از آن جا که امروزه واژه اصلاح یکی از واژه هایی است که در ادبیات سیاسی ما خیلی کاربرد دارد و مقام معظم رهبری هم در خطبه اخیرشان به این واژه اشاره کردند، روی این کلمه تکیه میکنم و برای این که در مسیر رهنمودهای ایشان حرکت کرده باشم و توضیح بیشتری بدهم، ابتدا معنای این واژه را، و سپس موارد استعمال آن را در قرآن و روایات بیان میکنم و آن گاه مطالبی که بیشتر جنبه کاربردی دارد، عرض خواهم کرد.
اصلاح که کلمهای عربی و از ریشه صلح است دو معنی دارد که یکی از ماده صلح و دیگری از ماده صلاح است. اصلاح از ماده صلح، به معنی آشتی دادن، و رفع اختلاف، دعوا و مشاجره بین دو فرد یا دو گروه است. واژه اصلاح به این معنی در قرآن کریم در مورد اصلاح بین دو همسر به کار رفته است؛ میفرماید: ...فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما...(86) یعنی برای زن و شوهری که با یکدیگر اختلاف پیدا کردهاند، داوری از طرف خانواده زن، و داوری از طرف خانواده مرد انتخاب کنید؛ اگر زن و شوهر واقعا بخواهند آشتی و سازش کنند، خدا بین آنها سازش برقرار خواهد کرد. و در جای دیگر میفرماید: و ان امراه خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح علیهما ان یصلحا بینها صلحا و الصلح خیر(87) در این آیه در مورد آشتی زن و شوهر میفرماید آشتی بهتر است. نظیر این مورد تعبیر دیگری است که زیاد شنیدهاید و در قرآن نیز هست و آن اصلاح ذات البین است که معنی آشتی دادن دو نفر یا دو گروه میباشد که با یکدیگر اختلاف دارند. در قرآن میفرماید: و اصلحوا ذات بینکم(88) در روایات هم برای اصلاح ذات البین ثواب بسیاری ذکر شده است، که اگر دو مؤمن یا دو گروه یا دو خانواده یا یکدیگر قهر هستند و با هم اختلافی دارند، سعی کنید آنها را آشتی دهید؛ و ثواب این کار از ثواب نماز و روزه سال بیشتر است.(89) دامنه اصلاح ذات البین تا آن جا گسترش پیدا میکند که اگر دو گروه از مردم درون جامعه اسلامی با هم بجنگند، و ان طائفتان من المؤمنین اقتلوا...(90)در این جا هم قرآن دستور میدهد که سعی کنید ابتدا آنها را آشتی بدهید: فا صلحوا بینهما...، ادامه آیه مربوط به جهاد است که فعلا مورد بحث ما نیست. بنابراین کلمه اصلاح در جایی که دو گروه با هم میجنگند، به معنی صلح دادن و آشتی دادن به کار رفته است هم در این موارد، اصلاح بین دو فرد یا دو گروه انسانی به معنی آشتی دادن آنان به یکدیگر است.
استعمال دیگر اصلاح، از ماده صلاح است. صلاح در مقابل فساد میباشد و معمولا آن را در زبان فارسی شایستگی ترجمه میکنند. کار صالح یعنی کار شایسته و فرد صالح یعنی فرد شایسته. اصلاح به این معنا نیز در مقابل افساد است و به معنی انجام کار شایسته یا بر طرف کردن فساد میباشد. به کسی که در صدد است کار شایسته انجام بدهد و فسادها، نقصها و عیبها را بر طرف کند، مصلح میگویند و کسی را که در صدد بر هم زدن کارها و ایجاد فساد در جامعه است، مفسد مینامند. تعبیر مفسد فی الارض هم از همینجا است. این معنای اصلاح، مربوط به اصلاح ذات البین و آشتی دادن دو فرد یا دو گروه نیست. کسی که میخواهد فسادی را بر طرف کند یا کار فردی شایستهای را انجام دهد، با فرد خاصی روبه رو نیست. پس این اصلاح که از ماده صلاح است دو نوع مصداق دارد، یکی به معنی کار شایسته انجام دادن دیگری به معنی بر طرف کردن فساد و تبهکاری یا جلوگیری از بزهکاری است. این هر دو نوع مصداق، در قرآن نیز استعمال شده است؛ مثلا الا الذین تابوا و اصلحوا(91) یعنی کسانی که توبه کردند و اصلاح کردند یعنی علموا عملا صالحا، به جاری کارهای غلط و به جای گناهانی که انجام داده بودند، اصلاح کردند یعنی کار خوب انجام دادند. ولی آنچه بیشتر مفهوم اجتماعی امروز هم به کار رفته است، اصلاح مفاسد است که در مقابل افساد به کار میرود. تا این جا مفهوم اصلاح از نظر لغت عربی و از نظر کاربرد قرآنی و دینی آن روشن شد.
