تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر سوره غافر
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 40. غافر آیه 28

آیه
وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أن یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ وَقَدْ جَآءَکُمْ بِالْبَیِّنَاتِ مِن رَّبِّکُمْ وَإِن یَکُ کَاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَإِن یَکُ صَادِقاً یُصِبْکُم بَعْضُ الَّذِی یَعِدُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ‏
ترجمه
و مردی با ایمان از آل فرعون که ایمان خود را پنهان می‏داشت گفت: «آیا می‏خواهید مردی را که می‏گوید: پروردگار من خداوند است بکشید؟! در حالی که او از طرف پروردگارتان با دلایل روشن نزد شما آمده است، اگر او دروغگو باشد دروغش به زیان خود اوست ولی اگر راستگو باشد، بعضی از آنچه را به شما وعده می‏دهد به شما خواهد رسید، همانا خداوند کسی را که اسرافکار (و) بسیار دروغگو است هدایت نمی‏کند.
نکته ها
داستان مؤمن آل فرعون تنها در این سوره مطرح شده است. او شخصی از بستگان فرعون بود که مخفیانه به حضرت موسی ایمان آورده بود، ولی ایمان خود را پنهان می‏کرد تا به موقع به نفع موسی سخن بگوید، یا برای او کاری انجام دهد.
این شخص غیر از همسر فرعون و غیر از آن شخصی است که با سرعت از نقطه‏ی دور شهر خود را به موسی رساند و خبر توطئه‏ی دستگیریش را به او داد.
فخررازی و مراغی در تفاسیر خود می‏گویند: او از درباریان و رئیس پلیس فرعون بود.
بر اساس حدیثی که شیخ صدوق در امالی و فخر رازی در تفسیر خود آورده است، صدّیقون سه نفرند: حبیب نجّار (مؤمن آل یس)، مؤمن آل فرعون و علیّ بن ابی طالب که برترین آنان است.
مؤمن آل فرعون، به جای القاب بزرگ در مورد موسی، او را مردی ناشناس خواند و گفت: «رجلاً» تا فرعون به ایمان او پی نبرد.
«اسراف» به هر نوع تجاوز از حدّ گفته می‏شود، خواه تجاوز در مصرف باشد و خواه تجاوز در برخورد و اخلاق.
کسی که دلایل و معجزات انبیا را نادیده بگیرد، مسرف است.
در متون اسلامی ابوطالب پدر حضرت علی‏علیهما السلام در چگونگی ایمانش به مؤمن آل فرعون تشبیه شده است.** تفسیر نمونه.***
پیام ها
1- یکی از جلوه‏های امداد الهی که در اثر پناه بردن به او حاصل می‏شود، پیدا شدن طرفداران در میان مخالفان است. «عذت بربّی... قال رجلٌ»
2- خاطره‏ی مجادلات و استدلال‏های تاریخی را زنده نگاه دارید. (قرآن شیوه‏ی جدال مؤمن آل فرعون را بیان می‏کند). «و قال رجل...»
3- در نقل تاریخ به عناصر اصلی توجّه کنیم، نه نام‏ها و القاب. «رجل مؤمن»
4- کار کردن در دستگاه ظلم، برای انجام مأموریّتی مهم‏تر مانعی ندارد. «رجل مؤمن من آل فرعون»
5 - نظام و تشکیلات و جامعه ومحیط فاسد، دلیل اجبار انسان بر ارتکاب جرم نیست. (در نظام فرعونی نیز افراد مؤمن پیدا می‏شوند.) «و قال رجل مؤمن من آل فرعون»
6- گاهی تقیه و کتمان عقیده برای انجام کارهای مهم و رسیدن به اهداف بالاتر لازم است. «یکتم ایمانه»
7- برکات نهی از منکر تا آن جاست که پیامبری را از کشته شدن نجات می‏دهد و او نیز جامعه‏ای را نجات می‏دهد. «أتقتلون رجلاً»
8 - مؤمن، بی تفاوت نیست؛ حامی مظلوم است و علیه ظالم فریاد می‏کشد. «أتقتلون رجلاً»
9- وجدان‏های خفته را از طریق سؤال بیدار کنید. «أتقتلون...»
10- در نظام طاغوتی، تبلیغ نام خداوند نیز جرم است. «أتقتلون رجلاً ان یقول ربّی اللّه»
11- مؤمن با منطق دفاع می‏کند. «أتقتلون... جاءکم بالبینات»
12- در شیوه‏ی تبلیغ، تعصّب را کنار بگذاریم. (مؤمن آل فرعون گفت: موسی یا راست می‏گوید یا دروغ، اگر راست گوید که آنچه وعده می‏دهد پیش خواهد آمد و اگر دروغ گوید، به عهده‏ی خودش.) «ان یک کاذبا... و ان یک صادقا»
13- زیان دروغ به خود دروغگو برمی‏گردد. «ان یک کاذبا فعلیه کذبه»
14- اسراف و تکذیب، دو مانع برای هدایت هستند. «لا یهدی هو مسرف کذاب»