«وَاجْعَلْ صَلَوتَنا بِهِ مَقْبولَةً».
نماز ما را به نور وجود آن حضرت به نمازی قابل قبول تبدیل فرما.
میدانید كه صورت تامّه نماز، نمازی است كه حضرت صاحبالامر(عج) اقامه میكنند و به عبارت دیگر، نماز فقط نماز امامزمان(ع) است.(144) پس هر كس از دریچة وجود مبارك ایشان نمازش را بگیرد، آن نماز مقبول است، و هركس توانست از دریچة وجود مبارك او به خدا نظر كند، این نظر؛ نظر حقیقی است، و هر كس به امامش دل ببندد و در فضای دلبندیِ به آن امام معصوم(ع) عبادت كند، این نماز و عبادت، نماز و عبادتِ وسیع و واقعی است. پس خدایا! نماز ما را با اتصال به نور او برای ما قابل قبول فرما. مطمئن باشید این یك حالت بسیار عزیز و شدنی است، و لذا جا دارد در طلب آن اصرار کنیم. چون امام زمان(عج) از قلب انسانها دور نیست و لذا اگر ما آماده باشیم او از درون ما نور خود را جهت اصلاح عبادات ما بر ما میافشاند.
«وَ ذُنوُبَنا بِهِ مَغْفوُرَة وَ دُعائَنا بِهِ مُسْتَجاباً وَ اجْعَلْ اَرْزاقَنا بِهِ مَبْسوُطَة وَ هُموُمَنا بِهِ مَكْفِیَّة»
خدایا! گناهان ما را به نور امام معصوم، بر ما ببخش و دعاهای ما را به نور آن حضرت، مستجاب كن و رزق ما را به نور آن امام، وسعت بده و نگرانیهای ما را با توجهات آن حضرت بر قلب ما، كفایت كن.
این نمازها و استغفارها و دعاها و رزقها و نگرانیها، همه و همه، فقط با نور امام(ع) به سامان میرسد و در بستر اصلیاش قرار میگیرد، چون هرچیز در حوزة وجود انسان كامل در جای خودش قرار دارد و لذا با ظهور مبارك آن حضرت، نه میلها سركشی میكنند كه منجر به گناه شوند و نه دعاها، دعاهای غیرقابل استجابت خواهند بود.
تا عصا در دست حضرت موسی(ع) نباشد اژدها نمیشود و تا دل انسان در دست انسان کامل قرار نگیرد، نه نمازش نماز است و نه زندگیاش به پاکی سیر میکند. گفت:
جانا تویی کلیم و منم چون عصای تو
گه تکیهگاه خلقم و گه اژدهای تو
دردست فضلو رحمتتو یارمو عصا
ماری شوم چو افکَنَدم اصطفای تو(145)
اگر امام زمانِ ما، ما را برگزید، دیگر ما چوب خشک روزمرّگیها نخواهیم بود، به حیات و جست و خیز خواهیم آمد. یک دل است که به واقع از همة غمها و اندوههای پوچ بهکلی رهیده است و آن دلِ انسان کامل است و فقط با نظر مبارک آن حضرت و یک نحوه یگانگی با آن دل است که از همة غمها آزاد میشویم.
ای باقی و بقای تو بی روز و روزگار
شد روز و روزگار من اندر وفای تو
«وَحَوائِجَنا بِه مَقْضِیَّة»
و خدایا! حوائج ما را با نور آن حضرت و ظهور مبارك او برآورده گردان.
زیرا انسانها آرمانها و استعدادهای بلندی دارند كه فقط با نور وجود انسان كامل، آن آرمانها محقق و آن استعدادها بالفعل میشوند.
ما با تمام وجود تشنة خوبیها هستیم و حاجت اصلی ما نیز خوبشدن است و این تمنّا آنگاه برآورده میشود که خانة جان و جهان ما به نور انسان کامل منوّر گردد. کشتی بیسکّانِ بیهدف، به امید یافتن مأوایی به هر جزیرهای برخورد میکند و باز ناکام میماند و حاجاتش هرگز برآورده نمیشود، مگر به کمک کسی که هرگز به خطا نرود و او در درون جان و جهان ما ظهور کند و کشتی جان ما و جامعة ما را سُکانداری نماید.
