تربیت
Tarbiat.Org

قرآن در آیینه نهج ‏البلاغه
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

انگیزه جاهلان عالم‏نما در تحریف معارف دین، از دیدگاه علی علیه‏السلام

چنان که پیش از این گفتیم، قرآن کریم عملکرد چنین انسان‏هایی را در جامعه اسلامی، فتنه نام می‏نهد و کسانی که در صدد تحریف قرآن و حقایق و معارف دین برمی‏آیند فتنه جویانی می‏داند که با تحریف معارف دینی، شیطان را در گم‏راه کردن مردم، یاری می‏رسانند. حال ممکن است این سوال مطرح شود که چرا کسانی، با این که حق را می‏دانند و بر بی اساس بودن اوهام و جهالت‏هایی که از دیگران به عاریت گرفته‏اند، واقفند، در صدد توجیه فریب کاری‏های خویش و گم‏راه کردن دیگران بر می‏آیند؟ به عبارت دیگر از نظر روان‏شناسی، انسان‏هایی که در صدد تحریف معارف دینی بر می‏آیند و با تحریف حقایق دین، اسباب گمراهی مردم را فراهم می‏کنند، از نظر روحی چه مشکلی دارند که به بهای بازی کردن با دین خدا به دنبال حل کردن آن هستند؟ در واقع، فتنه در دین، که در شکل تحریف معارف دین بروز می‏کند، از کجا ناشی می‏شود؟
حضرت علی علیه‏السلام در جواب این پرسش می‏فرمایند: انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع؛(88) آنچه از نظر روحی زمینه چنین انحرافی را در انسان فراهم می‏کند و ریشه فتنه شناخته می‏شود عبارت است از هواهای نفسانی. فتنه‏هایی که در دین واقع می‏شود از هواهای نفسانی و امیال و اغراض دنیایی سرچشمه می‏گیرد. آنان که با تحریف‏های معارف دینی مردم را به گمراهی می‏کشانند کسانی هستند که دارای روحیه تسلیم و بندگی در مقابل خدای متعال نیستند، یا در اثر القائات و وسوسه‏های شیطانی روحیه تسلیم و بندگی را از دست داده‏اند.
روحیه تسلیم و بندگی اقتضا می‏کند انسان در مقابل خدا و دستورات او تسلیم و در عمل و گفتار پای‏بند شریعت و ارزش‏های دینی باشد. وجود این روحیه از آن جهت لازم است که ممکن است بسیاری از دستورات شریعت و دین با خواسته‏های نفسانی انسان موافق نباشد و انسان با طوع و رغبت حاضر به پذیرش و عمل آنها طبق نباشد. انسان‏ها در چنین مواردی دایماً بر سر دو راهی هستند و ناگزیر می‏باید یک راه را انتخاب کنند؛ یا خواسته خدا و شریعت را برگزینند و با هوای نفس مخالفت کنند، یا هوای نفس و خواسته خود را بر خواست خدا و ارزش‏های دینی مقدم بدارند. کم نیستند انسان‏هایی که در این امتحان بزرگ خواسته‏های نفسانی را بر خدا و ارزش‏های دینی مقدم می‏دارند. در این میان، برخی از این گروه این روحیه و مردانگی را دارند که به صراحت بگویند ما خود را پای‏بند اعتقادات دینی و ارزش‏های آن نمی‏کنیم، البته در صدد تحریف و ضدیت با ارزش‏های دینی هم نیستیم. این نوع برخورد با دین، فتنه در دین محسوب نمی‏شود و چنین روحیه‏ای منشا فتنه نیست؛ زیرا کسی با فریب کاری به گمراهی کشیده نشده است.
زمانی فقدان روحیه تسلیم و بندگی در مقابل خدا و دستورات الهی منشا فتنه در دین می‏شود که فاقدان آن در صدد برآیند تا با توجیهات واهی، دین را طبق خواسته‏های نفسانی خود تفسیر کنند.
