و لا نفسا خاطرتم بها للذی خلقها بالاتر از صرف نکردن مال در راه خدا این که، جانتان را برای کسی که آن را آفریده بود به خطر نینداختید. ما عادت کردهایم. بگوییم اگر تکالیف واجب به حد ضرر زدن به انسان رسید، دیگر واجب نیست. تصور میکنیم شرط امر به معروف و نهی از منکر این است که ضرری متوجه شخص نشود، و ترویج دین و مبارزه با دشمنان اسلام در حدی است که خطری متوجه انسان نشود.
سیدالشهداء (علیه السلام) به این علما میفرماید: شما جان خود را در راه کسی که آن را آفریده و به شما عطا فرموده است به خطر نینداختید. یعنی میبایست به خطر بیندازید. این همان نکتهای است که قبلا عرض کردم که، در زمان ما فقط امام (قدس السره الشریف) این مطلب را به خوبی و آشکارا بیان کرد، زمانی که فرمود در مهام امور تقیه نیست؛ تقیه، در امور عادی و امر به معروف و نهی از منکرهای عادی است، که اگر ضرری به کسی میرسد، میتواند بگوید من آنچه باید بگویم، گفتم و دیگر بیش از این تکلیفی نیست. ولی اگر مسالهای مربوط به اساس و کیان اسلام میشود، در آن مورد صحبت از تقیه نیست. در این گونه مسائل است که فرمود تقیه حرام است، ولو بلغ ما بلغ. یعنی به هر جا که کار بینجامد؛ ولو هزاران نفر هم کشته شوند، نباید تقیه کرد، چون اساس اسلام در خطر است. در این صورت، و یا همان گونه که امام (قدس السره الشریف) تعبیر فرمود در مهام امور یعنی امور خیلی مهم تقیه روا نیست.(70)
قبلا عرض کردم، باید از بعضی هم لباسیهای خودمان گلایه کنیم، زیرا بعد از این فرمایش حضرت امام (قدس السره الشریف) حق این بود که بیشتر تلاش شود و مصادیق مهام امور که ایشان فرمودند در آن تقیه نیست، تبیین گردد تا مشخص شود آن امور مهم چه اموری هستند. امام (قدس السره الشریف) چند مورد را مثال زدهاند، که باید تبیین گردد و حدود آنها مشخص شود.
این امر تا حد زیادی به مردم در جهت آشنا شدن آنان به وظیفه شان کمک میکند.
این دو گلایهای بود که امام حسین (علیه السلام) از بزرگان قوم داشتند و فرمودند علت این که معاویه و بنی امیه توانستند مسیر اسلام را منحرف کنند، اولا این بود که شما در راه حفظ دین خدا پول خرج نکردید و ثانیا این که شما جان خود را در این راه به خطر نینداختید، حفظ جان را وجهه همت خود قرار دادید و زمانی که شما را تهدید کردند، عقب نشینی کردید.