«وَاقْبَلْ عَلَیْنا بِوَجْهِكَ الْكَریم، وَاقْبَلْ تَقَرُّبَنا اِلَیْك»
و از همه مهمتر؛ خدایا! حاجت اصلی ما که از تو تقاضا داریم که به نور آن حضرت برآورده سازی، این است که با وجه کریم خودت بر ما نظر کنی و نزدیکی ما را به سوی خودت از ما بپذیری و تقرب ما را به سوی خودت پذیرا شوی.
ملاحظه بفرمایید که بالاترین طلب، فقط در چنین فضایی که در مدّ نظر امام زمان(عج) قرار دارید، امكان دارد و لذا تقاضا میكنیم، خدایا! با وجه كریمت بر ما نظر كن، و كریمانه و بزرگوارانه بر ما بنگر تا به بزرگواری تو، بزرگ شویم، همان نظر كریمانهای كه بر بندة خالص خودت، حضرت صاحبالامر(عج) میاندازی، چون ما نور او را با خود آوردهایم.
من خَس بی سر و پایم كه به سیل افتادم
او كه میرفت مرا هم به دل دریا برد
اینكه حالا ما به نور مهدی(عج) آمدهایم به طرف تو، خدایا! حالا به تقرّب او، تقرّب و نزدیكی ما را نیز بپذیر. به خاطر گناهانمان رابطة خود را با ما قطع نكن، بلكه به خاطر تقرّب ما به امامِ مقرَّب، تقرّب ما را به خودت پذیرا باش.
منگر اندر ما، مکن در ما نظر
اندر اکرام و صفای خود نگر
خدایا! چگونه با نظر کریمانه و با صفای خود بر امام زمان(عج) نظر داری، ما را هم با چشمی که بر اماممان میاندازی نظر بفرما، چون خودت گفتی: « ...وابْتَغُوا اِلَیهِ الْوَسیلة ...»(146) به سوی خداوند وسیلههای ارتباط با خدا را انتخاب کنید، حال ما امام معصومی که واسطة فیض بین تو و خلق است انتخاب نمودیم. پس «وَاقْبَلْ عَلَیْنا بِوَجْهِكَ الْكَریم، وَاقْبَلْ تَقَرُّبَنا اِلَیْك» با وجه کریم خود بر ما نظر بفرما و تقرب و نزدیکی ما را به سوی خودت پذیرا باش.
«وَانْظُرْ اِلَیْنا نَظْرَةً رَحیمَةً نَسْتَكْمِلُ بِهَاالْكِرامَةَ عِنْدَكَ»
و بر ما از سر رحمت و لطف نظر فرما، تا ما به نور آن نظر، كرامتی را که نزد تو است و به بندگانت ارزانی میداری، برای خود دریافت کرده آن را به كمال برسانیم.
خدایا! یك كرامت و بزرگواری خاصی نزد تو موجود است که مربوط به ذات کریمانة تو است، حال ما آن را میخواهیم؛ خدایا بر ما از سر رحمت رحیمیة خود نظر كن، تا از آن طریق کرامت تو بر من به انتها برسد.
«ثُمّ َلا تَصْرِفها عَنّا بِجوُدِك»
سپس این توجه كریمانه را از ما مگیر و بر ما همواره بر اساس آن فیض بزرگ بنگر، به حق جود و بخششت.
