تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر سوره غافر
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 40. غافر آیه 84،83

آیه
فَلَمَّا جَآءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَرِحُواْ بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَ حَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ‏
فَلَمَّا رَأَوْاْ بَأْسَنَا قَالُواْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنَا بِمَا کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ‏
ترجمه
پس چون پیامبرانشان همراه با معجزات به سراغشان آمدند به آن مقدار علمی که نزدشان بود خوشحال شدند (و حاضر نشدند منطق انبیا را بپذیرند) و آن چه (از قهر الهی) که به تمسخر می‏گرفتند، آنان را فرا گرفت.
پس چون عذاب ما را دیدند گفتند: «به خداوند یکتا ایمان آوردیم و به آن چه (از قبل) شرک می‏ورزیدیم کافر شدیم».
نکته ها
در طول تاریخ بشر، افرادی به خاطر علومی که سبب تمدن و پیشرفت و کسب ثروت است و یا به خاطر آگاهی‏هایی که از اقوام و نیاکان درباره عقائد خود دارند خود را از وحی و انبیا بی نیاز می‏پندارند. آری انسان‏های کم ظرفیّت همین که چند کلمه‏ای فراگرفتند یا مدرک و مقامی به دست آوردند مغرور می‏شوند.
در قرآن سه مرتبه جمله‏ی «نصیباً من الکتاب» آمده که به معنای علم داشتن به گوشه‏ای از کتاب است و در هر سه مورد افرادی گرفتار انحراف شده‏اند چون از علم کافی برخوردار نبودند بلکه نصیبی از علم داشتند؛
یک جا می‏فرماید: کسانی که نصیبی از علم دارند به حقّ پشت می‏کنند.**آل عمران، 23.***
در جای دیگر می‏فرماید: آنان به جای حقّ گمراهی را خریدند.**نساء، 44.***
و در آیه‏ای دیگر می‏فرماید: این گروه به جای ایمان به خدا و رسول به بت و طاغوت ایمان می‏آورند.**نساء، 51 .***
به هر حال علم کم، انسان را در معرض غرور و خود باختگی و دین فروشی قرار می‏دهد. در این آیه نیز می‏فرماید: علم اندک مانع حقّ پذیری است. «فرحوا بما عندهم من العلم»
قرآن برای علم سه مرحله بیان کرده است:
الف) علم مفید که سبب رشد معنوی انسان باشد، همان گونه که موسی به خضر علیهما السلام گفت: آیا اجازه می‏دهی من همسفر تو باشم تا از آنچه می‏دانی و سبب رشد من است به من بیاموزی.**کهف، 66.***
ب) علم بی فایده، نظیر علم به عدد اصحاب کهف که آیا سه نفر بودند یا پنج نفر یا هفت نفر، زیرا مهم تصمیم آنان برای حفظ دینشان بود.**کهف، 22.***
ج) علم مضرّ، نظیر علم سحر و جادو برای جدایی میان زن و مرد.**بقره، 102.***
پیام ها
1- فرستادن پیامبران برای اتمام حجّت یکی از سنّت‏های الهی است. «جاءتهم رسلهم»
2- انبیا به سراغ مردم می‏رفتند. «جاءتهم رسلهم»
3- غرور علمی، مانع حقّ پذیری است. «جاءتهم رسلهم بالبینات فرحوا بما عندهم من العلم»
4- علوم و تجربه‏های بشری نمی‏تواند جایگزین تعالیم الهی شود و انسان را از انبیا بی نیاز کند. «جاءتهم... بالبینات... عندهم من العلم»
5 - انبیا برای دانشمندان نیز حجّت هستند. «جاءتهم رسلهم بالبینات فرحوا بما عندهم من العلم»
6- قهر و عذاب الهی بعد از اتمام حجّت است. «جاءتهم... بالبینات... حاق بهم...»
7- همه‏ی انبیا معجزه داشتند. «جائتهم رسلهم بالبینات»
8 - راه فراری برای کافران در قیامت وجود ندارد. («حاق بهم»
9- مغرور شدن به علم خود، سبب تحقیر و استهزای وعده‏های الهی است. «عندهم من العلم... یستهزؤن»
10- اگر شادی، انسان را از پیمودن راه تکامل بازدارد ارزش ندارد. «فرحوا بما عندهم من العلم... یستهزؤن»
11- یکی از سنّت‏های خداوند حمایت از پیامبران با نزول قهر و عذاب بر کافران است. «حاق بهم ما کانوا یستهزؤن»
12- قهر خدا به خاطر عملکرد خود انسان‏هاست. «حاق بهم ما کانوا یستهزؤن»
13- استهزای امروز سبب قهر فراگیر فرداست. «و حاق بهم ما کانوا یستهزؤن»
14- کارهای ناشایست در صورتی به قهر الهی تبدیل می‏شود که دائمی باشد. «کانوا یستهزؤن»
15- منطق مخالفان در برابر برهان و معجزه انبیا، تمسخر و استهزا است. «رسلهم بالبینات... یستهزؤن»
16- ایمان در حال اضطرار ارزش ندارد، گرچه واقعی باشد. «فلمّا رأوا بأسنا قالوا آمنّا»
17- گروهی تا قهر الهی را نبینند ایمان نمی‏آورند. «فلما رأوا بأسنا قالوا آمنّا»
18- شرک، پایه و اساس ندارد. مشرکان نیز به شرک خود کافر می‏شوند. «کفرنا بما کنا به مشرکین»