آیه
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِبْکَارِ
ترجمه
پس صبر و شکیبایی پیشه کن که وعدههای خداوند حقّ است و برای گناهت استغفار کن و شامگاهان و بامدادان، سپاسگزارانه پروردگارت را تسبیح کن.
نکته ها
دلایل عقلی و نقلی گواه بر آن است که انبیا معصومند، زیرا اگر معصوم نبودند پیروی و اطاعت مطلق و بی چون و چرا از آنان واجب نبود و اطاعت از آنان مشروط میشد، همان گونه که اطاعت از والدین مشروط به آن است که فرزند را به شرک و انحراف دعوت نکنند. این از یک سو؛ از سوی دیگر دلیل نیاز ما به پیامبر و امام آن است که ما را از انحراف باز دارد و اگر او نیز اهل خلاف باشد، حجّت خدا بر ما کامل نیست در حالی که قرآن میفرماید: «و للّه الحجّة البالغة»**انعام، 149.***
به هر حال رسولی که خداوند میفرماید: «اطاعت او اطاعت من و تبعیّت از او تبعیّت از من و اذیّت او اذیّت من است» باید معصوم باشد. بنابراین در مواردی مثل این آیه که سخن از گناه پیامبر به میان آمده است، باید بگوییم: مراد از گناه، ترک اولی است، یعنی کار برتر را رها کرده نه کار واجب را.
به چند مثال توجّه کنید: اگر در مجلسی که افراد محترمی نشستهاند کسی بخواهد به دلیل درد پائی که دارد پای خود را دراز کند از همه حضار عذرخواهی میکند. اگر گوینده تلویزیون سرفهای کند از بینندگان معذرت خواهی میکند. اگر صاحب خانه غذای درجه یک تهیه نکند از مهمان عذرخواهی میکند، در حالی که همه میدانیم پا دراز کردن مریض و سرفه کردن گوینده و تهیه غذای متوسط گناه ندارد ولی چون انسان خود را در محضر بینندگان و بزرگان میداند یا غذای خود را در شأن مهمان نمیداند یا احساس میکند باید تلاش بیشتری میکرد عذرخواهی میکند. پس هر عذرخواهی نشانه خلافکاری نیست، بلکه گاهی از باب ادب و توجّه به حضور در محضر بزرگان است.
عصمت و استغفار پیامبران
اگر شما با یک چراغ کم نور وارد سالن بزرگی شوید، تنها اجسام بزرگ را خواهید دید ولی اگر با یک نورافکن قوی وارد شوید یک هستهی خرما یا کوچکتر از آن را هم خواهید دید. اگر نور ایمان در انسان کم باشد، انسان تنها گناهان بزرگ را میبیند ولی اگر نور ایمان در وجودش بیشتر باشد لغزشهای کوچک را نیز خواهد دید و از آنها دوری خواهد کرد. پیامبران الهی به دلیل داشتن ایمان کامل و تقوای بالا از گناهان کوچک نیز دوری میکردند. به همین جهت میگوییم آنان معصوم بودند.
گاهی خطاب آیات قرآن به شخص پیامبر است ولی مراد دیگرانند. در آیه 23 سورهی اسراء خداوند به پیامبرش خطاب میکند: «اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اُف» اگر یکی از والدین یا هر دو به پیری رسیدند به آنان اف نگو. در حالی که همه میدانیم پیامبر عزیز اسلام والدین خود را در کودکی از دست داده بود و جایی برای خطاب «عندک الکبر» باقی نمیماند، بنابراین خطابِ «عندک» به امّت اوست. در آیهی مورد بحث نیز که میفرماید: «و استغفر لذنبک» گرچه پیامبر صلی الله علیه وآله مورد خطاب قرار گرفته است ولی مخاطب اصلی گنهکارانِ امّت پیامبر هستند که باید برای گناهان خود استغفار کنند و اگر هم مخاطب، شخص پیامبر باشد، منظور این است که برای گناهان امّت آمرزش بخواه.
استغفار انبیا در قرآن
در قرآن کریم، آیاتی از استغفار پیامبران سخن میگوید، در این جا برخی از آنها را ذکر میکنیم:
* استغفار حضرت آدم: «ربّنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا»**اعراف، 23.*** پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی از زیانکاران خواهیم بود.
* استغفار حضرت موسی: «ربّ انی ظلمت نفسی فاغفرلی»**قصص، 16.*** پروردگارا! به خود ظلم کردم، پس مرا ببخش.
* استغفار حضرت سلیمان: «ربّ اغفرلی وهب لی ملکاً»** ص، 35.*** پروردگارا! مرا بیامرز و حکومت بی نظیری به من مرحمت کن.
* استغفار حضرت نوح: «ربّ اغفرلی ولوالدیّ»**نوح، 28.*** پروردگارا! من و والدین مرا بیامرز.
* استغفار حضرت داود: «و ظنّ داود انما فتنّاه فاستغفر ربّه»**ص، 24.*** داود متوجّه شد که ما او را آزمایش کردیم پس از پروردگارش عذرخواهی کرد.
* استغفار حضرت یونس: «سبحانک انی کنت من الظالمین»**انبیاء، 87.*** یونس (در شکم ماهی) گفت: خداوندا تو منزّهی من از ستمکارانم.
* استغفار حضرت محمّد صلی الله علیه وآله «و استغفر لذنبک»**غافر، 55.*** برای گناهت استغفار کن.
پیام ها
1- با توجّه به وعدهی خداوند در مورد نصرت پیامبران، «انّا لننصر رسلنا...» این آیه میفرماید: مقاومت کن. «فاصبر»
2- انگیزه صبر، رسیدن به وعدههای الهی است. «فاصبر انّ وعداللّه حقّ»
3- پیامبر نیز مأمور به استغفار است. «و استغفر لذنبک»
4- تنزیه خداوند اگر همراه با ستایش او باشد، ارزش بیشتری دارد. «و سبّح بحمد ربّک»
5 - در دعا و عبادت، عنصر زمان نقش دارد. «سبّح... بالعشیّ و الابکار»
(چنانکه در آیات دیگر میفرماید: «و بالاسحار هم یستغفرون»**آلعمران، 17.***، «اقم الصلاة لدلوک الشمس»**اسراء، 78.***)
6- تسبیح و حمد، زمانی وسیلهی رشد و تربیت و سبب تقویت توحید است که هر صبح و شام و دائمی باشد نه لحظهای. «بالعشیّ و الابکار»