«دیگر قصّه؛ قصّة رسیدن به وادی آتشین و مبارك انتظار نیست، بلكه قصّة ما قصّة انسانی است كه در آتش این انتظار ذوب میشود.»
بنابراین ما صِرفاً پیشنهاد نمیكنیم منتظر ظهور مقدس حضرت صاحبالامر(عج) بمانید. بلکه بنده عرض میکنم چرا به كمك فرهنگ انتظار هم اکنون ما به آن ظهور سراسر نور، وصل نباشیم؟ چرا ما هم اكنون با اماممهدی(عج) در حكومت جهانی مهدوی و برای نمایش همة خوبیها، و هدم همة بدیها زندگی نكنیم؟ سخت نیست، روایت هم به شما كمك كرده(134) تازه مژدهای که در رجعت برای منتظران حضرت دادهاند راه را به خوبی باز گذاشته است، برای اینكه انسان فقط به انتظار آن صحنه، دیگر به هیچ چیز دیگر قانع نباشد و اگر هم مُرد باز برگردد.(135)
«ما بیش از آنكه بخواهیم تورا ببینیم میخواهیم تو ما را ببینی تا با نظر مبارك تو تمام درهای بهشت بر قلب ما گشوده شود و در آن حال آنچه ماندنی است - و نه آنچه رفتنی است- سرمایة جان ما گردد.»(136)
«وَ اِلی مَتی وَ أَیَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِیكَ وَ أَیَّ نَجْوَی»
تا به كی و با چه نوع خطابی تو را توصیف كنم و با چه زبانی با تو راز دل بگشایم؟
«عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أُجَابَ دُونَكَ وَ أُنَاغَی»
ای مولای من! بر من بسی سخت و مشكل است كه پاسخ طلب خود را از غیر تو یابم.
«عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَبْكِیَكَ وَ یَخْذُلَكَ الْوَرَی»
سخت و دشوار است بر من كه بر تو بگریم و خلق از تو دست کشیده و تو را واگذاردهاند.
عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ یَجْرِیَ عَلَیْكَ دُونَهُمْ مَا جَرَی».
بر من سخت دشوار است که این غیبت ممتد بر تو وارد شده و نه بر دیگری.
همانطور که عرض شد این نوع فراق را کسی میفهمد که بداند با حضور آن حضرت چه غوغایی در مناسبات انسانی پدید میآید و چگونه راه آسمان به سوی بشر گشوده میشود. خداوند به جهان هستی استعداد و ظرفیت مدیریت امام معصوم(ع) را داده است و تنها در آن شرایط است که جهان به بلوغ خود میرسد و برکات آسمان و زمین برای بشریت گشوده میشود و انسانها به معنی واقعی زندگی در زمین و آمادگی برای ابدیت دست مییابند. حالا که هنوز چنین شرایطی بهوجود نیامده است، آیا این اندازه بیتابی کمترین کاری نیست که باید انجام داد تا عزمی در ما و لطفی در آن امام شروع شود و شرایط ظهور آن حضرت به لطف الهی محقق گردد؟
«هَلْ مِنْ مُعِینٍ فَأُطِیلَ مَعَهُ الْعَوِیلَ وَ الْبُكَاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلا»
آیا كسی هست كه مرا یاری كند تا بسی ناله فراق و فریاد و فغانِ طولانی از دل بركشم؟ كسی هست كه جزع و زاری كند و چون تنها باشد من هم او را در جزع و زاریش یاری کنم؟
«هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَسَاعَدَتْهَا عَیْنِی عَلَی الْقَذَی»
آیا چشمی میگرید تا چشم من هم با او مساعدت كند و زار زار بگرید.
هَلْ إِلَیْكَ یَا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَی هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنَا مِنْكَ بِعِدَةٍ فَنَحْظَی».
ای فرزند پیغمبر! آیا به سوی تو راه ملاقاتی هست که به حضورت تشرف حاصل شود؟ آیا امروز به فردایی میرسد كه به دیدار جمالت محظوظ شویم؟