تربیت
Tarbiat.Org

قرآن در آیینه نهج ‏البلاغه
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

ممزوج کردن حق و باطل؛ سلاح دیگر منحرفان

طبیعی است کسانی که در جامعه اسلامی می‏خواهند با دین و قرآن و معارف و ارزش‏های دینی مقابله کنند برای رسیدن به اهداف خود هرگز راه مقابله مستقیم را انتخاب نمی‏کنند؛ زیرا به خوبی می‏دانند در آن صورت با مخالفت عمومی مردم مسلمان روبه رو خواهند شد و در همان نخستین گام شکست خواهند خورد. آنها با استفاده از نکات روان شناختی راه کارهای مناسب را در راستای اهداف شیطانی خود بر می‏گزینند.
یکی از راه کارهای آنها ممزوج کردن حق و باطل است. آنها حق و باطل را در هم ممزوج می‏کنند و آمیزه‏ای از سخنان حق و باطل را با بیانی زیبا تبلیغ می‏کنند تا مخاطبان آنها که احیانا آگاهی و کارشناسی لازم را در تشخیص سخن حق از باطل ندارند، مجموع سخن آنها را قبول کنند، تا در نتیجه آن مطلب باطلی که با لعاب حق تزیین شده و در زیر نقاب بیان ادبی زیبا پنهان است، ناخودآگاه به فکر و ذهن شنونده القا شود.
حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید: فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو ان الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندین و لکن یوخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمز جان فهنالک یستولی الشیطان علی اولیائه و ینجو الذین سبقت لهم من الله الحسنی(65) اگر سخن باطل از اختلاط با حق جدا شود، کسانی که به دنبال حق بودند حق را می‏شناختند و باطل بر آنها مخفی نمی‏شد و نیز اگر حق از امتزاج با باطل جدا می‏شد زبان معاندین از تبلیغ باطل قطع می‏شد، ولی آنها حق و باطل را در هم می‏آمیزند و امر را مشتبه می‏کنند. در این فضا است که شیطان ولایت و رهبری خودش را بر منحرفان و دوستانش تحکیم می‏بخشد و به وسیله آنها انسان‏ها را گمراه می‏کند و انسان‏هایی که با هدایت الهی به حق رهنمون می‏شوند از تسلط شیطان و عوامل او نجات می‏یابند.
طبیعی است منحرفان و کسانی که به تعبیر قرآن قلب و روح آنها دچار تنگی است و در مقابل خدا حاضر به تسلیم نیستند، آیات متشابه و آن دسته از روایاتی را که از نظر سند مغشوش یا از نظر دلالت متشابه است، سرلوحه کار و تبلیغ خویش علیه اسلام قرار می‏دهند و از شنیدن محکمات قرآن و سخن حق و معارف الهی که از زبان اهل بیت و ائمه معصومین علیهم‏السلام با اسناد معتبر رسیده است، گریزانند.
اینان که گاه خود را مسلمان می‏دانند، دانسته یا ندانسته، با معاندین اسلام هم صدا می‏شوند؛ زیرا آنها نیز در پی آنند که ضعف‏هایی به دروغ به اسلام نسبت دهند و با بزرگ کردن آنها از رغبت انسان‏های حق طلبی که تا کنون مسلمان نشده‏اند، بکاهند. در این نوشتار، روی سخن با ملحدان و دشمنان غیر مسلمان نیست؛ بلکه با کسانی است که خود را مسلمان می‏دانند.
البته ممکن است آنان برای گوش فرا ندادن به سخن حق و سر باز زدن از تسلیم در مقابل عقل و منطق، توجیهاتی از قبیل آنچه در قسمت قرائت‏ها و برداشت‏های مختلف از دین بدان اشاره شد، برای خود دست و پا کنند و بدون توجه به پیامدهای سخنان خود بر موضع خود اصرار ورزند. ما نیز در این قسمت، قضاوت درباره آن توجیهات و سرانجام تفکر مذکور را به عهده خود خوانندگان محترم می‏گذاریم؛ لکن از سر دلسوزی و خیر خواهی آنان را به بازنگری در عقاید و افکار و ایمانشان فرا می‏خوانیم. هم چنان که قرآن نیز از مومنین می‏خواهد یکدیگر را به تفکر و تعقل و صلاح و هدایت دعوت کنند و حق را به یکدیگر یادآوری نمایند.