توضیح آنكه بدین گونه نیست كه عدهاى كاندیدا بشوند و اعضاى خبرگان مجبور به گزینش شایستهترین فرد باشند، بلكه كاندیداهاى رهبرى در مرحله اول تمامى اسلامشناسان داراى صلاحیت مىباشند، و كار خبرگان نخبهشناسى است ـ آن هم در گستره تمامى جامعه اسلامى، نه فقط در محدوده عدهاى خاص ـ به همین دلیل كشف (تشخیص) آنها داراى اهمیت است. هر گاه و به هر دلیل منطقى خبرگان به این نتیجه رسیدند كه رهبر شرایط رهبرى را از دست داده است و یا كس دیگرى در زمان رهبرى ایشان پیدا شده كه از او اقوى و بهتر است، رهبرى خود به خود از مقام خود عزل شده و لازم است خبرگان عزل ایشان را اعلام كنند و فقیه دیگرى را جانشین وى سازند. در این صورت دیگر لازم نیست هر از چند گاهى انتخابات صورت گیرد. همه خوب مىدانیم برگزارى انتخابات تا چه اندازه لوازم و پیامدهاى اجتماعى دارد، گذشته از آنكه با اقتدار رهبرى و نقطه ثبات بودن ایشان در جامعه سازگارى ندارد.
( صفحه 67 )
اهمیت این نكته هنگامى آشكار مىشود كه فقیهى با كفایت و لایق چون حضرت آیةالله خامنهاى بر مسند ولایت تكیه زند و تدبیر امور را به عهده بگیرد و به گونهاى عمل كند كه دوست و دشمن به كفایت و لیاقتش اعتراف كنند و گاه آشكارا آن را بر زبان آورند. در چنین مواقعى است كه محوریت چنین فقیهى نقطه قوت نظام است، بر همگان است قدر آن را بدانند و در تبعیّت از ایشان بكوشند.
در پایان خوبست به این نكته توجه شود كه تئورى دورهاى بودن رهبرى و ریاست در جوامعى مطرح شده كه بسیارى از كاندیداها داراى ضعفهاى اخلاقى و حتى حقوقى هستند و هر روز در دنیا شاهد به دادگاه كشیده شدن رؤساى جمهور و نخست وزیران و سایر مقامات عالیرتبه هستیم طبعاً هر چه دوران حكومت چنین كسانى كوتاهتر باشد احتمال سوء استفادهاشان كمتر است امّا در نظامى كه رهبر آن داراى عالیترین مقام تقوى و عدالت و تالى تلو معصوم است جاى چنین توهّمى نیست و اكنون كه دو دهه از حكومت چنین افرادى در ایران اسلامى مىگذرد كوچكترین نقطه ضعفى در زندگى امام راحل یا مقام معظم رهبرى دیده نشده است و اگر چنین چیزى وجود مىداشت دشمنان اسلام و انقلاب هزاران مرتبه آنرا بزرگ مىكردند و هزاران بار در رسانههاى گروهى پخش مىكردند.