تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد16
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 56-57

آیه و ترجمه

إِنَّک لا تهْدِی مَنْ أَحْبَبْت وَ لَکِنَّ اللَّهَ یهْدِی مَن یَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ(56)

وَ قَالُوا إِن نَّتَّبِع الهُْدَی مَعَک نُتَخَطف مِنْ أَرْضِنَا أَ وَ لَمْ نُمَکِّن لَّهُمْ حَرَماً ءَامِناً یجْبی إِلَیْهِ ثَمَرَت کلِّ شیْءٍ رِّزْقاً مِّن لَّدُنَّا وَ لَکِنَّ أَکثرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ(57)

ترجمه،

56 - تو نمیتوانی کسی را که دوست داری هدایت کنی، ولی خداوند هر کس را بخواهد هدایت می کند، و او از هدایت یافتگان آگاهتر است .

57 - آنها گفتند: ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم ما را از سرزمینمان می ربایند! آیا ما حرم امنی در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزی (از هر شهر و دیاری) به سوی آن آورده می شود، ولی اکثر آنها نمی دانند!

تفسیر:

هدایت تنها به دست خدا است

گرچه در شان نزول آیه نخست از این آیات بحثهای زیادی کرده اند اما چنانکه خواهیم دید روایاتی است بی اعتبار و بیارزش که گویا برای مقاصد خاصی جعل شده است و لذا بهتر این دیدیم که تفسیر آیه را از خود قرآن مجید بخواهیم و بعد به نقد و بررسی آن روایات مشکوک یا مجعول برویم .

با توجه به اینکه در آیات گذشته سخن از دو گروه در میان بود: گروهی

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 116@@@

مشرکان لجوج از اهل مکه که هر چند رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) اصرار برای هدایت آنها داشت، نور ایمان در قلبشان نفوذ کرد و به عکس گروهی از اهل کتاب و افراد دوردست، هدایت الهی را پذیرفتند و عاشقانه در راه اسلام پافشاری و ایثار کردند حتی از مخالفت بستگان و خویشاوندان نزدیک و جاهلان خودخواه وحشتی به دل راه ندادند .

با توجه به این امور نخستین آیه مورد بحث پرده از روی این حقیقت برمیدارد که ((تو نمی توانی هر که را دوست داری هدایت کنی، ولی خداوند هر کس را بخواهد هدایت می کند، و او از هدایت یافتگان آگاهتر است)) (انک لا تهدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء و هو اعلم بالمهتدین) .

او می داند چه افرادی لایق پذیرش ایمانند، او می داند چه قلبهائی برای حق می طپند، او می داند در چه سرهائی، سودای عشق خدا است، آری او این افراد شایسته را خوب می شناسد و به آنها توفیق می دهد و لطفش را رفیق راه آنها می سازد تا به سوی ایمان رهنمون شوند .

اما تاریکدلان زشت سیرتی که در دل با حق دشمنند، و با تمام قدرتشان به پیکار با فرستادگان خدا برخاستهاند، و از نظر زندگی آنقدر آلوده و ننگینند که لایق نور ایمان نیستند، خداوند هرگز چراغ توفیق را فرا راه آنها قرار نمی دهد .

بنابراین منظور از هدایت در اینجا ((ارائه طریق)) نیست، چرا که ارائه طریق کار اصلی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) است و بدون استثناء راه را به همه نشان می دهد، بلکه منظور از هدایت در اینجا ((ایصال به مطلوب)) و رسانیدن به سر منزل مقصود است این تنها کار خدا است که بذر ایمان را در دلها بپاشد و کار او هم بیحساب نیست او به دلهای آماده نظر می افکند و این نور آسمانی را بر آنها می پاشد .

به هر حال این آیه یکنوع دلداری برای پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) است که به این واقعیت

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 117@@@

توجه کند نه اصرار بر شرک از ناحیه گروهی از بت پرستان مکه بی دلیل است، و نه ایمان مخلصانه مردم حبشه یا نجران و امثال سلمانها و بحیراها .