گفت:
بیعنایات حق و الطاف حق
گر ملک باشد سیه باشد ورق
حال چگونه میشود ما بدون رحمت رحیمیة حق به مقام توجه کریمانة پروردگار نایل شویم؟ و باز چگونه میشود اگر ادامة لطف او نباشد آن لطف بزرگ برای ما پایدار بماند؟ چون وقتی انسان به کمالی دست یافت، هنر اصلیاش در حفظ آن است و حفظ قلب برای پایدارماندن بر معنویات خون جگرها میخواهد. گفت:
محنت قرب ز بُعد افزون است
جگر از محنت قربم خون است
نیست در بُعد جز امید وصال
هست در قرب همه بیم زوال
و به همین جهت است که باید از خدا تقاضا کنیم:
لطف و انعام خودت را وامگیر
نُقل و باده جام خود را وامگیر
این تقاضای دوم به قدری اساسی است که همواره قسمتی از دعاهای اولیاء الهی جهت قسمت دوم بوده است که «ثُمّ َلا تَصْرِفْها عَنّا بِجوُدِك»، سپس بعد از آنکه با نظر خاصِ رحمت رحیمیه بر ما نظر کردی، آن نظر را باز مگیر. به گفتة مولوی:
ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن
چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن
خلق را مسکین و سرگردان مکن
بر درختی کاشیان مرغ توست
شاخ مشکن مرغ را پرّان مکن
این طناب خیمه را بر مگسلان
خیمة توست آخر ای سلطان، مکن
نیست در عالم ز هجران تلختر
هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن
جمع و شمع خویش را بر هم مزن
دشمنان را کور کن شادان مکن
آنکس که ارزش واقعی نظر رحمت رحیمیة ربّ را، آن هم با نور کریمانة او میداند، میفهمد برای حفظ آن سخت باید از خدا مدد بگیرد تا به کمک اعمال الهی، آن نور برایش بماند.
«وَاسْقِنا مِنْ حَوْضِ جَدِّه صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِكَأْسِهِ وَ بِیَدِهِ رَیّاً رَوِیّاً هَنِیْئاً سائِغاً لاضَمَأَ بَعْدَه یا اَرْحَمَ الرّاحِمِین».
و خدایا! از حوض جدّ اماممهدی(عج) ما را سیراب كن، با كاسه و به دست جدّ او، سیرابی كامل و با آب گوارائی كه هیچ نقصان و تشنگی بعد از آن برای ما نباشد، ای ارحم الراحمین.
آیا كمالی بالاتر و برتر از اُنس با جان و قلب نبیاكرم(ص) وجود دارد؟ آیا بالاتر از سیرابی از چشمة وجود معنوی پیامبر خاتم(ص) ممكن است؟ گفت:
تو چه دانی صدای مرغان را
كه ندیدی شبی سلیمان را
كسی معنی این دعا را میفهمد كه جایگاه قلب محمدی(ص) را در هستی درك كرده باشد، و لذا ندا سر میدهد:
مرا تا جان بود در تن بكوشم
مگر از جام او یك جرعه نوشم
حالا در آخر دعا؛ همة تقاضاها را جمع كرده و آن را یك تقاضا كردهای و میگویی: از حوض جدّ امام مهدی(ص) ما را سیراب كن، آن هم سیرابیِ پایدار كه همواره در محبت محمد و آل او(ع) پایدار بمانیم، چرا كه به ما گفتهاند:
در این خاك، در این خاك، در این مزرعة پاك
به جز مهر، به جز عشق، دگر تخم نكارید
و آن هم عشق و مهر به پاكانِ معصوم، یعنی:
عشقِ پاكان در میانِ جانْ نشان
جان مده اِلاّ به مهر سرْ خوشان
سر خوشان، یعنی صاحبان كاسة محبت الهی كه صاحب اصلی آن كاسه، حضرت «اَوَّلُ ما خَلَقَ الله» یعنی ذات اقدس محمدی(ص) است و در این فراز از دعا میخواهی خداوند به كاسة او و به دست او تو را سیراب كند و چقدر سخت است وقتی دل از آن سیرابیِ بزرگِ معنوی به دست معنویترین انسان هستی محروم باشد. گفت:
آتش بگیر تا كه بدانی چه میكشم
احساس سوختن به تماشا نمیشود
آبی که از جان منوّر انسان کامل به قلب شیعیانشان جاری میشود؛ اولا: قلب را به بهشت متصل میکند، آن هم نهر خاصی از نهرهای بهشت، نهری که از زیر عرش الهی جاری است و منشأ آن کاملترین اسماء الهی میباشد،(147) که از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر و از سرشیر لطیفتر است، و به آنهایی که نور پیامبر و اهل بیت او را یافتند، میرسد،(148) از شیر سفیدتر است چون آلوده به هیچ جهلی نیست، و از عسل شیرینتر است، چون با نشاط قلبی همراه است و از نوع شعور و بصیرت حضوری است و نه حصولی چون تماماً منطبق بر فطرت انسان بوده و ملائم عمق جان انسان است، و از سرشیر لطیفتر است چون مطابق فطرت است و فطرت انسانی بهراحتی آن را میپذیرد. راستی اگر زندگی به چنین انتهایی ختم نشود انسان چگونه ابدیت خود را ادامه دهد؟ شریعت محمدی راه ارتباط با قلب آن حضرت است و نوشیدن از جام معنویِ جان آن حضرت. خدا کند ما از مشتاقان پرشور چنین جامی باشیم و نه از کُندرُوانِ کم توان.
