تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد16
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

فرار از حوزه قدرت خدا ممکن نیست!

در آیات گذشته سخن از آزمایش عمومی مؤمنان بود، و نخستین آیه مورد بحث تهدید شدیدی برای کفار و گنهکاران است، تا گمان نکنند اگر مؤمنان را تحت فشار قرار دادند و مجازاتهای الهی فورا دامان آنها را فرو نگرفت خدا از آنها غافل است و یا قدرت بر عذاب آنها ندارد .

می فرماید: ((آیا کسانی که سیئات را انجام می دهند گمان کردند بر ما پیشی خواهند گرفت، و از چنگال کیفر ما رهائی خواهند یافت؟ چه بد قضاوتی کردند))! (ام حسب الذین یعملون السیئات ان یسبقونا ساء ما یحکمون) .

مهلت الهی آنها را مغرور نکند که این نیز برای آنها آزمونی است و فرصتی برای توبه و بازگشت .

اینکه بعضی از مفسران آیه فوق را اشاره به مؤمنین گنهکار دانسته اند به هیچوجه مناسب سیاق آیات نیست بلکه قرائن گواهی می دهد که منظور مشرکان و کفار است .

سپس بار دیگر به سراغ برنامه های مؤمنان و اندرز به آنها می رود می گوید: ((هر کسی امید لقاء پروردگار دارد باید آنچه در توان دارد از اطاعت فرمان او مضایقه نکند، زیرا زمانی را که خداوند تعیین کرده سرانجام فرا می رسد)) (من کان یرجوا لقاء الله فان اجل الله لات) .**این جمله در حقیقت محذوفی دارد و در تقدیر چنین است: (من کان یرجوا لقاء الله فلیبادر بالطاعة قبل ان یلحقه الاجل) _ یا _ (من کان یرجوا لقاء الله و یقول آمنت بالله فلیقله مستقیما صابرا علیه . . . فان اجل الله لات).***

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 211@@@

آری این وعده الهی تخلف ناپذیر است، و راهی است که به هر حال باید پیموده شود .

و از این گذشته خداوند سخنان شما را می شنود و از اعمال و نیات شما آگاه است که ((او شنوا و دانا است)) (و هو السمیع العلیم) .

در اینکه منظور از ((لقاء الله)) (ملاقات پروردگار) چیست؟ بعضی آن را به معنی ملاقات فرشتگان پروردگار، و بعضی به معنی ملاقات حساب و جزاء، و بعضی به ملاقات حکم و فرمان حق تفسیر کرده اند، و بعضی آن را کنایه از قیامت و رستاخیز دانسته اند، در حالی که دلیلی ندارد که آیه را به این معانی مجازی تفسیر کنیم .

باید گفت، لقای پروردگار در قیامت، نه یک ملاقات حسی است که یک لقای روحانی و یکنوع شهود باطنی است، چرا که در آنجا پرده های ضخیم عالم ماده از مقابل چشم جان انسان کنار می رود، و حالت شهود به انسان دست می دهد .

به گفته ((علامه طباطبائی)) در المیزان، منظور از لقاء الله آنست که بندگان در موقفی قرار می گیرند که حجابی میان آنها و پروردگارشان نیست، زیرا طبیعت روز قیامت ظهور حقایق است چنانکه قرآن می گوید: و یعلمون ان الله هو الحق المبین، ((آن روز خواهند دانست که خدا حق آشکار است)) (سوره نور آیه 25) .**در زمینه تفسیر (لقاءالله) در جلد اول ذیل آیه 46 سوره بقره نیز بحث دیگری داریم.***

آیه بعد در حقیقت تعلیلی است برای آنچه در آیه قبل گذشت، می گوید: اینکه دستور داده شده مؤمنان به لقاء الله آنچه در توان دارند فروگذار نکنند

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 212@@@

به خاطر این است که ((هر کسی جهادی کند و تلاش و کوششی کند و تحمل مصائب و مشکلاتی نماید در حقیقت برای خود جهاد کرده است، چرا که خدا از همه جهانیان بی نیاز است)) (و من جاهد فانما یجاهد لنفسه ان الله لغنی عن العالمین) .

برنامه آزمون الهی، جهاد با هوای نفس، و مبارزه با دشمنان سرسخت برای حفظ ایمان و پاکی و تقوا، برنامه خود انسان است، و گرنه خداوند وجودی است نامتناهی از هر نظر و هیچ نیازی ندارد که به وسیله عبادت یا اطاعت بندگان بر طرف شود، کمبودی ندارد که دیگران به او بدهند، بلکه دیگران هر چه دارند از او دارند، از خودشان چیزی ندارند .

از این بیان روشن می شود که ((جهاد)) در اینجا الزاما به معنی جهاد مسلحانه با دشمن نیست، بلکه همان معنی اصلی لغوی خود را دارد که هرگونه تلاش و کوشش را برای حفظ ایمان و تقوی، و تحمل انواع شدائد و مبارزه های موضعی را با دشمن لجوج و کینه توز شامل می شود .

خلاصه اینکه تمام منافع این جهاد به شخص مجاهد باز می گردد و او است که خیر دنیا و آخرت را در پرتو جهادش تحصیل می کند، و حتی اگر جامعه از برکات این جهاد بهره مند شود در مرحله بعد خواهد بود، بنابراین هرگاه توفیق این جهاد نصیب کسی شود باید خدا را بر این نعمت بزرگ سپاس گوید .

آخرین آیه مورد بحث، توضیح و تکمیلی است برای آنچه بطور سربسته در آیه قبل تحت عنوان ((جهاد)) آمده بود، در اینجا حقیقت جهاد را شکافته و چنین بازگو می کند: ((کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند گناهان آنها را می پوشانیم)) (و الذین آمنوا و عملوا الصالحات لنکفرن عنهم سیئاتهم)

بنابراین نخستین فایده این جهاد بزرگ (ایمان و عمل صالح) تکفیر

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 213@@@

و پوشاندن گناهان است که عائد خود انسان می شود، همانگونه که ثواب آن هم از آن خودشان می باشد، چنانکه قرآن در پایان همین آیه می گوید: ((ما به طور قطع آنها را به بهترین اعمالی که انجام دادند پاداش می دهیم)) (و لنجزینهم احسن الذی کانوا یعملون) .

((نکفر)) از ماده ((تکفیر)) در اصل به معنی ((پوشاندن)) است، و منظور از پوشاندن گناهان در اینجا عفو و بخشش الهی است .

تعبیر به ((احسن الذی کانوا یعملون)) با اینکه خداوند همه اعمال نیک را جزا می دهد چه ((حسن)) باشد و چه ((احسن)) (چه خوب چه خوبتر) ممکن است اشاره به این باشد که ما همه اعمال خوب آنها را به حساب بهترین آنها می گذاریم، یعنی اگر بعضی از اعمال آنها عالی و بعضی خوب یا متوسط است همه را به حساب عالی می گذاریم و این است معنی تفضل پروردگار که در آیات دیگر قرآن (مانند آیه 38 نور) نیز به آن اشاره شده است، لیجزیهم الله احسن ما عملوا و یزیدهم من فضله، ((تا خداوند بهترین اعمال آنها را پاداش دهد و از فضلش بر آن بیفزاید)) .

@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 214@@@