هرگز از عدم ایمان گروه اول نگرانی به خود راه نده، که این نور الهی به سراغ دلهای آماده می رود و در آنجا ورود می کند و خیمه می زند .

نظیر این مضمون در آیات قرآن فراوان است،

در آیه 272 بقره می خوانیم، لیس علیک هداهم و لکن الله یهدی من یشاء: ((هدایت آنها بر تو نیست خدا هر که را بخواهد هدایت می کند)) .

و در آیه 37 نمل می خوانیم، ان تحرص علی هداهم فان الله لا یهدی من یضل، ((اگر اصرار بر هدایت این گروه داشته باشی مؤثر نیست، چرا که خدا کسی را که گمراه کرده است هدایت نمی کند)) .

و در آیه 43 یونس آمده است، افانت تهدی العمی و لو کانوا لا یبصرون، ((تو می خواهی نابینایان را هدایت کنی هر چند چیزی را نمی بینند و حقیقتی را درک نمی کنند))!

و بالاخره در آیه 4 سوره ابراهیم به عنوان یک قانون کلی می فرماید: فیضل الله من یشاء و یهدی من یشاء و هو العزیز الحکیم، ((خدا هر کس را بخواهد گمراه می کند و هر کس را خدا بخواهد هدایت می کند و او عزیز حکیم است)) .

آخرین جمله آیه اخیر به خوبی نشان می دهد که مشیت الهی درباره این دو گروه بی حساب نیست بلکه بر طبق حکمت و برنامه لیاقتها و تلاشها و کوششهای افراد است، تنها بر این اساس است که خدا توفیق هدایت را نصیب گروهی می کند و یا از گروهی سلب می نماید .

در دومین آیه مورد بحث، سخن از کسانی می گوید که در دل به حقانیت

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 118@@@

اسلام معترف بودند ولی روی ملاحظات منافع شخصی، حاضر به قبول ایمان نبودند می فرماید: ((آنها گفتند ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم و از آن پیروی کنیم ما را از سرزمینمان می ربایند))! (و قالوا ان نتبع الهدی معک نتخطف من ارضنا) .**(معک) در آیه فوق متعلق به (نتبع) می باشد، این احتمال نیز وجود دارد که تعلق به (هدی) پیدا کند که تفاوت مختصری در معنی خواهد داشت.***

در تفاسیر آمده که این سخن را حارث بن نوفل بیان کرد، خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) رسید عرض نمود ما می دانیم که گفتار تو حق است اما چیزی که مانع می شود از برنامه تو پیروی کنیم و ایمان بیاوریم ترس از هجوم عرب بر ما است که ما را از سرزمینمان بربایند، و ما قدرت مقابله با آنها را نداریم! .**(مجمع البیان) ذیل آیه مورد بحث.***

این سخن را کسی می گوید که قدرت پروردگار را ناچیز می شمرد و قدرت مشتی عرب جاهلی را عظیم، این سخن را کسی می گوید که هنوز به عمق عنایتها و حمایتهای الهی آشنا نیست، و نمی داند چگونه او یارانش را یاری و دشمنانش را در هم می شکند، لذا قرآن در پاسخ آنها چنین می گوید: آیا ما حرم امنی در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات و محصولات هر شهر و دیاری به سوی آن آورده می شود؟! (اولم نمکن لهم حرما آمنا یجبی الیه ثمرات کل شیء) .**(یجبی) از ماده (جبایة) به معنی جمع کردن است، و لذا به حوض که آب را در خود جمع می کند (جابیه) می گویند _ ضمنا (نمکن) در آیه فوق به معنی (نجعل) است و (حرما) مفعول آن است وگرنه (نمکن) در معنی اصلی که تمکین دادن است بوسیله (فی) متعدی می شود.***

((ولی اکثر آنها نمی دانند)) (و لکن اکثرهم لا یعلمون) .

