حال با توجه به اینكه كار اصلى مجلس خبرگان تشخیص فرد مناسب براى تصدّى مقام
( صفحه 78 )
ولایت است، به نظر مىرسد عاقلانهترین و منصفانهترین راه این است كه اعضاى خبرگان كسانى باشند كه خود در فقاهت دستى دارند؛ مثلا اگر از من و شما بپرسند بهترین قاضى ایران كیست، قطعاً براى دریافت بهترین پاسخ باید سراغ قضات برویم، یعنى جواب این سؤال از عهده هر كسى برنمىآید، فقط كسانى مىتوانند بهترین قاضى را معرفى كنند كه خود تبحّرى در این موضوع داشته باشند. همچنین اگر به ما بگویند: بهترین استاد دانشگاه در فلان رشته كیست، باید جواب را از استادان دانشگاه گرفت. كسانى توان تشخیص اصلح (شایستهترین) براى تصدى مقام ولایت فقیه را دارند كه خود بهرهاى از شرایط آن مقام و منصب داشته باشند و از آن ویژگیها ـ هر چند در مرتبه پایینتر ـ بهرهمند باشند.
از آن رو كه مهمترین ویژگى ولىّ فقیه فقاهت است - زیرا آنچه در قانون آمده ولایت «فقیه» است - بنابراین، اعضاى خبرگان باید فقهایى باشند كه صلاحیت این كار را دارند. اگر منصفانه قضاوت كنیم مىفهمیم این بهترین و معقولترین راه براى تشخیص ولى فقیه است. نمونه روشنى از كار درست خبرگان كه برگرفته از آشنایى با فقاهت و شناخت فرد مناسب براى رهبرى است، تعیین مقام معظم رهبرى پس از رحلت حضرت امام بود؛ اگر عموم مردم مىخواستند در آن اوضاع شخصى مناسب براى رهبرى را شناسایى كنند، نمىتوانستند، امّا خبرگان در طىّ چند ساعت به نتیجه قطعى رسیدند. افزون بر آن كه، اعضاى خبرگان داراى مقام فقاهتند، داراى مرتبه عالى تقوى نیز هستند و با شناخت قبلى از افراد تصمیم مىگیرند؛ از این رو احتمال اینكه تحت تأثیر تبلیغات و جوسازىها قرار بگیرند، بسیار ناچیز است.