تربیت
Tarbiat.Org

آذرخشی دیگر در آسمان کربلا
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

اصلاح از دیدگاه منافقان‏

از قدیم الایام سوء استفاده از این قبیل واژه‏ها، به کار بردن ناصحیح و مغالطه کردن در مورد آن‏ها یکی از شیوه‏های منافقان بوده است. منافقان افرادی دو چهره هستند و همیشه به گونه‏ای حرف می‏زنند که برای هر دو طرف قابل توجیه باشد. نفاق یعنی همین دو چهره‏گی، آنان همیشه بین حق و باطل و از روی مرز حرکت می‏کنند، نه حق صرف و نه باطل صرف، برای این که اگر نتیجه به نفع این طرف تمام شد خود را جزء جبهه حق قلمداد کنند. الم نکن معکم؟ می‏گویند مگر با شما نبودیم؟ چرا، ما هم با شما و مؤمن هستیم. اما اگر به نفع طرف مقابل تمام شد، می‏گویند ما هم از اول به این‏ها گفتیم این کارها را نکنند اما گوش ندادند. گفتیم حالا که خرمشهر را گرفتید دیگر بس است، جنگ را رها کنید! اما گوش ندادند. همیشه از ویژگی‏های منافقان این است که روی خط مرزی بین حق و باطل حرکت می‏کنند: مذبذبین بین ذلک لا الی هولاء و لا الی هولاء،(92) این گونه افراد، فرصت طلب هستند. در واقع نه این طرف را قبول دارند نه آن طرف را، بلکه به دنبال منافع خود هستند. اگر امروز باد از این طرف بیاید، انقلابی هستند. اگر فردا گروه دیگری راس کار آمد خود را اصلاح طلب می‏نامند و آن طرفی می‏شوند. هر ورز زود رنگ عوض می‏کنند و به تناسب مطابق شرایط، تغییر چهره می‏دهند. این از خواص نفاق است.
یکی دیگر از ویژگی‏های نفاق این است که همیشه خود را اهل اصلاح می‏دانند و من الناس من یقول آمنا بالله و بالیوم الاخر و ما هم بمؤمنین. یخادعون الله و الذین آمنوا و ما یخدعون الا انفسهم و ما یشعرون(93)؛ دسته‏ای از انسان‏ها یعنی از این حیوان‏های دو پا هستند که می‏گویند ما به خدا و قیامت ایمان داریم، ما هم دین داریم، ما هم مذهبی هستیم ولی دروغ می‏گویند و از جمله ادعاهای آن‏ها این است که و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون(94) اگر به ایشان گفته شود افساد نکنید، مرتکب جرم و جنایت نشوید، کارهای خلاف قانون نکنید، به مردم تهمت بی جا نزنید، ترورهای پنهانی انجام ندهید، قالوا انما نحن مصلحون می‏گویند ما اهل اصلاح هستیم، ما اصلاح طلبیم.
منظور این افراد از اصلاح مطلب دیگری است. خدا وقتی به ایشان می‏گوید:
لا تفسدوا یعنی فساد طبق نظام ارزشی الهی. کار آن‏ها را بر اساس نظام ارزشی الهی و قرآنی فساد دیده و می‏گوید: لا تفسدوا؛ اما آن‏ها نظام ارزشی دیگری را پذیرفته‏اند.
امروز می‏توان نظام مورد نظر آن‏ها را در نظام آموزشی آمریکایی یا غربی مجسم کرد.
زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم یک نظام ارزشی الحادی در مقابل نظام اسلامی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وجود داشت. تفاوتی نمی‏کند، هر چه غیر اسلام است، الحادی و کفر است، چه آمریکایی، چه انگلیسی، چه منسوب به قوم دیگری باشد. چه فرقی می‏کند، اسلام که نبود الکفر مله واحده.
اگر قرآن می‏گوید لا تفسدوا فی الارض، یعنی کارهایی که طبق نظام اسلامی فساد است انجام ندهید. آن‏ها می‏گویند نه، کارهایی که ما می‏کنیم اصلاح است نه افساد. سر این مساله در این است که این دو دیدگاه اختلاف مبنا دارند. خدا چیزی را و آن‏ها چیز دیگری را اصلاح می‏دانند. خدا چیزی را و آن‏ها چیز دیگری را افساد معرفی می‏کنند.
