از قدیم الایام سوء استفاده از این قبیل واژهها، به کار بردن ناصحیح و مغالطه کردن در مورد آنها یکی از شیوههای منافقان بوده است. منافقان افرادی دو چهره هستند و همیشه به گونهای حرف میزنند که برای هر دو طرف قابل توجیه باشد. نفاق یعنی همین دو چهرهگی، آنان همیشه بین حق و باطل و از روی مرز حرکت میکنند، نه حق صرف و نه باطل صرف، برای این که اگر نتیجه به نفع این طرف تمام شد خود را جزء جبهه حق قلمداد کنند. الم نکن معکم؟ میگویند مگر با شما نبودیم؟ چرا، ما هم با شما و مؤمن هستیم. اما اگر به نفع طرف مقابل تمام شد، میگویند ما هم از اول به اینها گفتیم این کارها را نکنند اما گوش ندادند. گفتیم حالا که خرمشهر را گرفتید دیگر بس است، جنگ را رها کنید! اما گوش ندادند. همیشه از ویژگیهای منافقان این است که روی خط مرزی بین حق و باطل حرکت میکنند: مذبذبین بین ذلک لا الی هولاء و لا الی هولاء،(92) این گونه افراد، فرصت طلب هستند. در واقع نه این طرف را قبول دارند نه آن طرف را، بلکه به دنبال منافع خود هستند. اگر امروز باد از این طرف بیاید، انقلابی هستند. اگر فردا گروه دیگری راس کار آمد خود را اصلاح طلب مینامند و آن طرفی میشوند. هر ورز زود رنگ عوض میکنند و به تناسب مطابق شرایط، تغییر چهره میدهند. این از خواص نفاق است.
یکی دیگر از ویژگیهای نفاق این است که همیشه خود را اهل اصلاح میدانند و من الناس من یقول آمنا بالله و بالیوم الاخر و ما هم بمؤمنین. یخادعون الله و الذین آمنوا و ما یخدعون الا انفسهم و ما یشعرون(93)؛ دستهای از انسانها یعنی از این حیوانهای دو پا هستند که میگویند ما به خدا و قیامت ایمان داریم، ما هم دین داریم، ما هم مذهبی هستیم ولی دروغ میگویند و از جمله ادعاهای آنها این است که و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون(94) اگر به ایشان گفته شود افساد نکنید، مرتکب جرم و جنایت نشوید، کارهای خلاف قانون نکنید، به مردم تهمت بی جا نزنید، ترورهای پنهانی انجام ندهید، قالوا انما نحن مصلحون میگویند ما اهل اصلاح هستیم، ما اصلاح طلبیم.
منظور این افراد از اصلاح مطلب دیگری است. خدا وقتی به ایشان میگوید:
لا تفسدوا یعنی فساد طبق نظام ارزشی الهی. کار آنها را بر اساس نظام ارزشی الهی و قرآنی فساد دیده و میگوید: لا تفسدوا؛ اما آنها نظام ارزشی دیگری را پذیرفتهاند.
امروز میتوان نظام مورد نظر آنها را در نظام آموزشی آمریکایی یا غربی مجسم کرد.
زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم یک نظام ارزشی الحادی در مقابل نظام اسلامی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وجود داشت. تفاوتی نمیکند، هر چه غیر اسلام است، الحادی و کفر است، چه آمریکایی، چه انگلیسی، چه منسوب به قوم دیگری باشد. چه فرقی میکند، اسلام که نبود الکفر مله واحده.
اگر قرآن میگوید لا تفسدوا فی الارض، یعنی کارهایی که طبق نظام اسلامی فساد است انجام ندهید. آنها میگویند نه، کارهایی که ما میکنیم اصلاح است نه افساد. سر این مساله در این است که این دو دیدگاه اختلاف مبنا دارند. خدا چیزی را و آنها چیز دیگری را اصلاح میدانند. خدا چیزی را و آنها چیز دیگری را افساد معرفی میکنند.
