﴿یَا مَوْلایَ شَقِیَ مَنْ خَالَفَكُمْ وَ سَعِدَ مَنْ أَطَاعَكُمْ فَاشْهَدْ عَلَی مَا أَشْهَدْتُكَ عَلَیْهِ وَ أَنَا وَلِیٌّ لَكَ بَرِیءٌ مِنْ عَدُوِّكَ فَالْحَقُّ مَا رَضِیتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ مَا أَسْخَطْتُمُوهُ وَ الْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ وَ الْمُنْكَرُ مَا نَهَیْتُمْ عَنْهُ﴾
ای سرور من پذیرفتهام با ولایت و برنامهریزی شما روزگارم را بگذرانم! آنكس كه مخالف شماست، بدبخت شد و آنكس كه پیرو شما شد، سعادتمند گشت، پس تو را گواه میگیرم بر این موضعگیریام كه من دوستدار شما هستم و از مخالف شما متنفرم، حق آن است كه شما به آن راضی هستید و باطل آن است كه شما از آن ناراضی باشید، معروف و نیكویی همانی است كه شما به آن امر میكنید و منكر و ناپسندی آنی است كه شما آن را نهی میفرمایید.
در این فراز؛ قصة توجه به تعادل مطلق امام عصر(ع) را تمرین میكنی تا بفهمانی اهل كدام قوم و قبیلهای. گفت:
ما هم از مستان این مِیّ بودهایم
عاشقانِ درگه وِی بودهایم
نام ما بر مهر او ببریدهاند
عشق او در جان ما كاریدهاند
ای مولای من! دلم در هوای شماست و از آنكس كه مُهر مِهر شما را ندارد بیزارم، هر كه میخواهد باشد، دلی كه سراسر به سوی شما نباشد دل نیست، چقدر خوشبخت و خوشوقتم كه راضیام به آنچه شما راضی هستید. این خوشوقتی به جهت آن است كه شما را ملاك حق و باطل یافتم، و دل من در هماهنگی با جان شما است.
هر دل كه او نخفت شبی در هوای تو
چون روز روشن است و هوا زو منوّر است(29)
آری؛ آن دلی كه در هوای شما شب نخوابید، روز را از نور خود منوّر میگرداند، حال چگونه من از هماهنگكردن این دل با شما دست بردارم؟!