اما مفهوم اصلاح که امروزه به کار میبریم، ویژگی خاصی در اصطلاحات سیاسی پیدا کرده و معادل رفوم و در مقابل انقلاب به کار میرود. میگویند تغییراتی که در جامعه ایجاد میشود، گاه تدریجی است و آرام آرام و با آهنگ کند انجام میگیرد که در این صورت به آن رفرم میگویند؛ و کسانی را که در صدد چنین تغییراتی در جامعه بر میآیند، اصلاح طلب مینامند و معادل خارجی آن رفرمیست است. در مقابل، کسانی که میخواهند دفعتا اوضاع را عوض کنند، انقلابیون هستند. انقلاب به معنی تغییر اجتماعی ناگهانی، تند و با سرعت که گاهی احیانا همراه با خشونت است، مانند انقلاب اسلامی ایران. این اصطلاح اصلاح، به عنوان اصطلاح سیاسی و در مقابل انقلاب، معنای اخصی برای اصلاح است. این اصطلاح، ریشه لغوی ندارد و اصطلاح دینی و مذهبی نیست؛ بلکه اصطلاح سیاسی جدیدی است که اصلاح را در مقابل انقلاب به کار میبرند. مسلما این اصطلاح، جدید است و در قرآن و روایات به این معنای خاص به کار نرفته است. در جایی که سیدالشهداء (علیه السلام) میفرماید: خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی این معنای خاص را منظور نکردهاند. حرکتی که ایشان انجام دادند، یک حرکت تدریجی، آرام و بی خشونت نبود؛ جنگ بود و کشته شدن و فداکردن دهها انسان شریف در راه آن هدف.
مقام معظم رهبری در فرمایشاتشان به این نکته اشاره کردند که وقتی ما میگوییم اصلاح، معنای خاص آن را که امروزه در اصطلاح سیاسی به کار میرود نمیگوییم؛ بلکه منظور ما هر گونه مبارزه با فساد و رفع مفاسد است؛ خواه به صورت تدریجی باشد، و خواه به صورت دفعی و انقلابی. و لذا فرمودند خود انقلاب اسلامی ایران بزرگترین اصلاح بود؛ با این که در اصطلاح سیاسی امروز به آن اصلاح نمیگویند. منظور ایشان این بود که ما وقتی به اصطلاح قرآن و روایات، اصلاح سخن میگوییم، معنای اعم آن را اراده میکنیم؛ چه آن اصلاح به صورت تدریجی باشد یا به صورت دفعی و انقلابی و تند و با آهنگ سریع. و به همین جهت انقلاب اسلامی هم بزرگترین اصلاح بود؛ زیرا موجب از بین رفتن مفاسد زیادی گردید؛ گرچه این کار نسبتا به صورت دفعی، انجام شد. البته دوران نهضت پانزده سال طول کشید تا این که سرانجام به پیروزی رسید؛ ولی زمانی که انقلاب پیروز شد، نظام سابق به صورت دفعی تغییر کرد و دستگاههای کشور و سیاستهای سابق ناگهان تغییر کرد، قانون اساسی جدید وضع شد و تحولی بنیادین و همه جانبه اتفاق افتاد.