در بسیاری از روایات، این مضمون به چشم میخورد که قرآن ظاهر و باطنی دارد و هر کس قادر بر فهم عمق معارف قرآن نیست. قرآن کتاب و نوشته معمولی نیست که همه انسانها قادر به درک تمام معارف آن باشند. چنان که قبلاً اشاره شد قرآن دریای عمیق و بیکرانی است که هر کس به مقدار توانایی و قدرت شناوری خود از آن گوهر معرفت صید میکند و به مقدار ظرفیت و استعداد خویش، از ظواهر قرآن پای فراتر گذاشته، به عمق معارف آن راه پیدا میکند و از یک آیه مطالب گوناگونی در طول هم و بدون این که مطالب مذکور کمترین تعارض و تناقضی با یکدیگر داشته باشند، استفاده میکند و این خود از معجزات قرآن کریم است.
به عنوان مثال قرآن کریم میفرماید: یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید.(45) آنچه عموم مردم از این آیه میفهمند و ظاهر آیه بیانگر آن است این است که شما به خدای متعال نیازمندید و خدای متعال بی نیاز و شایسته حمد است. آنچه از واژه فقر در ذهن عموم تداعی میشود همان نیازمندیهای انسان در امر معاش، اعم از خوراک و پوشاک و غیره است که خدای متعال با ایجاد اسباب و علل آنها زمینه ادامه حیات رشد و تکامل انسان را فراهم میکند. در این مرتبه فهم، که از آن به مرتبه ظاهر تعبیر میشود، ظاهر قرآن روشن و گویاست و همه اهل زبان آن را به خوبی درک میکنند. لکن چنین نیست که عمیقتر از این فهم عمومی، اشاره به مطلب دقیقتری نداشته باشد و از طرف دیگر، چنان که قرآن سفارش میکند، در هنگام مواجهه با آیات قرآن در آنها تدبر و تعقل نماید به نکتههایی دقیقتر و عمیقتر از ظواهر آیات پی خواهد برد.
اگر در این آیه کمی عمیقتر بیندیشیم، فقر و نیازمندی خود را به خدای متعال، فراتر از خوراک و پوشاک و بهداشت و امکانات مادی میبینیم. ما فقیر مطلقیم و خدا بی نیاز مطلق. ما فقیر بالذات هستیم و خداوند غنی با لذات. فقیر در لغت به معنای کسی است که ستون فقرات او شکسته و قادر بر ایستادن نیست. انسان فقیر است بدین معناست که هر چند تمام امکانات مادی برایش فراهم باشد باز هم وجود انسان ناقص و وابسته است. وقتی با این دید و با توجه به این نکته به آیه نگاه کنیم در خواهیم یافت که نیاز ما انسانها به خدا فراتر از خوراک و پوشاک و سایر مسائل است. ما در اصل وجود و با لذات نیازمند و فقیریم و خدای متعال غنی با لذات است.
بدیهی است نگاه دوم عمیقتر از نگاه اول است. در این جا معنای اول، ظاهر و معنای دوم باطن محسوب میشود. معنای عمیقتر از معنای دوم این است که بگوییم شما (انسانها) نه تنها در اصل وجود فقیر و نیازمندید بلکه عین نیاز و سر تا پا احتیاج هستید. وجود و هستی شما عین ربط به خدای متعال است. البته درک حقیقت این معنای سوم، از حد فهمهای عادی خارج است.
به هر حال، باید توجه داشت که این سه معنا و تفسیر از این آیه، در طول یکدیگرند و در عین حال که هر سه معنا و تفسیر درست و صحیح است، هیچ کدام منافی دیگری نیست؛ لکن از نظر عمق، معانی مذکور در یک سطح قرار ندارند و چنان نیست که تمام مراتب قرآن برای همه قابل درک باشد و همه افراد قدرت و استعداد فهم تمام مراتب و بطون قرآن را داشته باشند. البته مقصود از بیان فوق تقریب مطلبی است که در بعضی از روایات وارد شده است، مبنی بر این که قرآن دارای ظاهر و باطنی است و همه قادر به درک عمق معارف این کتاب الهی نیستند. تاکید و تذکر این مطلب نیز لازم است که تنها ائمه علیهمالسلام هستند که به تعلیم الهی، از معارف و علوم قرآن آگاهند و به بطون این کتاب عظیم آسمانی عالمند. در این زمینه، بخشی از یک روایت را ذکر میکنیم:
عن ابی جعفر علیهالسلام فقال یا جابر ان للقرآن بطنا و للبطن و بطن و له ظهر و للظهر ظهر یا جابر و لیس شیء ابعد من عقول الرجال من تفسیر القرآن ان الایه یکون اولها فی شیء و اخرها فی شیء و هو کلام متصل یتصرف علی وجوه.(46) امام باقر علیهالسلام خطاب به جابر میفرمایند قرآن دارای باطنی است که آن باطن نیز باطنی دارد و نیز قرآن دارای ظاهری است که آن ظاهر نیز دارای ظاهری است. ای جابر این نکته را نیز توجه داشته باش که عقول مردان عاجزتر از آن است که از عهده تفسیر حقیقت و باطن قرآن برآیند؛ زیرا همانا ممکن است اول آیهای درباره چیزی باشد و آخر آن مطلب دیگری را بگوید. قرآن کلام به هم پیوستهای است که قابلیت آن را دارد که معانی گوناگونی داشته باشد بدون آن که این معانی و معارف با یکدیگر کمترین تعارض یا منافی ای داشته باشند.
آنچه در این جا بر آن تاکید میشود این است که فهم بطون و دقایق معارف قرآن در صلاحیت همه نیست؛ البته معنای این سخن آن نیست که قرآن تنها برای ائمه و راسخون در علم نازل شده است و دیگران حتی از فهم ظاهر قرآن برای هر کسی در حد فهم و درک و استعدادش قابل استفاده است، به شرط آن که پیش داوری و خواستهها و تمایلات نفسانی خود را کنار بگذارد و از تفسیر به رای بپرهیزد. در رابطه با فهم قرآن، میباید نکاتی را مورد توجه قرار داد که در این قسمت از بحث به آن میپردازیم.