تربیت
Tarbiat.Org

قرآن در آیینه نهج ‏البلاغه
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

سخن گفتن قرآن

امام علی علیه‏السلام از سویی در مورد اوصاف قرآن در نهج‏البلاغه می‏فرمایند: این کتاب کتاب ناطق است؛ خودش سخن می‏گوید؛ از سخن گفتن خسته نمی‏شود. سخن و مطلب خویش را به روشنی بیان می‏کند و از دیگر سوی، می‏فرمایند این قرآن، ناطق نیست؛ باید آن را به سخن درآورد و من هستم که این قرآن را برای شما تبیین می‏کنم. و گاه در بعضی از تعابیر آمده است که قرآن صامت ناطق؛(2) قرآن ساکت است و در عین حال ناطق و گویا. به راستی معنای این سخن چیست؟
به نظر می‏رسد این تعبیر بیانگر دو نگاه متفاوت به این کتاب آسمانی است که در یک نگرش قرآن کتابی مقدس، ولی خاموش در گوشه‏ای نشسته است و با کسی سخن نمی‏گوید و کسی با او ارتباطی ندارد و از نگاهی دیگر کتابی است گویا که همه انسان‏ها را مخاطب خویش قرار داده است و آنها را به پیروی از خود فرا می‏خواند و به پیروان خود نوید بهروزی و سعادت می‏دهد.
بدیهی است قرآنی که تنها وصف آن تقدس باشد و بس، کلمات و جملات و آیاتی است منقوش بر صفحاتی از کاغذ که مسلمان‏ها به آن احترام می‏گذارند، آن را می‏بوسند و آن را در بهترین جای خانه خویش نگه می‏دارند و گاه در مجالسی بدون توجه به حقیقت و معانیش آن را تلاوت می‏کنند. اگر با این دید به قرآن بنگریم، قرآن کتاب صامتی است که با صوت محسوس سخن نمی‏گوید و کسی که چنین نگرشی به قرآن دارد هرگز سخنی از قرآن نخواهد شنید و قرآن کریم مشکلی از او حل نخواهد کرد.
بنابراین ما موظفیم به نگرش دوم روی بیاوریم؛ یعنی قرآن را کتاب زندگی بدانیم و با ایجاد روحیه تسلیم در برابر خدای متعال، خود را برای شنیدن سخنان قرآن کریم که تمامی آنها دستورات زندگی است آماده کنیم. در این صورت است که قرآن ناطق و گویاست؛ با انسان‏ها سخن می‏گوید و آنها را در تمام زمینه‏ها راهنمایی می‏کند.
علاوه بر این تفسیری که برای صامت بودن و ناطق بودن قرآن بیان کردیم، معنایی عمیق‏تر از این نیز برای این مطلب وجود دارد که آن معنا مورد نظر حضرت علی علیه‏السلام است و بر اساس آن معنای خاص است که می‏فرمایند قرآن صامت است و باید آن را به سخن درآورد و این من هستم که قرآن را برای شما تبیین می‏کنم. اینک به توضیح صامت بودن و ناطق بودن قرآن به معنای دوم - و در واقع به تبیین معنای حقیقی آن - می‏پردازیم: هر چند قرآن کریم کلام خدای متعال است و حقیقت این کلام الهی و صدور و نزولش برای ما شناختنی نیست، اما از آن جا که هدف از نزول آن هدایت انسان‏هاست، این کلام الهی آن قدر تنزل پیدا کرده است که به صورت کلمات و جملات و آیات قابل خواندن و شنیدن برای بشر درآمده، ولی در عین حال چنین نیست که مضامین همه آیات آن برای انسان‏های عادی قابل فهم و دسترسی باشد و خود مردم بدون تفسیر و تبیین پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم‏السلام و راسخین در علم بتوانند به مقاصد آیات نایل شوند.
به عنوان مثال، تفصیل و تبیین جزئیات احکام در قرآن نیامده است، همچنین آیاتی از قرآن کریم مجمل است و نیاز به تبیین و توضیح دارد. بنابراین قرآن از بسیاری از جهات ((صامت))است یعنی برای انسانهای عادی، بدون تفسیر و تبیین کسی که با غیب ارتباط دارد و به علوم الهی آگاه است قابل استفاده نیست.