آیه
وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أن یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ وَقَدْ جَآءَکُمْ بِالْبَیِّنَاتِ مِن رَّبِّکُمْ وَإِن یَکُ کَاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَإِن یَکُ صَادِقاً یُصِبْکُم بَعْضُ الَّذِی یَعِدُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ
ترجمه
و مردی با ایمان از آل فرعون که ایمان خود را پنهان میداشت گفت: «آیا میخواهید مردی را که میگوید: پروردگار من خداوند است بکشید؟! در حالی که او از طرف پروردگارتان با دلایل روشن نزد شما آمده است، اگر او دروغگو باشد دروغش به زیان خود اوست ولی اگر راستگو باشد، بعضی از آنچه را به شما وعده میدهد به شما خواهد رسید، همانا خداوند کسی را که اسرافکار (و) بسیار دروغگو است هدایت نمیکند.
نکته ها
داستان مؤمن آل فرعون تنها در این سوره مطرح شده است. او شخصی از بستگان فرعون بود که مخفیانه به حضرت موسی ایمان آورده بود، ولی ایمان خود را پنهان میکرد تا به موقع به نفع موسی سخن بگوید، یا برای او کاری انجام دهد.
این شخص غیر از همسر فرعون و غیر از آن شخصی است که با سرعت از نقطهی دور شهر خود را به موسی رساند و خبر توطئهی دستگیریش را به او داد.
فخررازی و مراغی در تفاسیر خود میگویند: او از درباریان و رئیس پلیس فرعون بود.
بر اساس حدیثی که شیخ صدوق در امالی و فخر رازی در تفسیر خود آورده است، صدّیقون سه نفرند: حبیب نجّار (مؤمن آل یس)، مؤمن آل فرعون و علیّ بن ابی طالب که برترین آنان است.
مؤمن آل فرعون، به جای القاب بزرگ در مورد موسی، او را مردی ناشناس خواند و گفت: «رجلاً» تا فرعون به ایمان او پی نبرد.
«اسراف» به هر نوع تجاوز از حدّ گفته میشود، خواه تجاوز در مصرف باشد و خواه تجاوز در برخورد و اخلاق.
کسی که دلایل و معجزات انبیا را نادیده بگیرد، مسرف است.
در متون اسلامی ابوطالب پدر حضرت علیعلیهما السلام در چگونگی ایمانش به مؤمن آل فرعون تشبیه شده است.** تفسیر نمونه.***
پیام ها
1- یکی از جلوههای امداد الهی که در اثر پناه بردن به او حاصل میشود، پیدا شدن طرفداران در میان مخالفان است. «عذت بربّی... قال رجلٌ»
2- خاطرهی مجادلات و استدلالهای تاریخی را زنده نگاه دارید. (قرآن شیوهی جدال مؤمن آل فرعون را بیان میکند). «و قال رجل...»
3- در نقل تاریخ به عناصر اصلی توجّه کنیم، نه نامها و القاب. «رجل مؤمن»
4- کار کردن در دستگاه ظلم، برای انجام مأموریّتی مهمتر مانعی ندارد. «رجل مؤمن من آل فرعون»
5 - نظام و تشکیلات و جامعه ومحیط فاسد، دلیل اجبار انسان بر ارتکاب جرم نیست. (در نظام فرعونی نیز افراد مؤمن پیدا میشوند.) «و قال رجل مؤمن من آل فرعون»
6- گاهی تقیه و کتمان عقیده برای انجام کارهای مهم و رسیدن به اهداف بالاتر لازم است. «یکتم ایمانه»
7- برکات نهی از منکر تا آن جاست که پیامبری را از کشته شدن نجات میدهد و او نیز جامعهای را نجات میدهد. «أتقتلون رجلاً»
8 - مؤمن، بی تفاوت نیست؛ حامی مظلوم است و علیه ظالم فریاد میکشد. «أتقتلون رجلاً»
9- وجدانهای خفته را از طریق سؤال بیدار کنید. «أتقتلون...»
10- در نظام طاغوتی، تبلیغ نام خداوند نیز جرم است. «أتقتلون رجلاً ان یقول ربّی اللّه»
11- مؤمن با منطق دفاع میکند. «أتقتلون... جاءکم بالبینات»
12- در شیوهی تبلیغ، تعصّب را کنار بگذاریم. (مؤمن آل فرعون گفت: موسی یا راست میگوید یا دروغ، اگر راست گوید که آنچه وعده میدهد پیش خواهد آمد و اگر دروغ گوید، به عهدهی خودش.) «ان یک کاذبا... و ان یک صادقا»
13- زیان دروغ به خود دروغگو برمیگردد. «ان یک کاذبا فعلیه کذبه»
14- اسراف و تکذیب، دو مانع برای هدایت هستند. «لا یهدی هو مسرف کذاب»