این است که قرآن در پاسخ ایشان می‏گویند: الا انهم هم المفسدون با ضمیر فصل و الف و لام که دلالت بر حصر می‏کند، الا انهم هم المفسدون مفسدان واقعی همین منافقان هستند، همین کسانی که ادعا می‏کنند ما اصلاح می‏کنیم؛ حال آنکه دروغ می‏گویند.
همین کسانی که می‏گوید ایمان داریم و دروغ می‏گویند، می‏گویند ما روشنفکر مذهبی هستیم، اما نمی‏دانند مذهب چیست. وقتی صحبت از وحی می‏شود می‏گویند وحی یک تجربه شخصی است! شخص حالی پیدا می‏کند و فکر می‏کند خدا با او حرف می‏زند! و این تصور برای او می‏شود وحی! صحبت از دین که می‏شود می‏گوید اصلا دین مربوط به امور شخصی است نه امور اجتماعی! دین نه اقتصاد دارد، نه امور سیاسی، نه مسائل اجتماعی و نه اصلا ارزش‏های اخلاقی! ارزش‏ها هم که جزو دین نیست! چون ارزش‏ها متغیر است و باید هر روز طبق سلیقه‏های اشخاص تغییر کند! پس دین چیست؟
یک سری مناسک و آداب و رسوم قرار دادی، به عنوان پرستش چیزی که شخص فکر می‏کند خدای اوست! ممکن است این مفهوم در قالب بت پرستی یا خدا پرستی باشد!
ممکن است کسی هم دو گانه پرست یا سه گاه پرست باشد، دین همین است! هیچ کدام از این‏ها با هم تفاوت نمی‏کند! این صراط مستقیم و آن یکی هم صراط مستقیم دیگری است! پرستیدن بتی که از سنگ تراشیده شده یک صراط مستقیم است، عبادت آن خدایی هم که اسلام می‏گوید که از جسم و جسمانیات منزه و کمال مطلق است، دین و صراط مستقیم دیگری است! هیچ تفاوتی هم ندارند! چگونه تفاوتی ندارند؟ چون به نظر آن‏ها هیچ کدام واقعیت ندارد. اگر دروغ باشد، چه تفاوتی می‏کند که این یکی دروغ باشد یا آن دیگری! چنین کسانی ادعای دینداری می‏کنند، نه دینداری تنها، ادعای این که ما راهبر و راهنما هستیم! دیگران را راهنمایی می‏کنیم و به آن‏ها دین یاد می‏دهیم! چنین کسانی ادعای اصلاح‏طلبی هم می‏کنند! اصلاح طلبی طبق کدام نظام ارزشی؟
خودشان گفتند که هیچ نظام ارزشی ثابتی در عالم وجود ندارد و نمی‏تواند باشد. البته زمانی که درباره احکام اسلام صحبت می‏شود نهایتا برای این که دیگران را فریب بدهند می‏گویند بله، این حکم از اسلام است، ولی برای 1400 سال پیش از این بوده است!
امروز شرایط تغییر کرده، اسلام هم که پویاست و هر روز تغییر شکل می‏دهد! اگر اسلامی هست و ما طرفدار اسلام هستیم و می‏خواهیم نظام اسلامی برپا شود، انقلاب اسلامی کردیم، کدام اسلام را می‏گوییم؟ اسلام 1400 سال پیش را می‏گوییم یا اسلامی که شما از آمریکا آوردید؟ کسانی که صدها هزار شهید دادند برای این که نظام اسلامی برپا شود این اسلامی را می‏خواستند که شما می‏گویید؟ این کفری را که شما اسم آن را اسلام گذاشتید؟ این افسادی که شما اسم آن را اصلاح گذاشتید؟ این که حجاب را بردارید و زن لخت و عور در جلسات شما بیاید؟ این که مشروب خواری را آزاد کنید؟
این که دختر و پسر در خیابان با هم برقصند؟ به من گفتند چرا این مطالب را می‏گویی؟
اگر نگویم پس چه زمانی و در کجا این حرف‏ها گفته شود؟ همه مردم که روزنامه خوان نیستند. آقایان اصلاح را در این موارد می‏دانند. احیا سنتهای کفار 2500 سال پیش! این می‏شود اصلاح! تعطیل احکام الهی! تغییر قانون‏های قرآن! به این کارها اصلاح می‏گویند!
و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون. الا انهم هم المفسدون.(95)