تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد16
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

موسی در برابر فرعون

در اینجا با هشتمین صحنه از این ماجرای بزرگ روبرو می شویم .

موسی (علیه السلام) فرمان نبوت و رسالت در آن شب تاریک و در آن سرزمین مقدس از خداوند دریافت نمود، به مصر آمد و برادرش هارون را با خبر ساخت و پیام این رسالت بزرگ را به او رسانید، هر دو به سراغ فرعون رفتند، و بعد از زحمت زیاد توانستند با شخص او روبرو شوند، در حالی که اطرافیان و خاصانش گرداگرد او را گرفته بودند، موسی (علیه السلام) دعوت الهی را به آنها ابلاغ کرد، اکنون ببینیم عکس العمل آنها در برابر پیام حق چه بود؟

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 81@@@

قرآن در نخستین آیات مورد بحث می گوید: ((هنگامی که موسی با معجزات روشن ما به سراغ آنها آمد، آنها گفتند: این چیزی جز سحر نیست که به دروغ به خدا بسته شده است))! (فلما جائهم موسی بایاتنا بینات قالوا ما هذا الا سحر مفتری) .

((ما هرگز چنین چیزی را در نیاکان خود نشنیده ایم))! (و ما سمعنا بهذا فی آبائنا الاولین) .

آنها در برابر معجزات بزرگ موسی به همان حربه ای متوسل شدند که همه جباران و گمراهان در طول تاریخ در برابر معجزات انبیاء به آن متوسل می شدند حربه سحر، چرا که آن خارق عادت بود و این هم خارق عادت، لکن این کجا و آن کجا))؟!

ساحران، افراد منحرف و دنیاپرستی هستند که اساس کارشان بر تحریف حقایق است، و با این نشانه به خوبی می توان آنها را شناخت، در حالی که دعوت انبیاء و محتوای آن گواه صدق معجزات آنها است .

وانگهی ساحران چون به نیروی بشری متکی هستند همیشه کارشان محدود است، اما پیامبران که از نیروی الهی بهره می گیرند، معجزاتشان عظیم و نامحدود .

تعبیر به ((آیات بینات)) که اشاره به معجزات موسی است از این جهت به صیغه جمع آمده که ممکن است موسی علاوه بر این دو معجزه، معجزات دیگری هم به آنها ارائه داده باشد، و یا هر یک از این دو معجزه خود ترکیبی از معجزه های متعدد بوده، تبدیل شدن عصا به مار عظیم معجزهای است، و بازگشت آن به حال اول معجزه ای دیگر، و همچنین درخشندگی دست موسی در یک لحظه معجزه ای است، و بازگشتش به حال اول معجزهای دیگر! .

تعبیر به ((مفتری)) از ماده ((فریه)) به معنی تهمت و دروغ از این نظر است که می خواستند بگویند: موسی این نسبت را به دروغ بر خدا بسته!

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 82@@@

تعبیر به اینکه ما هرگز چنین چیزی را در نیاکان خود نشنیده ایم با اینکه قبل از موسی، آوازه دعوت نوح و ابراهیم و یوسف در آن سرزمین پیچیده بود یا به خاطر فاصله زیاد و بعد عهد و یا به خاطر این است که می خواهند بگویند نیاکان ما نیز در مقابل چنین دعوتهائی هرگز تسلیم نشده اند .

اما موسی در پاسخ آنها با لحن تهدیدآمیزی چنین ((گفت، پروردگار من از حال کسانی که هدایت را از نزد او برای مردم می آورند آگاهتر است، و همچنین از کسانی که سرانجام سرای دنیا و آخرت از آنها است)) (و قال موسی ربی اعلم بمن جاء بالهدی من عنده و من تکون له عاقبة الدار) .

اشاره به اینکه خدا به خوبی از حال من آگاه است، هر چند شما مرا متهم به دروغ کنید، چگونه ممکن است خدا چنین خارق عادتی در اختیار دروغگوئی قرار دهد که مایه گمراهی بندگانش شود، اینکه خدا باطن مرا می داند و این امکان را به من داده بهترین دلیل بر حقانیت دعوت من است .

از این گذشته دروغگو تنها مدت کوتاهی می تواند به کار خود ادامه دهد و عاقبت پرده از روی اعمالش برداشته می شود، شما منتظر بمانید تا ببینیم عاقبت کار و پیروزی از آن کیست، و شکست از آن کی؟

مطمئن باشید اگر من دروغگو باشم ظالم هستم، ((و ظالم هرگز رستگار نخواهد شد)) (انه لا یفلح الظالمون) .

این تعبیر شبیه تعبیر دیگری است که در آیه 69 سوره طه آمده است، و لا یفلح الساحر حیث آتی، ((ساحر هر کجا برود رستگار نخواهد شد))!

این جمله ضمنا ممکن است اشاره ای به وضع فرعونیان لجوج و مستکبر باشد که شما از وضع معجزات من به حقانیت دعوتم پی برده اید اما ظالمانه با من مخالفت می کنید، ولی بدانید پیروز نخواهید شد و عاقبت از آن من است نه از

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 83@@@

آن شما .

تعبیر به ((عاقبة الدار)) ممکن است اشاره به سرانجام دار دنیا یا دار آخرت و یا هر دو باشد، البته معنی سوم جامعتر و مناسبتر به نظر می رسد .

موسی با این بیان منطقی و مؤدبانه شکست و ناکامی آنها را در این دنیا و جهان دیگر به آنها گوشزد کرد .

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 84@@@