تربیت
Tarbiat.Org

آذرخشی دیگر در آسمان کربلا
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

مفهوم اصلاح‏

از آن جا که امروزه واژه اصلاح یکی از واژه هایی است که در ادبیات سیاسی ما خیلی کاربرد دارد و مقام معظم رهبری هم در خطبه اخیرشان به این واژه اشاره کردند، روی این کلمه تکیه می‏کنم و برای این که در مسیر رهنمودهای ایشان حرکت کرده باشم و توضیح بیش‏تری بدهم، ابتدا معنای این واژه را، و سپس موارد استعمال آن را در قرآن و روایات بیان می‏کنم و آن گاه مطالبی که بیش‏تر جنبه کاربردی دارد، عرض خواهم کرد.
اصلاح که کلمه‏ای عربی و از ریشه صلح است دو معنی دارد که یکی از ماده صلح و دیگری از ماده صلاح است. اصلاح از ماده صلح، به معنی آشتی دادن، و رفع اختلاف، دعوا و مشاجره بین دو فرد یا دو گروه است. واژه اصلاح به این معنی در قرآن کریم در مورد اصلاح بین دو همسر به کار رفته است؛ می‏فرماید: ...فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما...(86) یعنی برای زن و شوهری که با یکدیگر اختلاف پیدا کرده‏اند، داوری از طرف خانواده زن، و داوری از طرف خانواده مرد انتخاب کنید؛ اگر زن و شوهر واقعا بخواهند آشتی و سازش کنند، خدا بین آن‏ها سازش برقرار خواهد کرد. و در جای دیگر می‏فرماید: و ان امراه خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح علیهما ان یصلحا بینها صلحا و الصلح خیر(87) در این آیه در مورد آشتی زن و شوهر می‏فرماید آشتی بهتر است. نظیر این مورد تعبیر دیگری است که زیاد شنیده‏اید و در قرآن نیز هست و آن اصلاح ذات البین است که معنی آشتی دادن دو نفر یا دو گروه می‏باشد که با یکدیگر اختلاف دارند. در قرآن می‏فرماید: و اصلحوا ذات بینکم(88) در روایات هم برای اصلاح ذات البین ثواب بسیاری ذکر شده است، که اگر دو مؤمن یا دو گروه یا دو خانواده یا یکدیگر قهر هستند و با هم اختلافی دارند، سعی کنید آن‏ها را آشتی دهید؛ و ثواب این کار از ثواب نماز و روزه سال بیش‏تر است.(89) دامنه اصلاح ذات البین تا آن جا گسترش پیدا می‏کند که اگر دو گروه از مردم درون جامعه اسلامی با هم بجنگند، و ان طائفتان من المؤمنین اقتلوا...(90)در این جا هم قرآن دستور می‏دهد که سعی کنید ابتدا آن‏ها را آشتی بدهید: فا صلحوا بینهما...، ادامه آیه مربوط به جهاد است که فعلا مورد بحث ما نیست. بنابراین کلمه اصلاح در جایی که دو گروه با هم می‏جنگند، به معنی صلح دادن و آشتی دادن به کار رفته است هم در این موارد، اصلاح بین دو فرد یا دو گروه انسانی به معنی آشتی دادن آنان به یکدیگر است.
استعمال دیگر اصلاح، از ماده صلاح است. صلاح در مقابل فساد می‏باشد و معمولا آن را در زبان فارسی شایستگی ترجمه می‏کنند. کار صالح یعنی کار شایسته و فرد صالح یعنی فرد شایسته. اصلاح به این معنا نیز در مقابل افساد است و به معنی انجام کار شایسته یا بر طرف کردن فساد می‏باشد. به کسی که در صدد است کار شایسته انجام بدهد و فسادها، نقص‏ها و عیب‏ها را بر طرف کند، مصلح می‏گویند و کسی را که در صدد بر هم زدن کارها و ایجاد فساد در جامعه است، مفسد می‏نامند. تعبیر مفسد فی الارض هم از همینجا است. این معنای اصلاح، مربوط به اصلاح ذات البین و آشتی دادن دو فرد یا دو گروه نیست. کسی که