بعد از متذكر شدن سنت عنایت الهی به اولیائش، از طریق آن دعا جمعبندی میكنی و عرضه میداری:
«وَكُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَریعَةً وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهَاجاً وَ تَخَیَّرْتَ لَهُ أَوْصِیَاءَ مُسْتَحْفِظا بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ مِنْ مُدَّةٍ إِلَی مُدَّةٍ إِقَامَةً لِدِینِكَ وَ حُجَّةً عَلَی عِبَادِكَ»
و برای هر كدام از این پیامبران یك شریعت و راهی مقرر کردی و جانشینهایی برای آنها تعیین نمودی، برای آنكه یكی بعد از دیگری در مدت معین، مستحفظ دین و نگهبان آیین و حجت بر بندگانت باشند.
تا بشریت در طول حیاتش گمراه نشود. پس بشر حتی یك روز از زندگی را بدون وسیله برای ارتباط با عالم بالا نبوده است؛ سپس میگویی خدایا به این دلیل اینچنین كردی که:
«وَ لِئَلّا یَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ وَ یَغْلِبَ الْبَاطِلُ عَلَی أَهْلِهِ وَ لا یَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولاً مُنْذِراً وَ أَقَمْتَ لَنَا عَلَما هَادِیاً فَنَتَّبِعَ آیَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزَی».
برای اینكه یك روز هم كه شده، حق از جایگاهش گم نشود و باطل بر حقطلبان چیره گردد. و تا حجت بر مردم تمام شود و كسی نگوید چرا برای ما پیامبر و انذاردهندهای نفرستادی تا نشانة هدایت ما را بر پا بدارد و نگذارد ما خوار و ذلیل شویم.
لذا خداوند در سراسر تاریخ بشر كاری كرد تا همواره مردم برای تشخیص حق از باطل ملاك داشته باشند. اصلاً صحنه زندگی بشر اینطور نبوده است كه در برههای از تاریخِ حیات او حق برایش پنهان باشد.
در ادامه وارد فراز دیگری میشوی که متذکر انتخاب آخرین پیامبر یعنی حضرت محمد(ص) است.