این است که قرآن در پاسخ ایشان میگویند: الا انهم هم المفسدون با ضمیر فصل و الف و لام که دلالت بر حصر میکند، الا انهم هم المفسدون مفسدان واقعی همین منافقان هستند، همین کسانی که ادعا میکنند ما اصلاح میکنیم؛ حال آنکه دروغ میگویند.
همین کسانی که میگوید ایمان داریم و دروغ میگویند، میگویند ما روشنفکر مذهبی هستیم، اما نمیدانند مذهب چیست. وقتی صحبت از وحی میشود میگویند وحی یک تجربه شخصی است! شخص حالی پیدا میکند و فکر میکند خدا با او حرف میزند! و این تصور برای او میشود وحی! صحبت از دین که میشود میگوید اصلا دین مربوط به امور شخصی است نه امور اجتماعی! دین نه اقتصاد دارد، نه امور سیاسی، نه مسائل اجتماعی و نه اصلا ارزشهای اخلاقی! ارزشها هم که جزو دین نیست! چون ارزشها متغیر است و باید هر روز طبق سلیقههای اشخاص تغییر کند! پس دین چیست؟
یک سری مناسک و آداب و رسوم قرار دادی، به عنوان پرستش چیزی که شخص فکر میکند خدای اوست! ممکن است این مفهوم در قالب بت پرستی یا خدا پرستی باشد!
ممکن است کسی هم دو گانه پرست یا سه گاه پرست باشد، دین همین است! هیچ کدام از اینها با هم تفاوت نمیکند! این صراط مستقیم و آن یکی هم صراط مستقیم دیگری است! پرستیدن بتی که از سنگ تراشیده شده یک صراط مستقیم است، عبادت آن خدایی هم که اسلام میگوید که از جسم و جسمانیات منزه و کمال مطلق است، دین و صراط مستقیم دیگری است! هیچ تفاوتی هم ندارند! چگونه تفاوتی ندارند؟ چون به نظر آنها هیچ کدام واقعیت ندارد. اگر دروغ باشد، چه تفاوتی میکند که این یکی دروغ باشد یا آن دیگری! چنین کسانی ادعای دینداری میکنند، نه دینداری تنها، ادعای این که ما راهبر و راهنما هستیم! دیگران را راهنمایی میکنیم و به آنها دین یاد میدهیم! چنین کسانی ادعای اصلاحطلبی هم میکنند! اصلاح طلبی طبق کدام نظام ارزشی؟
خودشان گفتند که هیچ نظام ارزشی ثابتی در عالم وجود ندارد و نمیتواند باشد. البته زمانی که درباره احکام اسلام صحبت میشود نهایتا برای این که دیگران را فریب بدهند میگویند بله، این حکم از اسلام است، ولی برای 1400 سال پیش از این بوده است!
امروز شرایط تغییر کرده، اسلام هم که پویاست و هر روز تغییر شکل میدهد! اگر اسلامی هست و ما طرفدار اسلام هستیم و میخواهیم نظام اسلامی برپا شود، انقلاب اسلامی کردیم، کدام اسلام را میگوییم؟ اسلام 1400 سال پیش را میگوییم یا اسلامی که شما از آمریکا آوردید؟ کسانی که صدها هزار شهید دادند برای این که نظام اسلامی برپا شود این اسلامی را میخواستند که شما میگویید؟ این کفری را که شما اسم آن را اسلام گذاشتید؟ این افسادی که شما اسم آن را اصلاح گذاشتید؟ این که حجاب را بردارید و زن لخت و عور در جلسات شما بیاید؟ این که مشروب خواری را آزاد کنید؟
این که دختر و پسر در خیابان با هم برقصند؟ به من گفتند چرا این مطالب را میگویی؟
اگر نگویم پس چه زمانی و در کجا این حرفها گفته شود؟ همه مردم که روزنامه خوان نیستند. آقایان اصلاح را در این موارد میدانند. احیا سنتهای کفار 2500 سال پیش! این میشود اصلاح! تعطیل احکام الهی! تغییر قانونهای قرآن! به این کارها اصلاح میگویند!
و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون. الا انهم هم المفسدون.(95)