خداوندی که سرزمین شوره زار و سنگلاخ بی آب و درختی را حرم امن قرار داد، و آنچنان دلها را متوجه آن ساخت که بهترین محصولات از نقاط مختلف

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 119@@@

جهان را به سوی آن می آورند، قدرت خود را بخوبی نشان داده است، کسی که چنین قدرتنمائی کرده و این همه امنیت و نعمت را در چنین سرزمینی قرار داده و با چشم خود آثار آن را می بینید و سالها از آن بهره گرفته اید چگونه قادر نیست شما را در برابر هجوم مشتی اعراب بتپرست حفظ کند؟!

شما در حال کفر مشمول این دو نعمت بزرگ الهی، امنیت و مواهب زندگی بودید چگونه ممکن است خداوند بعد از اسلام شما را از آن محروم سازد، دل قوی دارید و ایمان بیاورید و محکم بایستید که خدای کعبه و مکه با شما است .

در اینجا این سؤال مطرح است که تاریخ نشان می دهد حرم مکه برای مسلمانان آنقدر هم امن و امان نبود، مگر گروهی از مسلمانان را در آنجا آزار و شکنجه ندادند؟ مگر آنهمه سنگ بر بدن پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نزدند؟ مگر بعضی از مسلمانان را در مکه نکشتند؟ مگر گروهی با جعفر و بقیه با پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) سرانجام از آنجا به خاطر ناامنی هجرت نکردند؟!

در پاسخ می گوئیم، اولا: با تمام این امور باز مکه نسبت به بقیه نقاط امنیت بیشتری داشت، و عرب برای آن احترام و قداستی قائل بود، باز هم جنایاتی را که در نقاط دیگر مرتکب می شدند نمی توانستند در آنجا انجام دهند، خلاصه حتی در عین ناامنی، حرم مکه از امنیت نسبی قابل توجهی برخوردار بود، مخصوصا این امنیت از ناحیه اعراب بیرون مکه بیشتر رعایت می شد .

ثانیا: درست است که در آغاز اسلام مدت کوتاهی این سرزمین امن الهی دستخوش پارهای از ناامنیها شد، ولی چیزی نگذشت که به صورت کانونی بزرگ از امنیت پایدار و مرکزی عظیم از انواع نعمتها درآمد، بنابراین تحمل این مشکلات زودگذر برای رسیدن به نعمتهای بزرگ کار سخت و پیچیده ای نبود .

به هر حال بسیارند کسانی که از ترس تزلزل منافع شخصیشان همچون حارث

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 120@@@

بن نوفل، دست از هدایت و ایمان برمی دارند در حالی که ایمان به خدا و تسلیم در برابر فرمان او، نه تنها منافع معنوی آنها را تامین می کند که در تامین منافع مشروع مادی و محیط امن و سالم برای آنها نیز فوق العاده مؤثر است، ناامنیها و کشتارها و غارتگریهائی را که در دنیای به اصطلاح متمدن امروز، دنیائی که از ایمان و هدایت دور افتاده است می بینیم گواه زنده این مدعا است .

توجه به این نکته نیز لازم است که خداوند در اینجا اول نعمت امنیت را می شمرد و بعد جلب ارزاق را از همه جا به سوی مکه، این تعبیر ممکن است بیانگر این واقعیت باشد که تا امنیت در شهر و کشوری حکمفرما نگردد وضع اقتصادی آنها سامان نخواهد یافت، شرح این سخن را ذیل آیه 35 سوره ابراهیم داده ایم (جلد 10 صفحه 366) .

و نیز جالب اینکه یجبی به صورت فعل مضارع آمده که دال بر استمرار در حال و آینده است، و ما امروز بعد از گذشتن چهارده قرن با چشم خود شاهد مفهوم این سخن و استمرار جلب همه نوع مواهب به سوی این سرزمین هستیم، کسانی که خانه خدا را زیارت می کنند با چشم خود می بینند این سرزمین خشک و سوزان و بی آب و علف در میان انواع بهترین نعمتها غرق است، و شاید در هیچ نقطه ای از دنیا این وفور نعمت نباشد .

نکته،