چنین انسان‏هایی به ویژه اگر از نظر موقعیت اجتماعی در مقامی باشند که عده‏ای ممکن است از آنها حرف شنوی داشته باشند، بیشتر از هر کس دیگر مورد طمع شیاطین هستند؛ زیرا این اشخاص خواسته‏هایی دارند که از یک طرف شریعت و دین آدمی را از آنها نهی کرده است و از طرف دیگر گذشتن از این امور و صرف نظر کردن از آن، برای این اشخاص، به خاطر ضعف روحیه بندگی بسیار سخت است، و از سوی دیگر اینان از توانایی‏هایی برخوردارند که با بهره‏گیری از آنها گاه می‏توان حق را بر خود آنان مشتبه کرد. شیطان از این فرصت طلایی حداکثر استفاده را می‏کند و با نفوذ در دل و جان چنین انسان‏هایی آنها را در جهت فتنه و انحراف دین تشویق و ترغیب می‏کند. شیطان برای عملی کردن نقشه خود، خواسته‏های نفسانی این اشخاص را پیش چشم آنها مجسم می‏کند و آتش شوق بهره‏مندی از آنها را در جان آنها شعله ور می‏گرداند. از طرف دیگر چنین به آنها القا می‏کند که از کجا آنچه علما و بزرگان دین به عنوان وظایف و ارزش‏های دینی بیان کرده‏اند همان‏هایی باشد که خدا و دین از ما خواسته است؟
چنین افرادی چون می‏بینند با وجود سخنان عالمان دین و علوم اهل بیت و با وجود قرآن، آنها به خواسته‏های نفسانی و هوس‏هایشان نمی‏رسند، در صدد برمی‏آیند تا راه جدیدی پیدا کنند که هم به خواسته‏های خود برسند و هم به حسب ظاهر از رقبه اسلام خارج نشده باشند و از مزایا و موقعیت‏های اجتماعی جامعه دینی برخوردار باشند. بنابراین آنچه از درون آنها را به سوی انحراف سوق می‏دهد عدم روحیه تسلیم و بندگی و تبعیت از هواهای نفسانی است.
حضرت علی علیه‏السلام در پاسخ به این سوال که چه عواملی سبب می‏شود تا کسانی در جامعه اسلامی در صدد ایجاد فتنه در دین برآیند، می‏فرمایند ریشه همه فتنه‏هایی که در دین واقع می‏شود هواهای نفسانی است که اشخاص مذکور نمی‏توانند از آنها صرف‏نظر کنند و برای رسیدن به آنها، با اختراع راه جدید در مقابل احکام و ارزش‏های دینی، دست به فتنه می‏زنند.
اما راه جدیدی که آنها برای پیشبرد مقاصد خویش به کار می‏گیرند چیست؟ حضرت می‏فرمایند آنها احکامی را طبق امیال نفسانی خویش ابداع می‏کنند و آنها را به اسلام نسبت می‏دهند و با تفسیر و توجیه‏های خودساخته و بی‏اساس به تحریف حقایق دین می‏پردازند و قرآن و آیات الهی را به رای خویش تفسیر می‏کنند. در نتیجه، سخنانی می‏گویند که با حقیقت دین و قرآن کریم سازگار نیست و مردم را در جهت خلاف قرآن و ارزش‏های دینی سوق می‏دهد. البته بدیهی است که این افراد برآنند تا به نحوی عمل کنند که مردم از اهداف شیطانی آنها مطلع نگردند؛ زیرا می‏دانند در آن صورت از آنها تبعیت نخواهند کرد.
بنابراین حضرت علی علیه‏السلام ریشه همه فتنه‏ها و بدعت‏هایی که در دین گذاشته می‏شود فقدان روحیه تسلیم و بندگی و وجود روحیه هواپرستی می‏دانند و مردم و به خصوص خواص جامعه را، از تبعیت هوا و هوس برحذر می‏دارند و از این که مصداق آیه ارایت من اتخذ الهه هواه(89) قرار گیرند هشدار می‏دهد.
البته شاید کسانی که امروز در نقش کارآمدترین نیروها و عوامل شیطان در تحریف معارف دینی انجام وظیفه می‏کنند در ابتدا چنین تصمیمی نداشته‏اند. چه بسیار بودند انسان‏هایی که در آغاز جزء مسلمانان راستین و در شمار مبلغان راستین قرآن و معارف دین به شمار می‏رفتند، ولی در نیمه راه تغییر جهت دادند و به صف مخالفان اسلام پیوستند و از ولایت خدا خارج شدند و ولایت و سرپرستی شیطان را پذیرفتند. همچنان که فراوانند انسان‏هایی که بعد از سال‏ها ضلالت و گمراهی و گمراه کردن دیگران، توبه کرده، به دامن اسلام بازگشتند و بقیه عمر خویش را صرف جبران گذشته نامطلوب خود کردند.
در هر حال، این تغییر موضع‏ها و جابه‏جایی انسان‏ها در طول زندگی، امری است که در صحنه حیات انسان‏ها فراوان اتفاق افتاده است؛ لکن آنچه توجه به آن ضروری این است که از نظر قرآن هیچ گناهی خطرناک‏تر و بزرگ‏تر از فتنه در دین نیست. بزرگ‏ترین گناه آن است که کسانی بعد از آن که حق را شناختند و با احکام و معارف دین آشنا شدند، در صدد برآیند تا مردم را از آشنایی و عمل به آن باز دارند.
