تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد16
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

1 - نگار من که به مکتب نرفت! . . .

درست است که خواندن و نوشتن برای هر انسانی کمال محسوب می شود ولی گاه شرائطی پیش می آید که نخواندن و ننوشتن کمال است .

و این در مورد پیامبران مخصوصا خاتم انبیاء (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) کاملا صدق می کند، چه اینکه اگر دانشمندی درس خوانده، و فیلسوفی آگاه و پر مطالعه ادعای نبوت کند و کتابی ارائه دهد به عنوان یک کتاب آسمانی در چنین شرائطی ممکن است وسوسه و تردیدهائی پیش بیاید که آیا این کتاب و مکتب مولود اندیشه های خود او نیست؟ .

اما اگر ببینیم از میان یک قوم عقب افتاده یک انسانی که هرگز محضر استادی را درک نکرده، کتابی نخوانده، و صفحه ننوشته، برخاست، کتابی به عظمت عالم هستی، با محتوائی بسیار بلند و عالی، ارائه داد، در اینجا خیلی خوب می توان درک کرد که این تراوش مغز او نیست، بلکه وحی آسمانی و تعلیم الهی است .

در آیات دیگر قرآن نیز روی ((امی)) بودن پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) تکیه شده، و چنانکه ذیل آیه 157 سوره اعراف گفتیم سه تفسیر برای کلمه امی ذکر کرده اند که از همه روشنتر ((درس نخوانده)) است .

اصولا در محیط حجاز درسی نبود که پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) بخواند و معلمی

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 307@@@

نبود که از محضرش استفاده کند، و گفتیم تعداد کسانی که فقط سواد خواندن و نوشتن داشتند در تمام مکه در مردان از 17 نفر تجاوز نمی کرد می گویند از زنان نیز تنها یک نفر بود که خواندن و نوشتن می دانست .**(فتوح البلدان) بلاذری طبع مصر صفحه 459.***

طبیعی است که در چنین محیطی که ابتدائی ترین مرحله علم (خواندن و نوشتن) اینقدر کمیاب و محدود است ممکن نیست کسی درس خوانده باشد و مردم از آن آگاه نشوند و اگر کسی با قاطعیت ادعا کرد من هیچ درسی نخواندهام و کسی آن را انکار نکرد دلیل روشنی بر صدق گفته او است، و به هر حال این وضع خاص پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) که در آیات فوق آمده برای تکمیل اعجاز قرآن و قطع بهانه های بهانه جویان بسیار مؤثر و مفید بود، آری او عالم بزرگ و بی نظیری بود که فقط در مکتب وحی درس خوانده بود .

تنها بهانه ای برای بعضی مانده این است که پیامبر قبل از دوران نبوتش یکی دو سفر به شام کرد (برای مدتی کوتاه که مشغول انجام برنامه تجارت بود) می گویند شاید در این یکی دو سفر با علمای اهل کتاب تماس گرفته و مسائل را از آنها دریافت داشته است!

دلیل سستی این ادعا در خودش نهفته است که اینهمه تاریخ پیامبران و احکام و قوانین و مقررات و معارف عالی را چگونه ممکن است که انسان درس نخوانده و مکتب نرفته به این زودی از افرادی بشنود و به خاطر بسپارد و در مدت 23 سال پیاده کند؟ و در برخورد با حوادثی که بیسابقه و غیر منتظره بود عکس العمل لازم نشان دهد و این درست به آن می ماند که بگوئیم فلان لیست بزرگ تمام علوم و فنون طب را در آن چند روزی آموخت که در فلان بیمارستان ناظر حال مداوای بیماران وسیله پزشکان بود، این سخن به شوخی شبیه تر است!

توجه به این نکته نیز لازم است که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) بعد از رسیدن به مرحله

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 308@@@

نبوت احتمالا توانائی بر نوشتن و خواندن از طریق تعلیمات الهی داشت هر چند در هیچ تاریخی دیده نشده است که او از این علم و دانشش استفاده کرده باشد، چیزی را از رو بخواند و یا با دست خود نامه ای بنویسد، و شاید پرهیز پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در تمام عمرش از این کار باز برای این بود که دستاویزی به دست بهانه - جویان ندهد .

تنها موردی که در بعضی کتب تاریخ و حدیث آمده که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) خودش مطلبی را نوشت در ماجرای صلح حدیبیه است که در مسند احمد آمده است، ((پیامبر شخصا قلم به دست گرفت و صلحنامه را نوشت)) .**مسند احمد جلد 4 صفحه 298.***

ولی جمعی از علمای اسلام این حدیث را انکار کرده اند و آن را مخالف صریح آیات فوق می دادند، هر چند به عقیده بعضی صراحتی هم ندارد، زیرا این آیات ناظر به وضع پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) قبل از نبوت است چه مانعی دارد که بعد از نیل به مقام نبوت استثنائا در یک مورد خطی بنویسد که آن خود معجزهای محسوب می شود .

ولی به هر حال در چنین مساله ای تکیه کردن بر خبر واحد دور از حزم و احتیاط و مخالف چیزی است که در علم اصول اثبات شده، هر چند این خبر چنانکه گفتیم مشکلی ایجاد نکند .**در جلد 6 تفسیر نمونه صفحه 400 به بعد شرح دیگری در زمینه پیامبر امی (ذیل آیه 157 سوره اعراف) آمده است.***