می‏خواهد فسادی را بر طرف کند یا کار فردی شایسته‏ای را انجام دهد، با فرد خاصی روبه رو نیست. پس این اصلاح که از ماده صلاح است دو نوع مصداق دارد، یکی به معنی کار شایسته انجام دادن دیگری به معنی بر طرف کردن فساد و تبهکاری یا جلوگیری از بزهکاری است. این هر دو نوع مصداق، در قرآن نیز استعمال شده است؛ مثلا الا الذین تابوا و اصلحوا(91) یعنی کسانی که توبه کردند و اصلاح کردند یعنی علموا عملا صالحا، به جاری کارهای غلط و به جای گناهانی که انجام داده بودند، اصلاح کردند یعنی کار خوب انجام دادند. ولی آنچه بیش‏تر مفهوم اجتماعی امروز هم به کار رفته است، اصلاح مفاسد است که در مقابل افساد به کار می‏رود. تا این جا مفهوم اصلاح از نظر لغت عربی و از نظر کاربرد قرآنی و دینی آن روشن شد.
اما مفهوم اصلاح که امروزه به کار می‏بریم، ویژگی خاصی در اصطلاحات سیاسی پیدا کرده و معادل رفوم و در مقابل انقلاب به کار می‏رود. می‏گویند تغییراتی که در جامعه ایجاد می‏شود، گاه تدریجی است و آرام آرام و با آهنگ کند انجام می‏گیرد که در این صورت به آن رفرم می‏گویند؛ و کسانی را که در صدد چنین تغییراتی در جامعه بر می‏آیند، اصلاح طلب می‏نامند و معادل خارجی آن رفرمیست است. در مقابل، کسانی که می‏خواهند دفعتا اوضاع را عوض کنند، انقلابیون هستند. انقلاب به معنی تغییر اجتماعی ناگهانی، تند و با سرعت که گاهی احیانا همراه با خشونت است، مانند انقلاب اسلامی ایران. این اصطلاح اصلاح، به عنوان اصطلاح سیاسی و در مقابل انقلاب، معنای اخصی برای اصلاح است. این اصطلاح، ریشه لغوی ندارد و اصطلاح دینی و مذهبی نیست؛ بلکه اصطلاح سیاسی جدیدی است که اصلاح را در مقابل انقلاب به کار می‏برند. مسلما این اصطلاح، جدید است و در قرآن و روایات به این معنای خاص به کار نرفته است. در جایی که سیدالشهداء (علیه السلام) می‏فرماید: خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی این معنای خاص را منظور نکرده‏اند. حرکتی که ایشان انجام دادند، یک حرکت تدریجی، آرام و بی خشونت نبود؛ جنگ بود و کشته شدن و فداکردن ده‏ها انسان شریف در راه آن هدف.
مقام معظم رهبری در فرمایشاتشان به این نکته اشاره کردند که وقتی ما می‏گوییم اصلاح، معنای خاص آن را که امروزه در اصطلاح سیاسی به کار می‏رود نمی‏گوییم؛ بلکه منظور ما هر گونه مبارزه با فساد و رفع مفاسد است؛ خواه به صورت تدریجی باشد، و خواه به صورت دفعی و انقلابی. و لذا فرمودند خود انقلاب اسلامی ایران بزرگ‏ترین اصلاح بود؛ با این که در اصطلاح سیاسی امروز به آن اصلاح نمی‏گویند. منظور ایشان این بود که ما وقتی به اصطلاح قرآن و روایات، اصلاح سخن می‏گوییم، معنای اعم آن را اراده می‏کنیم؛ چه آن اصلاح به صورت تدریجی باشد یا به صورت دفعی و انقلابی و تند و با آهنگ سریع. و به همین جهت انقلاب اسلامی هم بزرگ‏ترین اصلاح بود؛ زیرا موجب از بین رفتن مفاسد زیادی گردید؛ گرچه این کار نسبتا به صورت دفعی، انجام شد. البته دوران نهضت پانزده سال طول کشید تا این که سرانجام به پیروزی رسید؛ ولی زمانی که انقلاب پیروز شد، نظام سابق به صورت دفعی تغییر کرد و دستگاه‏های کشور و سیاست‏های سابق ناگهان تغییر کرد، قانون اساسی جدید وضع شد و تحولی بنیادین و همه جانبه اتفاق افتاد.