می‏رسد. این‏ها نتایج امر به معروف و نهی از منکر است.
امام (علیه السلام) از یک طرف هشدار می‏دهند در آخر الزمان، امر به معروف و نهی از منکر رنگ می‏بازد، گاهی مردم عمل می‏کنند، اما به شرط این که برای آن‏ها ضرری نداشته باشد؛ عملا امر به معروف و نهی از منکر رواج و رونق خود را از دست می‏دهد و در جامعه مطرود و منزوی می‏شود. هشدار می‏دهد که اگر چنین وضعی پیش آمد از عقاب خدا بترسید. عذابی نازل می‏شود که تر و خشک،. بزرگ و کوچک را با هم می‏سوزاند.
از طرفی دیگر حضرت (علیه السلام) بعد از هشدار نصیحت می‏کنند که چه باید کرد که این گونه نشود، چنین روزگاری خواهد آمد، شما تابع من هستید، نصیحت‏های مرا - یعنی امام باقر (علیه السلام) را - گوش کنید. تا به این بلا مبتلا نشوید.