داخل بودن در صالحان به طوری که از آیات زیادی از قرآن بر می آید اوج افتخاری است که ممکن است نصیب یک انسان بشود، و لذا بسیاری از پیامبران از خدا تقاضا می کردند که آنها را در زمره صالحان قرار دهد .
@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 251@@@
((یوسف)) بعد از رسیدن به برترین پیروزیهای ظاهری به پیشگاه خدا عرض می کند: توفنی مسلما و الحقنی بالصالحین، ((مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق کن)) (یوسف - 101) .
((سلیمان)) نیز با تمام حشمت و جاه و جلالش عرض می کند: ادخلنی برحمتک فی عبادک الصالحین، ((خداوندا مرا به رحمتت در بندگان صالحت داخل کن)) (نمل - 19) .
((شعیب)) آن پیامبر بزرگ هنگامی که قراردادش با موسی تمام می شود می گوید: ستجدنی انشاء الله من الصالحین، ((به خواست خدا مرا از صالحان خواهی یافت)) (قصص - 27) .
((ابراهیم)) نیز هم برای خودش تقاضا می کند که در زمره صالحان باشد: رب هب لی حکما و الحقنی بالصالحین (شعراء - 83) .
و هم تقاضا می کند که فرزندان صالحی داشته باشد: رب هب لی من الصالحین (صافات - 100) .
در آیات بسیاری نیز هنگامی که خداوند می خواهد پیامبران بزرگی را مدح کند آنها را به قرار گرفتن در زمره صالحان توصیف می نماید .
از مجموع این آیات به خوبی استفاده می شود که صالح بودن، عالیترین مرحله تکامل یک انسان است .
صالح بودن یعنی چه؟ یعنی، شایستگی از نظر اعتقاد و ایمان، شایستگی از نظر عمل، و شایستگی از نظر گفتار و اخلاق .
نقطه مقابل صالح، فاسد است و می دانیم ((فساد در ارض)) تعبیری است که شامل تمام ظلمها و ستمها و زشتکاریها می شود .
در قرآن مجید گاهی ((صلاح)) در برابر ((فساد)) به کار رفته، و گاه در مقابل ((سیئه)) که به معنی گناه و بدیها است .
@@تفسیر نمونه جلد 16 صفحه 252@@@