- روشهای به کارگیری عوامل انحراف جامعه از سوی معاویه
مقطع اول، قبل از خلافت حضرت امیر (علیه السلام)
مقطع دوم، دوران خلافت حضرت امیر (علیه السلام)
مقطع سوم، پس از شهادت حضرت امیر (علیه السلام)
- فعالیت مخفیانه امام حسین (علیه السلام) در زمان معاویه
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، و الصلوه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین، ابی قاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین، اللهم کن لولیک حجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه ساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا. السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک.
شهادت مظلومانه آقا ابی عبدالله را به پیشگاه ولی عصر (عج)، مقام معظم رهبری، مراجع معظم تقلید و همه شیفتگان مکتب حسینی تسلیت عرض میکنیم. امیدواریم خدای متعال دست ما را در دو جهان از دامان حسین (علیه السلام) کوتاه نفرماید و به برکت پیروی او، همه مشکلات دنیوی و اخروی دوستانش را بر طرف کند.
در جلسات گذشته سؤال هایی را مطرح کردیم و در حدی که خدا توفیق داد و بضاعت بنده اقتضا میکرد جواب هایی را به عرض رساندم. برای آن که به آخرین سؤالی که مطرح کردیم پاسخ دهیم، لازم بود به عنوان مقدمه مطالبی را توضیح دهم. در دو جلسه گذشته در این باره صحبت کردیم و انشاء الله امشب آن بحث را تمام میکنیم.
سؤال این بود که چرا مسلمانان، حتی کسانی که سالها در محضر حضرت امیر (علیه السلام) بوده و از تعالیم آن حضرت بهره برده بودند و حتی کسانی که خودشان امام حسین (علیه السلام) را برای تصدی امر ولایت و حکومت اسلامی دعوت کرده بودند، پس از گذشت مدت کوتاهی شمشیرهایشان را به روی امام حسین (علیه السلام) کشیدند و با آن وضع فجیع و آن مصائب عظیم، حضرت را به شهادت رساندند؟ اگر این داستان را مکرر و هر سال نشنیده بودیم، به این سادگی باور نمیکردیم که چنین واقعهای امکانپذیر باشد؛ اما این رویداد از قطعیات تاریخ است و هیچ شک و شبههای در وقوع آن وجود ندارد.
برای این که پاسخ این سؤال را دریابیم باید از واقعه عاشورا قدری به عقب برگردیم و وضع صدر اسلام را به خصوص از زمانی که بنی امیه در شام قدرت را به دست گرفتند، بررسی کنیم تا ببینیم در این زمان چه شرایطی وجود داشت که عدهای توانستند از این شرایط بهره برداری کنند و فاجعه عظیم کربلا را به وجود آورند. گفتیم در جامعه اسلامی ضعف هایی وجود داشت و این ضعفها زمینهای بود برای آن که سیاستمدارانی مثل معاویه بتوانند از این زمینه بهره برداری کرده، با استفاده از عواملی به مقاصد خود دست یابند. بیشتر این ضعفها مربوط به پایین بودن سطح اطلاعات دینی و فرهنگ مردم و حاکم بودن فرهنگ قبیلهای بر جامعه بود؛ به گونهای که اگر رئیس قبیلهای کاری را انجام میداد، دیگران کورکورانه از او تبعیت میکردند. و مسائلی از این قبیل، بستری بود برای این که سیاستمداران بتوانند از آن سوء استفاده کنند.
و اما عواملی که معاویه مانند همه سیاست بازان دنیاپرست به کار گرفت، در سه چیز خلاصه میشد، گرچه میتوان برای بعضی از این سه، شقوق مختلفی در نظر گرفت، عوامل مذکور عبارت بودند از:
1. تطمیع سران و نخبگان قوم؛ یعنی با دادن پول، جوایز، تسهیلات و اعطای پست و مقام، سران و نخبگان را میخریدند و مقاصد خود را به وسیله آنها عمل میکردند.
2. تهدید عموم مردم؛ یعنی به وسیله شقاوتها، قساوتها، ترورها و سختگیریهای غیر انسانی، از توده مردم زهر چشم میگرفتند.
3. تبلیغات؛ عامل سوم، خود به زیر مجموعه هایی قابل تقسیم است که قبلا اشاره شد که معاویه از چه ابزاری برای تبلیغات استفاده میکرد و چگونه تاکتیکهای مختلف را به کار میگرفت.