تربیت
Tarbiat.Org

قرآن در آیینه نهج ‏البلاغه
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

پلورالیسم دینی یا انکار دین در قالب قرائت‏های مختلف

به نظر می‏رسد آنچه امروزه در جامعه ما قرائت‏های مختلف از دین معرفی می‏شود از دیدگاه گروه دوم سرچشمه می‏گیرد. گرچه عنوان مذکور از سوی روشنفکران به ظاهر مسلمان، القا می‏گردد؛ لکن جوهره تفکر قرائت‏های مختلف از دین را باید در انسان محوری و اومانیسم جستجو کرد. چنان که اشاره شد تفکر مذکور، گزاره‏های دینی و احکام و دستورات کتب آسمانی را بی معنا تلقی می‏کند و معتقد است قرآن و هر متن دینی دیگر ساکت است و حامل معنا و مفهومی نیست؛ بلکه ما انسان هستیم که با سوابق ذهنی خود برداشت و قرائت خود را به دین و قرآن نسبت می‏دهیم وگرنه خود قرآن حامل پیامی نیست و بیانگر هیچ حقیقتی نمی‏باشد.
برای روشن شدن ماهیت تفکر مذکور و دانستن معنای سخن طرفداران آن مبنی بر ساکت بودن دین و امکان برداشت‏های متفاوت از آن، ذکر مثالی می‏تواند مفید باشد.
به نظر می‏رسد همگان کمابیش با دیوان حافظ و غزل‏ها و سروده‏های این شاعر بزرگ و عارف والا مقام آشنا هستند. قرائت‏های مختلف از دیوان حافظ و سروده‏های این شاعر بزرگ بدین معناست که سراینده این اشعار هیچ معنا و مقصودی در الفاظ و کلمات به کار گرفته در سروده‏های خود، منظور نداشته و تنها الفاظ و کلماتی را بی آن که حاکی از معنایی باشند به صورتی موزون در کنار هم قرار داده و آنها را به عنوان قالب‏های تهی، البته با وزنی بسیار جالب و دل‏انگیز تنظیم نموده است؛ یعنی بدون این که هیچ گونه معنا و هدف و منظوری در ذهن سراینده خطور باشد آنها را سروده است.
بر طبق دیدگاه قرائت‏های مختلف گفته می‏شود سروده‏ها و غزل‏های حافظ فاقد معناست و هر کس با فال زدن و با قصد و ذهنیت خاصی کتاب حافظ را می‏گشاید و از اولین شعر یا مجموع یک غزل مطلبی را بر اساس ذهنیت خود برداشت می‏کند؛ مثلاً کسی مریض دارد و در آرزوی شفای اوست؛ فال می‏زند و از یک غزل، شفای مریض را می‏فهمد، دیگری قرض دارد و از همان غزل ادای دینش را برداشت می‏کند، سومی امید آمدن مسافری را دارد و از آن مژده آمدن مسافرش را دریافت می‏کند. به طور کلی هر کس طبق ذهنیت خود برداشتی از این الفاظ دارد و در واقع، افراد هستند که کتاب حافظ را به سخن درمی آورند و هر کس ذهنیت خود را به دهان می‏گذارد و همه تفسیر و توجیه و برداشت‏ها درست تلقی می‏شود؛ زیرا برداشت‏های مذکور از خود افراد است و الفاظ و کلمات و اشعار و غزل‏ها، طبق فرض، بی معنی است.
تفکری که امروزه در جامعه بنام قرائت‏های مختلف از دین مطرح می‏شود این چنین تفکری است. تفکری که قرآن و هر متن دینی دیگری را بی معنی و تهی از هر گونه پیام رسانی می‏داند. طرفداران این تفکر چنین می‏پندارند که قرآن هرگز نمی‏گوید چه باید کرد، یا از انجام چه کاری پرهیز نمود، چه چیز حق و صحیح و چه چیز باطل و غلط است؛ بلکه این افراد هستند که بر اساس ذهنیت‏های خاص خود معنای خاصی از قبیل حق و باطل و صحیح و غلط از قرآن برداشت می‏کنند. از آن جا که این امور برآمده از ذهنیت‏های افراد است، بنابر این می‏توان همه آنها را درست دانست؛ بلکه به طور کلی قضاوت درباره صحت و سقم آنها معنا ندارد؛ چون به عنوان مثال همه برداشت‏های متفاوت از یک آیه، گرچه متناقض باشد، درست تلقی می‏شود. چنان که از یک غزل حافظ یک شخص چنین برداشت می‏کرد که مریضش شفا می‏یابد، دیگری از آن مژده آمدن مسافرش را می‏فهمید و سومی از آن ناامید می‏گشت و در انتظار از دست دادن بیمارش می‏نشست.
