آیه
وَلَقَدْ جَآءَکُمْ یُوسُفُ مِن قَبْلُ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِی شَکٍّ مِّمَّا جَآءَکُم بِهِ حَتَّی إِذَا هَلَکَ قُلْتُمْ لَن یَبْعَثَ اللَّهُ مِن بَعْدِهِ رَسُولًا کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُّرْتَابٌ
ترجمه
همانا یوسف پیش از این با دلایل روشن نزد شما آمد، امّا شما همواره از آن چه برایتان آورده بود در شک بودید، تا آن گاه که یوسف از دنیا رفت، گفتید: «خداوند پس از او هرگز پیامبری نخواهد فرستاد». این گونه، خداوند هر افراطگر تردید کنندهای را گمراه میسازد.
نکته ها
مؤمن آل فرعون برای هدایت و بیداری مردم، ابتدا تاریخ پیشینیان آنان را مطرح کرد و فرمود: مبادا آن بلائی که به قوم نوح و عاد و ثمود رسید، به شما نیز برسد. سپس سابقه خود بنیاسرائیل را به رُخ آنان کشید که شما در بارهی یوسف چنین و چنان کردید.
به هر نوع تجاوز از حدّ، «اسراف» گفته میشود و مراد از «مُسرف» در این آیه، کسی است که در مخالفت با حقّ پافشاری و اصرار میکند.** تفسیر راهنما.***
پیام ها
1- رفتار نیاکان در گرایشها یا لجاجتهای نسل آنان مؤثّر است. مؤمن آلفرعون گفت: اگر امروز به موسی ایمان نمیآورید راه دوری نرفتهاید شما به یوسف هم ایمان نیاوردید. «جاءکم یوسف من قبل»
2- یوسف معجزات فراوان داشته است. «بالبینات»
3- شک، اگر مقدّمهی تحقیق و حرکت شود ارزش دارد ولی اگر سبب رکود و سوء ظن شود یک آفت است. «فما زلتم فی شک»
4- شک، یک حالت طبیعی است، ولی تشکیک بی مورد ناپسند است. «فمازلتم فی شک مما جاءکم به»
5 - مرگ برای همه است، حتّی پیامبران. «حتی اذا هلک»
6- عقیده به ختم نبوت بعد از یوسف سبب شد که برخی از بنیاسرائیل، بعثت حضرت موسی را نپذیرند. «قلتم لن یبعث اللّه من بعده رسولا»
7- رضایت ما از جرم دیگران، ما را نیز شریک جرم میکند. (یوسف چهارصد سال قبل از موسی زندگی میکرده ولی چون نسلهای بعدی به کفر نیاکانشان راضی بودند خداوند آنان را مخاطب قرار داده است).**تفسیر اطیب البیان.*** «قلتم لن یبعث اللّه»
8 - خاتمیّت پیامبر با خداست، نه خواست مردم. «قلتم لن یبعث اللّه من بعده رسولا»
9- خداوند مردم را بدون حجّت و راهنما نمیگذارد. (انتقاد آیه از کسانی است که بدون دلیل میگویند: «لن یبعث اللّه... رسولا»).
10- سنّت خداوند آن است که کسانی را که در مخالفت با حقّ پافشاری میکنند به حال خود رهایشان کند. «کذلک یُضِلّ اللّه من هو مسرف مرتاب»
11- کسی که راه انبیا را نپذیرد و حرکت نکند، استعدادها و لیاقتها و الطافی را که حقّ دریافت داشته به هدر داده است. «مسرف مرتاب»
12- سقوط انسان مرحلهای است: در یک مرحله تشکیک میکند، «مسرف مرتاب» ولی در مرحلهی دیگر تکذیب. «مسرف کذّاب»**غافر، 28.***
13- فیض خداوند عام است، این افرادند که به خاطر روحیات و عملکرد بد، خود را محروم میکنند. «یُضل اللّه من هو مسرف مرتاب»