جای خستگی و خاموشی نیست، باید مواظب بود فرج به دست ما به تأخیر نیفتد. دعای ندبه خبر از تاریخ پویایی میدهد که در انتهای آن سیرابشدن جان و جهان از چشمة معنوی قلب محمدی(ص) در منظر نور مهدی (عج) است.
باید عزیزان؛ روی این دعا وقت بگذارید. از جمال امام مهدی(عج) میتوان طوری مدد گرفت كه این دعاها برای جان ما محقق گردد.
اجازه بدهید بحث را در همین جا تمام كنیم و از خدا بخواهیم بر ما منت بگذارد و توفیقمان دهد تا این دعا را آنطور که شاید و باید بفهمیم و به قلب خود برسانیم و آن را وسیلة ظهور وجود مقدس حضرت صاحبالامر(عج) قرار دهیم. به امید آنكه به نور مهدی(عج) تمنّاهای خود را تا افقهای متعالیِ وجود، وسعت دهیم. إنشاءالله(149)
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْكَ فِی دَولَةٍ كَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِهَاالاسْلامَ وَ اَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَاالنِّفاقَ وَ اَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعاةِ اِلَی طاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ اِلی سَبیلِكَ»(150)
خدایا! ما طالب دولت كریمه ای هستیم كه در آن اسلام و مسلمین عزیز شوند و نفاق و منافقین ذلیل گردند و ما در آن دولت در طاعت تو و در طاعت راهنمایان به راه تو قرار داشته باشیم.
خدایا! حضرت یعقوب(ع) در هیچ حالی یاد یوسف(ع) را از قلب خود خارج نکرد، حتی آنگاه که خبر دستگیری حضرت بنیامین را آوردند که به زعم برادران به جرم سرقت در مصر، دستگیر شده است، یعقوب(ع) فرمود: نفس شما موضوع را برایتان مشتبه کرده است، و روی از آنها برگرداند و ناله سر داد: « ... یَا أَسَفَی عَلَی یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِیمٌ»(151) ای دریغا بر دوری یوسف. و از این چشم به راهی و حزن، دیدگانش سفید شد در حالی که صبر پیشه کرده بود، چون میدانست با آمدن یوسف همة مناسبات تغییر میکند. لذا فرمود: «یا بَنِیَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَ لاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ»(152) ای فرزندانم بروید و در جستجوی یوسف و برادرش باشید و از کمک خاص الهی ناامید نگردید، چرا که کافران که منکر وعده و فرج الهی هستند، از کمک خاص الهی مأیوس هستند. و یعقوب(ع) به نور بصیرت توحیدیاش درست پیشبینی میکرد و خدایا تو امیدِ او را در زمان حیاتش برآورده کردی. پروردگارا! ما هم یعقوبوار چشم به راه امامی هستیم که چشم همة انبیاء و اولیاءات به اوست، به حقیقتِ همان لطفی که به یعقوب(ع) نمودی، ما را از ظهور با برکت امام زمانمان محروم مگردان.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»