تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد16
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 65-70

آیه و ترجمه

وَ یَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ مَا ذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسلِینَ(65)

فَعَمِیَت عَلَیهِمُ الاَنبَاءُ یَوْمَئذٍ فَهُمْ لا یَتَساءَلُونَ(66)

فَأَمَّا مَن تَاب وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صلِحاً فَعَسی أَن یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ(67)

وَ رَبُّک یخْلُقُ مَا یَشاءُ وَ یخْتَارُ مَا کانَ لهَُمُ الخِْیرَةُ سبْحَنَ اللَّهِ وَ تَعَلی عَمَّا یُشرِکونَ(68)

وَ رَبُّک یَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صدُورُهُمْ وَ مَا یُعْلِنُونَ(69)

وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فی الاُولی وَ الاَخِرَةِ وَ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ(70)

ترجمه،

65 - به خاطر بیاورید روزی را که خداوند آنها را ندا می دهد و می گوید: به پیامبران چه پاسخی گفتید؟

66 - در این هنگام همه اخبار بر آنها پوشیده می ماند (حتی نمی توانند) از یکدیگر سؤالی کنند!

67 - اما کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد امید است از رستگارا باشد .

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 140@@@

68 - و پروردگار تو هر چه را بخواهد می آفریند، و هر چه را بخواهد برمی گزیند . آنها (در برابر او) اختیاری ندارند، منزه است خداوند و برتر است از شریک هائی که برای او قائل می شوند .

69 - پروردگار تو می داند آنچه را که سینه هاشان پنهان می دارد و آنچه را که آشکار می کند .

70 - او خدائی است که معبودی جز او نیست، ستایش برای اوست . در این جهان و در جهان دیگر، حاکمیت (نیز) از آن اوست، و همه شما به سوی او باز می گردید .

تفسیر:

آیات مورد بحث، تعقیبی است بر بحثی که در آیات گذشته، پیرامون مشرکان و سؤالاتی که از آنها در قیامت می شود آمده بود .

به دنبال سؤال از معبودهای آنها، سؤال دیگری از عکس العمل آنان در برابر پیامبران می شود، می فرماید: ((روزی را به خاطر بیاورید که خداوند آنها را ندا می دهد و می گوید: در برابر پیامبران چه پاسخی گفتید))؟! (و یوم ینادیهم فیقول ما ذا اجبتم المرسلین) .

مسلما آنها برای این سؤال - همچون سؤال اول - پاسخی ندارند، آیا بگویند دعوت آنها را اجابت کردیم که این دروغ است و دروغ در آن صحنه خریدار ندارد؟ یا بگویند تکذیبشان کردیم، به آنها تهمت زدیم، ساحرشان نامیدیم مجنونشان خواندیم، بر ضد آنها دست به پیکار مسلحانه زدیم، و آنها و پیروانشان را به قتل رساندیم؟! چه بگویند؟ هر چه بگویند مایه بدبختی و رسوائی است!

جائی که پیامبران بزرگ الهی در روز قیامت در برابر این سؤال که مردم چه پاسخی به دعوت شما گفتند، می گویند: ما در برابر علم تو علمی از خود نداریم، تو علام الغیوبی (مائده - 109) این کوردلان مشرک چه می توانند در پاسخ این سؤال بگویند .

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 141@@@

لذا در آیه بعد می فرماید: در این هنگام همه اخبار بر آنها پوشیده و پنهان می ماند و هیچ پاسخی برای گفتن در اختیار ندارند (فعمیت علیهم الانباء یومئذ) .

((حتی نمی توانند از یکدیگر سؤالی کنند)) و پاسخی از هم بشنوند (فهم لا یتسائلون) .

قابل توجه اینکه نسبت عمی و نابینائی در آیه فوق به خبرها داده شده نه به خود آنها، نمی گوید آنها نابینا می شوند، بلکه می گوید: ((خبرها از پیدا کردن آنها نابینا هستند))! زیرا بسیار می شود که انسان خود از چیزی باخبر نیست اما گوئی خبر دهن به دهن می گردد و به سراغ او می آید، همانگونه که بسیاری از اخبار اجتماعی از همین طریق پخش می شود، اما در آنجا نه افراد، آگاهی دارند و نه خبرها، قابلیت نشر!

و به این ترتیب همه خبرها بر آنها پوشیده می شود، هیچ پاسخی در برابر این سؤال که جواب پیامبران را چه دادید پیدا نمی کنند و سکوتی مطلق سر تا پای آنها را فرا می گیرد .

و از آنجا که روش قرآن این است که همیشه درها را به روی کافران و گنهکاران باز می گذارد تا در هر مرحله ای از فساد و آلودگی باشند بتوانند به راه حق برگردند، در آیه بعد می افزاید: ((اما کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد امید است از رستگاران باشد)) (فاما من تاب و آمن و عمل صالحا فعسی ان یکون من المفلحین) .

بنابراین راه نجات شما در سه جمله خلاصه می شود: بازگشت به سوی خدا ایمان و عمل صالح، که به دنبال آن مسلما نجات و فلاح و رستگاری است .

