«وَ لَمَّا قَضَی نَحْبَهُ وَ قَتَلَهُ أَشْقَی الْآخِرِینَ یَتْبَعُ أَشْقَی الْأَوَّلِینَ لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی الْهَادِینَ بَعْدَ الْهَادِینَ وَ الْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَی مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلَی قَطِیعَةِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وُلْدِهِ إِلاّ الْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَی لِرِعَایَةِ الْحَقِّ فِیهِمْ».
و چون نوبت أجل آن حضرت فرا رسید و شقیترین خلق از پسینیان به پیروی از شقیترین خلق از پیشینیان او را به شهادت رساند، امر رسول خدا(ص) در بارة هادیان خلق یکی پس از دیگری امتثال و پیروی نشد و هرکدام را بعد از دیگری منزوی نمودند، و امت همه کمر بر دشمنی آنها بستند و متفق شدند بر قطع رَحم پیامبر(ص) و دورکردن اولاد طاهرینش، مگر قلیلی از مؤمنان حقیقی که حق اولاد رسول خدا(ص) را رعایت کردند.
رسول خدا(ص) فرمود: «یا عَلِی اَشْقَی الْاَوَّلینَ عاقِرُ النّاقَةِ وَ اَشْقَی الْاخِرین قَاتِلُكَ» ای علی! شقیترین پیشینیان پیكننده و كشنده ناقه صالح است و شقیترین پسینیان كشنده تو است.(54)
و نیز رسول خدا(ص) حضرت علی(ع) را اجمالا به این امر مطلع نموده بود، چون به ثبوت رسیده است كه رسول خدا (ص)به او گفت: «سَتُضْرَبُ عَلی هذا» به زودی ضربهای اینجا میخورد- و اشاره به سر اوكرد - «فتُخضَبُ منها هذه»، و از آن ضربه اینجا خونآلوده میشود - و اشاره به محاسن او نمود-(55)
و نیز به ثبوت رسیده است که پیامبر (ص)َ به امیرالمومنین(ع) فرمودند:
«مَنْ أَشْقَى الْأَوَّلِینَ قَالَ: عَاقِرُ النَّاقَةِ قَالَ: صَدَقْتَ فَمَنْ أَشْقَى الْآخِرِینَ قَالَ: قُلْتُ لَا أَعْلَمُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: الَّذِی یَضْرِبُكَ عَلَى هَذِهِ وَ أَشَارَ إِلَى یَافُوخِهِ».(56)
میدانی شقیترین افراد از پیشینیان کیست؟ عرض کردند: آن کسی است که ناقة حضرت صالح(ع) را پی کرد و کشت. آیا میدانی شقیترین افراد از پسینیان چه کسی است؟ گفت: نه. حضرت رسول(ص) فرمود: آن کسی است که بر اینجا ضربه میزند، وبه سر حضرت اشاره کردند.
بالاخره همچنان که تاریخ گواه است آنچه باید بعد از رحلت رسول خدا(ص) با ادامة حاکمیت علی(ع) واقع میشد، محقق نشد و در مسیر هدایت تاریخی بشر انحراف ایجاد گشت. ولی ما میدانیم آنچه باید بشود، حتماً میشود. در این فراز میگویی: پروردگارا! مسیر تاریخ را خواستند از مسیری که تو برای بشریت اراده کرده بودی منحرف بكنند، تلاشهایی هم به زعم خود انجام دادند و از آن طریق در عرصة امتحان در زندگی زمینی، شخصیت هرکس معلوم شد، ولی شأن انسان، شأنی است كه نمیتواند بدون راه و رسم و فرهنگ علیبنابیطالب(ع) بهسر ببرد و لذا باز به مقصدی كه اسلام به او وعده دادهاست خواهد رسید و ما غم خود را از تغییر مسیری که واقع شد مطرح میکنیم تا روشن شود از سر اهداف خود باز نگشتهایم. آری!
«فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِیَ مَنْ سُبِیَ وَ أُقْصِیَ مَنْ أُقْصِیَ وَ جَرَی الْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا یُرْجَی لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ إِذْ كَانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ وَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولا وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ».
تا آنکه به ظلم ستمکاران گروهی کشته، گروهی اسیر و جمعی دور از وطن شدند و قضای الهی بر آن خاندان مطهر جاری شد، به امید آنکه در ازاء آن سختیها، حسن ثواب و پاداش نیكو برای آنها باشد، زیرا که زمین ملك خداست و به هر كدام از بندگان که خداوند مقدر کرده از آن بهره میدهد و آنها را وارث ملك زمین خواهد كرد و عاقبت نیكِ عالم برای اهل تقوی است و تسلط ظالمین پایدار نیست. و پروردگار ما از هر نقصی پاك و منزه است و وعده او قطعی و محقق الوقوع خواهد بود و ابداً در وعده پروردگار خلاف نیست و او عزیز و حکیم است و لذا هیچ قدرتی در مقابل قدرت و ارادة او وجود ندارد و هیچ واقعهای بدون حکمت و مصلحت خاص خداوند، در نظام عالم انجام نمیگیرد.