گفتیم واژه اصلاح در قرآن یا از ماده صلح و یا از ماده صلاح است؛ و تکیه بحث ما بر اصلاح از ماده صلاح در مقابل فساد است. صلاح و فساد در قرآن از عامترین مفاهیم ارزشی هستند. از آن جا که بعضی از نوجوانان ما با این اصطلاحات آشنا نیستند، درباره مفاهیم ارزشی توضیح مختصری میدهیم. مفاهیمی را که ما به کار میگیریم، گاه درباره چیزهایی است که هست و موجود است و گاه درباره چیزهایی است که میگوییم باید چنین شود یا نباید چنان شود. مفاهیمی را که در بطن معنای آنها باید و نباید است، مفاهیم ارزشی میگویند. کار خوب کدام است؟ کاری است که باید انجام داد. کار بد کدام است؟ کاری که نباید انجام داد. صلاح چیست؟ چیز شایستهای است که باید در پی آن بود. فساد چیست؟ چیزی که باید جلوی آن را گرفت یا نباید آن را انجام داد. صلاح و فساد دو مفهوم ارزشی هستند؛ یعنی وقتی آنها را تحلیل کنیم، در آنها باید و نباید وجود دارد. این مفاهیم ارزشی گاه محدود است و در مورد خاصی به کار میرود و گاه بسیار وسیع است و همه کارهای خوب یا همه کارهای بد را در بر میگیرد. به مفاهیمی که همه کارهای خوب یا همه کارهای بد را در بر میگیرند، مفاهیم ارزشی عام گویند. در قرآن چند مفهوم ارزشی عام وجود دارد که از جمله آنها صلاح و فساد است. از دیگر مفاهیم ارزشی عام که در قرآن به کار رفته است، مفهوم معروف و منکر است.
معروف یعنی هر کار خوب، و منکر یعنی هر کار بد. خیر و شر نیز از مفاهیم عام ارزشی هستند که در قرآن کریم به کار رفتهاند.
یکی از خواص مفاهیم ارزشی این است تکه معیارهای تجربی عینی ندارند. وقتی شما میگویید هوا گرم است یا این جا روشن است، میتوانید آن را با تجربه عینی نشان دهید. مثلا اگر هوا به گونهای است که شما عرق میکنید و ناراحت میشوید، هوا گرم است؛ اما اگر میلرزید، هوا سرد است. به همین ترتیب میتوانید این چراغ را نشان دهید که روشن است و اگر کلید آن را بزنیم خاموش میشود. صحیح بودن یا غلط بودن این موارد را میتوان با تجربه حسی و عینی نشان داد و معلوم نمود که جملههای این جا روشن است و هوا گرم است یا هوا گرم نیست صحیح است یا غلط. اما مفاهیم ارزشی این گونه نیستند. با کدام حس میتوان خوبی یا بدی کاری را تجربه کرد؟ میگویند خوب و بد، صلاح و فساد و معروف و منکر، تابع دستگاه و نظام ارزشی هستند. افراد، گروهها و جوامع برای خود، یک نظام ارزشی دارند، یعنی مجموعهای از کارها را خوب و با ارزش میدانند و مجموعهای را بد و ناروا میدانند. ممکن است کاری در یک نظام ارزشی، خوب و همان کار در نظام ارزشی دیگر، بد باشد. مثلا در یک جامعه احترام نمودن به دیگران به شکل خاصی انجام میشود و آن را خوب میدانند؛ در حالی که همان کار را در جامعه دیگر بد و زشت میدانند. بنابراین صلاح و فساد متناسب با نظامهای ارزشی تفاوت دارند و این گونه نیست که همه مردم یک چیز را خوب و یک چیز را بد بدانند.
با توجه به این که صلاح و فساد و اصلاح و افساد از مفاهیم ارزشی هستند، اگر در موردی به کار بروند، جای این سؤال باقی است که بپرسیم اصلاح طبق کدام نظام ارزشی؟ آیا منظور اصلاح آمریکایی است یا اصلاح اسلامی؟ چرا مقام معظم رهبری فرمودند در جامعه ما اصلاح اسلامی، ایمانی و انقلابی مورد قبول همه است، اما اصلاح آمریکایی مورد قبول هیچ کس نیست؟ مگر اصلاح آمریکایی با اصلاح اسلامی چه فرقی دارد؟ جواب این است، که این که چه چیزی اصلاح به حساب آید، تابع نظام ارزشی و فرهنگی است که این واژه را به کار میبرد. باید دید آنها چه کاری را خوب و شایسته و چه کاری را بد و ناشایست میدانند؟ و چه معیاری برای سنجش خوب و بد و شایسته و ناشایست دارند؟ بنابراین، برای این که بدانیم چه کاری خوب و چه کاری بد است، ابتدا باید معیارهایمان را تعیین کنیم؛ یعنی ببینیم کدام نظام ارزشی را پذیرفتهایم؟
آیا نظام ارزشی اسلامی را پذیرفتهایم و میخواهیم اصلاح را بر اساس این نظام ارزشی انجام دهیم؛ یعنی میخواهیم هر چه اسلام میگوید خوب است، انجام دهیم و میخواهیم هر چه اسلام میگوید بد است، با آن مبارزه کنیم؟ یا آن که میخواهیم آنچه آمریکاییها میگویند خوب است انجام دهیم، هر چند ضد اسلام باشد و کاری را که آنها میگویند بد است، با آن مبارزه کنیم، هر چند کاری باشد که اسلام میگویند انجام بدهید؟ آیا چنین چیزی ممکن است؟ آری، ممکن است.