صاحبان پندار قرائت‏های مختلف از دین می‏گویند قرآن و هر متن دینی دیگر نیز چنین است، آنها معتقدند افراد نمی‏باید یکدیگر را در فهم قرآن متهم به بدفهمی کنند؛ چون فهم قرآن نیاز به هیچ گونه تخصصی ندارد زیرا قرآن و هر متن دینی دیگر خود پیامی ندارد تا فهم آن مطرح باشد. آنچه مطرح است برداشت خود انسان است. به نظر ما طرح این تفکر در واقع برای رسیدن به اهداف سیاسی است، ولی در ظاهر به عنوان یک نظریه معرفت شناختی دینی و با نام قرائت جدید از دین و صراطهای مستقیم و نظایر آن مطرح و تبلیغ می‏شود. تفکر پلورالیسم دینی که در قالب قرائت‏های مختلف از دین مطرح می‏شود به قدری از منطق و عقل بدور است که هر عاقلی وقتی به ریشه‏های این تفکر و نتایج آن توجه کند بی درنگ پوچی و بطلان آن را تصدیق خواهد کرد. از طرف دیگر با توجه به پیامدهای ویرانگر تفکر پلورالیستی در جامعه دینی نمی‏توان به سادگی از کنار آن گذشت.
به نظر می‏رسد یکی از بزرگ‏ترین دام‏هایی که شیطان، این قسم خورده انسان، از خلقت آدم علیه‏السلام تا کنون برای فریب خدا پرستان و موحدان عالم با مدد تجربه چندین هزار ساله‏اش گسترده است القای تفکر قرائت‏های مختلف از دین است. کسانی نیز بنام روشن فکر با الهام گرفتن از این فکر شیطانی به کمک شیطان شتافته، با تمام وجود برآنند تا او را در این زمینه یاری دهند. اینان عقل و ذهن و توانایی‏های بیانی، گفتاری و نوشتاری خود را در اختیار شیطان قرار داده، خود را در اختیار شیطان قرار داده، خود را وسیله گمراه کردن انسان‏ها قرار داده‏اند.
بنابراین اگر بخواهیم جوهره تفکر پلورالیسم در معرفت دینی را که تحت عناوینی از قبیل قرائت‏های مختلف از دین و صراطهای مستقیم و دین اقلی و اکثری و... مطرح می‏شود در عبارتی کوتاه و گویا بیان کنیم باید بگوییم تفکر مذکور عبارت است از تفکری که دین و قرآن و هر متن دینی دیگر را فاقد حقایق ثابت می‏پندارد و حق و باطل و صحیح و غلط را در باب آن منتفی می‏داند. دین در نزد صاحبان این تفکر مجموعه‏ای از آرای متفاوت و گاه متناقض است که انسان‏ها در هنگام مراجعه به متون دینی از آنها تفکر چنین می‏پندارند که - نعوذ بالله - قرآن کتاب رمانی است که تخیلات گوناگونی را در انسان برمی‏انگیزد و هر کسی بر اساس سابقه ذهنی خود مطلبی را تخیل می‏کند و آن را برداشت و قرائت خود از دین و قرآن معرفی می‏نماید و به خدا نسبت می‏دهد.
در این جا تاکید می‏کنیم که ما باید هر چه بیشتر درباره حقیقت معنای قرائت‏های مختلف از دین و واقعیت صراطهای مستقیم بیندیشیم و در باب پیامدها و نتایج ویرانگر این تفکر الحادی تامل نماییم تا بتوانیم به اهداف صاحبان و طراحان این دام شیطانی پی برده و عمق حرکت آنان را دریابیم.
به هر حال وقتی گرایش مذکور را با گرایش گروه اول مقایسه می‏کنیم روح گرایش اول، روح خدا محوری و روح بندگی و تسلیم در مقابل خدای متعال است و روح گرایش دوم، روح انسان محوری و روح فرار از خدا و دستورات اوست. به طور کلی در گرایش اول تلاش بر این است تا انسان، بندگی خدای متعال را بپذیرد. در حالی که در گرایش دوم تلاش بر این است تا انسان از بندگی خدا جدا شود و در شهوات و تمایلات حیوانی رها سازد؛ این گرایش تمایلات و خواسته‏های انسان را اصل قرار می‏دهد و سعی می‏کند تا دین و قرآن را در جهت آنها تفسیر و توجیه نماید.
شاید یکی از حکمت‏هایی که در قرآن تعابیری نظیر: تلک آیات الکتاب و قرآن مبین،(39) بلسان عربی مبین،(40) تلک آیات القرآن و کتاب مبین،(41) قد جائکم من الله نور و کتاب مبین،(42) که در آنها بر روشن و واضح و رسا بودن قرآن تاکید گردیده، همین باشد که جلوی افکار انحرافی نظیر قرائت‏های مختلف گرفته شود و از نظر ابهام و نامفهوم بودن معنا و مقصود قرآن، بهانه‏ای در دست کسی نباشد.
بنابر این قرآن کتاب هدایت است و خدای متعال تمام حقایقی را که برای سعادت دنیا و آخرت انسان لازم است در آن بیان نموده و مسلمانان موظفند با تدبر در قرآن به وظایف فردی و اجتماعی خود آشنا شوند و با پیروی از آن رستگاری خود را تضمین کنند. اما این که فهم قرآن و معارف دینی در صلاحیت چه کسی است مطلبی است که در ادامه به توضیح آن می‏پردازیم.