امّا آیا مسلمانان هم ناچارند چنین كارى بكنند؟ آیا اسلام مانند مسیحیت تحریف شده است كه نتواند درباره مسائل اجتماعى و حكومتى و بین المللى نظر دهد و حكم كند؟ اگر اسلام مانند مسیحیت بود، ما دموكراسى را روى چشممان مىگذاشتیم و با غربیها همدل و همنوا مىشدیم، اما هرگز اسلام همچون مسیحیّت نیست، بدون تردید اسلام به تمام جنبههاى زندگى بشر عنایت دارد و متن قرآن و سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و سیره ائمه اطهار(علیهم السلام) سرشار از دستورات اجتماعى و حكومتى است. آیا چنین اسلامى به ما اجازه مىدهد فقط در مسائل فردى بنده خدا باشیم و در مسائل اجتماعى بنده مردم؟! آیا اسلام به ما اجازه مىدهد فقط در مسائل نماز، روزه، زكات و مانند اینها به سراغ خدا برویم، اما در مسأله حكومت و سیاست معیار مشروعیتِ قانون را رأى مردم بدانیم؟!
بهتر است روشنفكران جامعه ما، ابتدا اسلام را به درستى بشناسند، آنگاه اندكى تأمّل كنند آیا اسلام با دموكراسى غربى قابل جمع است، آنگاه شعار دهند ما مسلمانیم و در عین حال دموكراسى غربى را مىخواهیم!!
( صفحه 43 )