در هر صورت، آنچه در پایان توجه همگان را بدان جلب می‏کنیم و از خدای متعال می‏خواهیم ما را بدان موفق بدارد این سخن گران قدر حضرت علی علیه‏السلام است که می‏فرمایند حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا؛(90) خود، عقاید و افکار و اعمال خویش را ارزیابی نمایید و خود، خویشتن را در دادگاه وجدان محاکمه کنید و قبل از آن که فرصت توبه و بازگشت به سوی خدا از دست برود به دامن قرآن و دین حق بازگردید و خود را از دام شیطان و نفس اماره نجات دهید و از سوء عاقبت و فرجامی ناخواسته بترسید.
سخن خود را با هشدار قرآن کریم در این زمینه به پایان می‏بریم که می‏فرماید: ثم کان عاقبة الذین اسائوا السوأی ان کذبوا بایات الله و کانوا بها یستهزءون؛(91) آن گاه فرجام کسانی که بدی کردند این گونه شد که آیات خدا را تکذیب کردند و آنها را به مسخره می‏گرفتند.
از خدای متعال درخواست می‏کنیم همگان را به راه حق هدایت کند.
والسلام علی من اتبع الهدی

...................) Anotates (.................
1) آل عمران، 139.
2) نهج‏البلاغه، خطبه 147. لازم به ذکر است که تمامی آدرس‏های داده شده از نهج‏البلاغه در ین کتاب بر اساس نهج‏البلاغه فیض الاسلام می‏باشد.
3) نحل، 44.
4) نهج‏البلاغه، خطبه 143.
5) بحارالانوار: ج 1، ص 177.
6) اعراف، 96.
7) ابراهیم، 7.
8) بحار: ج 92، ص 17.
9) نهج‏البلاغه، خطبه 157.
10) نهج‏البلاغه، خطبه 175.
11) طلاق، 2.
12) هود، 52.
13) یس، 82.
14) علق، 6، 7.
15) اعراف، 94.
16) هود، 43.
17) نوح، 10، 11.
18) محمد، صلی الله علیه و آله، 7.
19) نور، 35.
20) مائده، 15.
21) صف، 8.
22) بحار: ج 26، ص 259.
23) بحار: ج 23، ص 314.
24) نهج اللاغه، خطبه 175.
25) نهج اللاغه، خطبه 175.
26) بحار: ج 32، ص 354.
27) بقره، 2-5.
28) صافات، 102
29) صافات، 102.
30) انعام، 79
31) نهج‏البلاغه، خطبه 175
32) اسرا، 9
33) بقره، 231
34) توحید صدوق، ص 68
35) بحار: ج 36، 227
36) عوالی اللمعالی: ج 4، ص 104
37) نهج‏البلاغه، خطبه 175.
38) نهج‏البلاغه، خطبه 86.
39) حجر، 1
40) شعراء، 195.
41) نمل، 1.
42) مائده، 15.
43) یوسف، 2.
44) زخرف، 3.
45) فاطر، 15.
46) بحار: ج 92، ص 91.
47) نحل، 44.
48) آل عمران، 164.
49) نهج‏البلاغه، خطبه 133.
50) آل عمران، 102
51) نهج البلاغه، خطبه 147.
52) النجم، 3، 4.
53) حاقه، 43 - 46.
54) آل عمران، 7.
55) بقره، 2.
56) شوری، 11.
57) شوری، 4.
58) یس، 82.
59) بقره، 255.
60) بقره، 115.
61) شوری، 4.
62) شوری، 7.
63) آل عمران، 7.
64) بقره، 10.
65) نهج‏البلاغه، خطبه 50.
66) انفال، 24. ترجمه آیه چنین است: ای کسانی که ایمان آورده‏اید، چون خدا و پیامبر شما را به چیزی فرا خواندند که به شما حیات می‏بخشد آنان را اجابت کنید.
67) ص، 82 - 83.
68) آل عمران، 7.
69) ذاریات، 13
70) ذاریات، 13
71) انفال، 28
72) انبیاء 35
73) انفال، 39
74) توبه، 52
75) بقره، 191
76) بقره، 217
77) عنکبوت، 2
78) بحار: ج 32، ص 241.
79) بقره، 279.
80) حجرات، 17.
81) نهج‏البلاغه، خطبه 86.
82) نهج‏البلاغه، خطبه 86.
83) نهج‏البلاغه، خطبه 86.
84) نهج‏البلاغه، خطبه 86.
85) انعام، 112.
86) نهج‏البلاغه، خطبه 17.
87) نهج‏البلاغه، خطبه 147.
88) نهج‏البلاغه، خطبه 50.
89) فرقان، 43.
90) بحار: ج 8، ص 145.
91) روم، 10.