تعبیر به ((عسی)) (امید است) با اینکه کسی که دارای ایمان و عمل صالح باشد حتما اهل فلاح و رستگاری است، ممکن است به خاطر این باشد که این

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 142@@@

رستگاری مشروط به بقاء و دوام این حالت است و از آنجا که دوام و بقاء در مورد همه توبه کنندگان مسلم نیست تعبیر به عسی شده است .

بعضی از مفسران نیز گفته اند این تعبیر (عسی) هنگامی که از شخص کریم صادر شود مفهوم آن قطعی بودن مطلب است و خداوند اکرم الاکرمین است .

آیه بعد در حقیقت دلیلی است بر نفی شرک و بطلان عقیده مشرکان، می فرماید: ((پروردگار تو هر چه را بخواهد خلق می کند، و هر چه را بخواهد بر می گزیند)) (و ربک یخلق ما یشاء و یختار) .

آفرینش به دست او است و تدبیر و اختیار و گزینش نیز به اراده و فرمان او است .

((آنها در برابر او اختیاری ندارند)) (ما کان لهم الخیرة) .**(ما) در جمله (ما کان لهم الخیرة) نافیه است ولی بعضی احتمال داده اند که موصوله باشد و معطوف بر مفعول محذوف (یختیار) ولی این احتمال بسیار بعید است.***

اختیار آفرینش با او است، اختیار شفاعت به دست او، و اختیار ارسال پیامبران نیز به اراده او است، خلاصه اختیار همه چیز بستگی به مشیت ذات پاک او دارد . بنابراین نه از بتها کاری ساخته است، و نه حتی از فرشتگان و انبیاء مگر به اجازه او .

به هر حال اطلاق اختیار در اینجا دلیل بر تعمیم آنست، یعنی خداوند هم صاحب اختیار در امور تکوینی است و هم تشریعی و هر دو از مقام خالقیت او سر چشمه می گیرد .

با اینحال چگونه آنها راه شرک می پویند و چگونه به سوی غیر خدا می روند؟!

لذا در پایان آیه می فرماید: ((منزه است خداوند و برتر و بالاتر است از شریکهائی که برای او قائل می شوند)) (سبحان الله و تعالی عما یشرکون) .

در روایاتی که از طرق اهلبیت (علیهم السلام) به ما رسیده آیه فوق به مساءله اختیار

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 143@@@

و گزینش امام معصوم از سوی خدا تفسیر شده است، و جمله ((ما کان لهم الخیرة)) (آنها اختیاری در این زمینه ندارند) نیز بر همین معنی تطبیق شده و این در واقع از قبیل بیان مصداق روشن است، چرا که مساءله حفظ دین و آئین، و انتخاب رهبر معصوم برای این هدف، جز از ناحیه خدا ممکن نیست .**(اصول کافی) و تفسیر (علی بن ابراهیم) (طبق نقل تفسیر نور الثقلین ج 4 ص 136).***

آیه بعد که سخن از علم گسترده خداوند می گوید در حقیقت تأکیدی است و یا دلیلی است برای آنچه در آیه قبل از اختیار گسترده خداوند بیان شد، می فرماید: ((پروردگار تو می داند آنچه را سینه هاشان پنهان می دارد، و آنچه را که آشکار می کنند)) (و ربک یعلم ما تکن صدورهم و ما یعلنون) .

این احاطه او بر همه چیز دلیلی است بر اختیار او نسبت به همه چیز و ضمنا تهدیدی است برای مشرکان که گمان نکنند خدا از نیّات و توطئه های آنها آگاه نیست .

آخرین آیه مورد بحث که در حقیقت، حکم نتیجه گیری و توضیح برای آیات گذشته در زمینه نفی شرک دارد، چهار وصف از اوصاف الهی را منعکس می کند که همه فرع بر خالقیت و مختار بودن او است .

نخست می گوید: ((او خدائی است که معبودی جز او نیست)) (و هو الله لا اله الا هو) .

چگونه ممکن است معبودی جز او پیدا شود، در حالی که خالق منحصر به او است، و همه اختیارات متعلق به او می باشد، آنها که به بهانه شفاعت و مانند آن دست به دامن بتها می زنند، سخت در اشتباهند .

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 144@@@

دیگر اینکه تمام نعمتها چه در این جهان و چه در آن جهان همه از ناحیه او است، و این لازمه خالقیت مطلقه او می باشد، لذا می افزاید ((هر حمد و ستایشی نیز به او تعلق می گیرد چه در این جهان و چه در آن جهان)) (له الحمد فی الاولی و الاخرة) .

سوم اینکه ((حاکم در هر دو عالم او است)) (و له الحکم) .

بدیهی است وقتی خالق و مختار او باشد، حاکمیت تکوین و تشریع نیز در اختیار او خواهد بود .

چهارم اینکه، ((بازگشت همه شما (برای حساب و پاداش و کیفر) به سوی او خواهد بود)) (و الیه ترجعون) .

او است که شما را آفریده، و او است که از اعمال شما آگاه است و او است که حاکم یوم الجزاء می باشد، بنابر این حساب و جزای شما نیز بدست او خواهد بود .

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 145@@@