توضیح آن که همه مردم، در همه شرایط و با همه اختلافهای فرهنگی، بد بودن برخی از چیزها را میفهمند و قبول میکنند. مثلا اگر کسی بی جهت دیگری را بزند یا به او ناسزا بگوید، یا کسی را بی جهت ترور کند، بر خلاف قانون و بدون آن که به کسی ظلم کرده باشد، او را بکشد، مال کسی را بی جهت تصرف کند یا به ناموس کسی تجاوز کند، در این صورت همه مردم میگویند کار بدی کرده است. در واقع، همه، این قبیل مصادیق ظلم را میشناسد و این موارد در تمام فرهنگها بد است. از طرف دیگر کارهایی هم هست که همه مردم خوب بودن آنها را میدانند، مانند خدمت کردن برای سلامتی مردم. اگر کسی دارویی را کشف کرده و در اختیار مردم قرار دهد، به بهداشت خدمت نموده و همه مردم میگویند کار خوبی کرده است. در این موارد اختلاف پیش نمیآید.
اما همه موارد خوب و بد این گونه نیستند. برخی موارد امروزه مورد حاجت ماست و در جوامع مختلف به گونههای متفاوت با آنها برخورد میشود. حتما شنیدهاید که میگویند باید فرهنگ جهانی بشود، یا آمریکا میخواهد فرهنگ خود را بر تمام جهان تحمیل کند، دعوت به وحدت و فرهنگ، جهانی کردن فرهنگ و عالمگیر کردن فرهنگ غربی؛ این بدان جهت است که آنها مسائلی را خوب و مسائلی را خوب و مسایل دیگر را بد میدانند و به دیگران میگویند که شما هم باید همین گونه فکر کنید. بعضی از مثالهای آن زشت است و من در این جا ذکر نمیکنم، ولی مواردی از مصادیق این مطلب بین است. آنها معتقدند مجازاتهای سخت، مثل بریدن دست، کتک زدن، اعلام کردن و احکامی از این قبیل، زشت و بد است. لذا در اعلامیه حقوق بشر آمده که همه کشورها باید مجازاتهای خشونتآمیز را لغو کنند. این یکی از موارد اعلامیه حقوق بشر است، مجازاتهای خشونتآمیز باید ملغی شود؛ یعنی تمام احکام جزایی اسلام که از دید آنها مجازاتهای خشونتآمیز است، مثل دست کسی را بریدن، تازیانه زدن، اعدام کردن، به خصوص به صورتهای عجیب و غریبی که در بعضی از حدود است، به رغم ایشان مجازاتهای خشونتآمیز است. اعلامیه حقوق بشر میگوید همه کشورهای دنیا باید سعی کنند این گونه مجازاتها را ملغی کنند. یعنی وجود این مجازاتها فساد است و باید اصلاح شود. به چه معنی باید اصلاح شود؟ باید این قانونها لغو شود.
اما ما چه میگوییم؟ ما براساس فرهنگ اسلامی میگوییم آنچه قرآن فرموده است باید عمل بشود، اگر نشود فساد است. فساد به معنی ترک و تعطیل حدود الهی است، نه اجرای حدود الهی. آنها میگویند اجرای حدود اسلامی فساد، زشت و بد است. باید با آن مبارزه کرد، قوانین آن را لغو کرد و از عمل به آنها جلوگیری نمود. در این صورت اصلاح خواهد بود. این اصلاح بر اساس فرهنگ غربی است. در اعلامیه حقوق بشر هم آمده است. این که میگویند با خشونت مبارزه میکنند، منظور آنها این است. وگرنه خشونتهای عادی را که همه بد بودن آن را قبول دارند؛ بی جهت فحش دادن، بد اخلاقی کردن و امثال آن را چه کسی میگوید خوب است؟ همه میگویند اینها بد است.
کلام این است که دست دزد را بریدن، قاتل را اعدام کردن و آشوب گران را محارب حساب کردن و مجازات کردن چگونه است؟ ایشان میگویند اینها فساد و زشت است و امروزه دنیای مدرن این گونه اعمال را نمیپذیرد. باید آنها ترک نمود و با آن مبارزه کرد تا اصلاح شود. اگر در مجموعه قوانینی چنین احکامی وجود دارد، آن مجموعه قوانین شایسته زندگی متمدن غربی نیست، پس باید اصلاح شود. اما اصلاحی که ما میگوییم کاملا بر عکس این نظریه است. اگر در موردی حدود الهی تعطیل شده باشد، باید آن را اجرا کرد تا اصلاح شود. اگر قانونی بر خلاف قانون اسلام است، باید آن را تغییر داد تا اصلاح شود. اگر قانون موافق اسلام شد، اصلاح، و اگر ضد اسلام شد، افساد میشود.