امام علی علیهالسلام کسانی را که در صدد تحریف حقایق دین و افساد فرهنگ دینی مردم هستند، جاهلان عالمنما میخواند. حضرت میفرمایند: و آخر قد تسمی عالما لیس به؛(81) در مقابل پیروان راستین قرآن، گروه دیگری هستند که گاه در میان جامعه عالم و دانشمند تلقی میشوند، در حالی که از علم بهرهای ندارند. اینان با سوء استفاده از عناوین عاریتی و بدون واقعیت، مردم را گمراه میکنند. ممکن است این سوال برای خوانندگان مطرح شود که پس آنچه اینان با نام مطالب علمی و دینی بیان میکنند، چیست؟ آنان که خود، سخنان خویش را فهم و برداشت از دین و قرآن بیان میکنند. حضرت علی علیهالسلام در جواب میفرمایند: فاقتبس جهائل من جهال؛(82) اینان آنچه را با نام مطالب علمی و برداشتهای خود از دین بیان میکنند و به بهانه قرائتهای مختلف از دین در صدد تحمیل عقاید باطل به دین برمیآیند جهالتهایی است که از انسانهای جاهل و نادان دیگری گرفتهاند و به اسم معارف دینی و مطالب علمی بیان میکنند. شاید شما تعجب کنید که چگونه ممکن است کسانی جهل و نادانی را از دیگری اقتباس کنند! اقتباس جهل و نادانی از دیگری یعنی چه؟! برای آن که به اعجاز کلام حضرت واقف شویم و بر مسوولیت خود نسبت به روشنگری در مقابل منحرفان از حق بیش از پیش واقف گردیم، به نمونهای از اقتباس جاهلهای عالمنما از جهالتها و نادانیهای دیگران، که امروزه با نام ره آوردهای علمی بیان میشود، اشاره میکنیم.
امروزه در غرب این تفکر فلسفی رواج دارد که حصول علم برای انسان غیر ممکن است و بشر باید در همه چیز شک داشته باشد و هرگز به مطلبی یقین پیدا نکند. طرفداران این تفکر معتقدند اگر کسی بگوید من به مطلبی یقین دارم نشانه نفهمی و حماقت اوست، زیرا علم به چیزی ممکن نیست. آنان با افتخار به این شک و جهل خویش میگویند علامت علم و دانش و خردمندی این است که انسان به هیچ مطلبی اعم از دینی و غیر دینی علم و یقین پیدا نکند. چنین سخنان سخیفی از حدود یکصد سال پیش در میان اروپاییان مطرح شده و قبل از آن نیز مبنای فکری شکاکان بوده است. امروزه در جامعه ما نیز کسانی با مبنا قرار دادن سخنان جاهلانه آنها در صددند تا با تشکیک در معتقدات دینی مردم، به بهانه این که ما در هیچ زمینهای نمیتوانیم معرفت یقینی پیدا کنیم، آنها را در اعتقادات دینی خود سست کنند و به مقاصد و هواهای نفسانی خود جامه عمل بپوشانند. جالب آن که آنها این سخنان را به اسم مطالب علمی بیان میکنند و انتظار دارند مردم فهیم و نکته سنج ما آنها را بپذیرند.
حضرت علی علیهالسلام به وجود چنین انسانهای شیطان صفت در طول تاریخ اشاره میکنند و میفرمایند: فاقتبس جهائل من جهال و اضالیل من ضلال(83) آنان از یک دسته گمراه و نادان مطالب جهالتآمیزی اقتباس میکنند و آنها را به اسم سخنان علمی بیان میکنند. سخن علمی آنها این است که در همه چیز باید شک کرد و بشر نباید به چیزی علم و یقین پیدا کند! در امور دینی هر کس هر چه میفهمد، همان حق است! زیرا اصلاً حق و باطل وجود ندارد! هیچ ملاکی برای حق و باطل، جز فهم شخصی هر کس وجود ندارد!
و نصب للناس اشراکا من حبائل غرور و قول زور؛(84) این دسته گمراه و نادان و این جاهلان عالمنما دامهایی از ریسمانهای فریب و گفتار دروغ برای مردم گسترانیدهاند و آنها را با گفتار و اعمال نادرست خود فریب میدهند.
قد حمل الکتاب علی آرائه اینان قرآن کریم را به رای خویش تفسیر و آیات آن را بر اندیشههای خود حمل میکنند و حق را بر طبق خواهشها و امیال نفسانی خود قرار میدهند.
آن گاه حضرت شیوههای تبلیغاتی این افراد را مورد توجه قرار میدهند و میفرمایند آنها برای جلب توجه مردم و جذب دیگران، مردم را از گناهان کبیره و پیامدهای سوء اعمال و رفتارشان ایمن میگردانند و هیبت و عظمت گناهان کبیره را در نظر مردم میشکنند و مردم را به انجام آنها تشویق میکنند و ارتکاب جرایم و معاصی را در نظر مردم بیاهمیت و آسان جلوه میدهند. اینان در واقع با این حرمتشکنیها غیرت دینی و خداترسی را در مردم تضعیف میکنند. حضرت میفرمایند این افراد در بحث و گفتگو چنین اظهار میکنند که ما از ارتکاب شبهات بر حذر هستیم و از گفتن سخنان و احکام مشکوک و مشتبه خودداری میکنیم؛ در حالی که چون از احکام و موازین شرع و دین بیاطلاعند، در گرداب شبهات گرفتارند. در مقام سخن، چنین اظهار میکنند که ما از بدعتها و احکام خلاف دین کناره میگیریم، و حال آن که در میان بدعتها آرمیدهاند و هر سخنی که در باب دین مبتنی بر رای خویش میگویند، بدعت است. چنین انسانهایی هر چند به صورت انسانند لکن قلب و روح آنها قلب و روح حیوان است؛ چرا که باب هدایت را نمیشناسند تا هدایت شوند و باب گمراهی و ضلالت را نیز نمیشناسند تا از آن بپرهیزند. این افراد مردههایی در میان زندهها هستند.
آن گاه حضرت مردم را مورد خطاب قرار میدهند و میفرمایند بعد از روشن شدن حق و باطل و شناختن طرفداران هر یک، و در حالی که پرچمهای حق برپاست و نشانههای آن آشکار و هویداست به کجا میروید؟! چرا در حالی که صراط مستقیم هدایت و عترت پیامبر صلی الله علیه و آله در میان شماست و میتوانید از انوار هدایت ائمه علیهمالسلام بهرهمند شوید، خود را از علوم اهل بیت محروم کرده و حیران و سرگردانید؟
قرآن کریم با بیانی بسیار شدیدتر از بیان حضرت علی علیهالسلام از این جاهلان عالمنما نام میبرد و مردم را از فریب کاری آنها برحذر میدارد و میفرماید: و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا و لو شاء ربک ما فعلوه فذرهم و ما یفترون؛(85) و بدین گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای انس و جن برگماشتیم. بعضی از آنها به بعضی، برای فریب (یکدیگر)، سخنان آراسته القا میکنند؛ و اگر پروردگار تو میخواست چنین نمیکردند. پس آنان را با آنچه به دروغ میسازند واگذار.
دشمنان پیامبران و مخالفان هدایت الهی هر چند در ظاهر و به صورت، انسانند، لکن از آن جا که تمام فعالیتهای آنها نتیجهای جز گمراه کردن دیگران و محصولی جز القای شبهات و در نتیجه تضعیف اعتقادات دینی مردم و مقابله با هدایت الهی ندارد قرآن آنها را شیاطین انس معرفی میکند و مردم را از پیروی آنها برحذر میدارد.